نقش اسرائیل در قفقاز جنوبی نقش مخرب و قطعی اسرائیل در منطقه قفقاز کاملاً روشن است. اسرائیل در شمال ایران در پی ایجاد تشنج و درگیری است و برای توجیه حضورش در منطقه خود را «یار و حامی» جمهوری آذربایجان در مقابل «تهدیدات» ایران و ارمنستان جلوه میدهد. برقراری روابط دوستانه و بسیار نزدیک آذربایجان با اسرائیل و آنهم از مدتها قبل، طبیعتاً تبعاتی نیز به همراه داشته است، زیرا اسرائیل برای یاری به آذربایجان به منطقه نیامده است، بلکه میخواهد بر ضد دشمناش ایران به مبارزه و خرابکاری بپردازد و ایران را از جنوب و شمال محاصره کند و جنگ ضد ایرانی را در درون خاک ایران به ایرانیان تحمیل نماید و شکل جدیدی به خاورمیانه دهد. در همان سال ۲۰۱۰، زمانی که «شیمون پرز» به آذربایجان سفر کرد، برای نخستینبار موضوع احداث پایگاه نظامی اسرائیل در این کشور مطرح شد و آذربایجان به آن روی خوش نشان داد. …
ادامه....به دشمنی در قفقاز پایان دهیم، بر سُنت دوستی و خویشاوندی مردم منطقه تکیه کنیم!
دشمنی تُرک و ارمنی، ارمنی و گُرجی در ماوراء قفقاز عمری طولانی دارد و به دوران قبل از انقلاب سوسیالیستی اکتبر بازمیگردد. مساواتیستهای آذری، داشناکهای ارمنی و منشویکهای گُرجی در ماوراء قفقاز سلاخخانه راه انداخته بودند و به قتلعامهای فجیع دست میزدند. این ارثیه خونین، که بیان ترازنامه اقدامات طبقات حاکمه و امپریالیسم جهانی به ویژه انگلستان، آلمان و همدستاش ترکیه عثمانی در منطقه بود، جبراً به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی تحمیل شد. این فجایع انسانی در ماوراء قفقاز محصول سوسیالیسم نبود و نیست، محصول سرمایهداری و نظام خانخانی، محصول «پانتُرکیسم»، «ناسیونال شونیسم» و «پاناسلامیسم» در منطقه است. سوسیالیسم ناچار بود با این ارثیه خونینی که امپریالیسم و ارتجاع باقی گذارده بود، راه درمان جراحات قرون را در این منطقه پیدا کند. تا سوسیالیسم در قفقاز حاکم بود و کشور شوروی با تدبیر حزب کمونیست بلشویک شوروی به رهبری لنین و استالین اداره میشد، از این سلاخیها خبری نبود و …
ادامه....منطق دشمنان دیروز و «غمخواران» امروز مردم ایران
برای شناخت ریاکاران خوب است به اسناد مراجعه کنیم؛ ریاکاران به هیچ اصولی جز منافع حقیر و کیف پول خود پایبند نیستند. راستی زندگی چقدر ساده میبود و سیاست چه اندازه آسان میگردید، چنانچه هر ریاکاری به ریاکاری خویش اعتراف میکرد و خود را در پشت کوهی از «احساسات وطنپرستی« و «ایراندوستی» و «غمخواری» برای مردم میهن ما پنهان نمینمود. دارودسته رژیم منفور و ساقط شده پهلوی از قماش این ریاکاراناند. آنچه برای آنها اهمیت دارد، چاکرمنشی نزد امپریالیسم آمریکا، صهیونیسم اسرائیل و وهابیسم عربستان سعودی است. آنان برای توجیه این خیانتها از مردم ایران و از «وطن» مایه میگذارند. امروز این وطنفروشان مزدور چون متوجهاند که وجود دو کشور چین و روسیه، چون دو متحد موقت و مصلحتگرای ایران، مانع تحقق برنامههای درازمدت اربابان آنها در منطقه است، این دو کشور را راست و یا دروغ به آماج حملات خود بدل کردهاند. هرآنجا که کُمیتِ استدلال آنها لنگ شود، …
ادامه....مرزهای جدید حق حاکمیت ملی
امروزه این پرسش در مقابل همه دول جهان مطرح است که آیا حق حاکمیت ملی شامل شبکه مجازی نیز میشود و یا در این عرصه باید تسلیم آمریکا شد و تحت نام جهانیشدن ارتباطات و دفاع از «آزادی عقیده» و «نئولیبرالیسم» به شبکه تارعنکبوتی مجازی آنها وابسته گشت و استبداد آمریکائی توسط شرکتهای خصوصی و دولت آمریکا را پذیرفت؟ امروزه روشن است که این شرکتها تنها نوع معینی از تفکر را تبلیغ میکنند که بیشتر شستشوی مغزی است تا «آزادی» بیان عقیده. کتابخانه و منابع آنها دستکاری شده است. تاریخ گروههای سیاسی، که در شبکه مجازی آمریکائیها وجود دارد، جعلی است. برای امپریالیستها، که ممالک جهان را بخشی از خاک خود به حساب میآورند، کنترل شبکههای مجازی از جانب کشورهای مستقل عین استبداد تبلیغ میگردد. آنها غارت کشورها، دخالت در امور داخلی آنها، نظارت بر شبکه ارتباطی آنها و سردرآوردن از تمام اسرار این کشورها را دموکراسی جا میزنند، زیرا …
ادامه....رئیس جمهور کشور ساختگی کوزوو به عنوان جنایتکار جنگی تحت پیگرد است
نشریه آلمانی «زود دویچه تسایتونگ» مورخ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۰ خبر داد که مسافرت «هاشم تحاچی» به آمریکا برای ملاقات با رئیس جمهور صربستان برهم خورد. این برهمخوردگی ناشی از آن بود که دادگاه کیفری لاهه، که در دست اروپائیهاست، پروندههای «هاشم تحاچی» را، که تاریخ مصرف خیانتاش تمام شده، رو کرده است و میخواهد وی را به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه کند. در اینجا سخن از دوران تجاوز آلمان و سایر ممالک امپریالیستی به یوگسلاوی مستقل و تجزیه آن است. دو ماه قبل از حمله غیرقانونی و تبهکارانه ناتو به یوگسلاوی، در تاریخ ۲۴ مارس ۱۹۹۹، «هاشم تحاچی» با صحنهسازی «آدمکُشی» و تبلیغات نسلکُشی آلبانیائیها، تحت عنوان «قصابی راچاک» (RaÇak) تصاویر جعلی را با همکاری سازمان جاسوسی آلمان بر سر آنتنها فرستاد تا افکار عمومی را برای تجاوز «انساندوستانه» به یوگسلاوی آماده کنند. ناتو به همین بهانه تحت نام «جلوگیری از نسلکُشی» و نابودی مردم کوزوو به یوگسلاوی حمله نمود و …
ادامه....چگونه باید واقعبینانه بررسی کرد
سندِ برنامهای را که ایران و چین منتشر کردهاند، هنوز «قرارداد» نیست، بیان خطوط کلی سیاستی است که دو کشور می خواهند در آینده به پیش برند که این سیاست کلی ادعائی در مجموع اگر واقعاً اجرا شود، به ضرر ایران نخواهد بود. ولی زمانی میشود به داوری در مورد یک قرارداد نشست که مفاد مورد توافق آن به طور مشخص تنظیم شده و در مقابل شما قرار داشته باشند. داوری در مورد کلیات راحت است، ولی بحث ما بر سر تحلیل مشخص از شرایط مشخص است که به جزئیات برمیگردد و به دقت و کارشناسی نیاز دارد. به عنوان نمونه قرار است که در مورد بنای تأسیسات آب شیرین و بهرهبرداری از آن در ایران با چینیها همکاری شود. هر ایرانی میهنپرستی میداند که ایران سرزمینی کم آب است و به ویژه جنوب ایران به آب شیرین نیاز دارد. تمام ممالک کم آب عربی سواحل خلیج فارس این تأسیسات را …
ادامه....برخوردِ جمهوری سرمایهداری اسلامی
انقلاب مردم ایران، که آمریکا را از ایران بیرون کرد، آنچنان مورد نفرت آمریکاست که آنها هرگز این «اسائه ادب» را نسبت به خویش نخواهند بخشید. آنها از همان بدو انقلاب ایران در پی سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی بودند و خواهان اسارت مجدد ایران هستند. جمهوری اسلامی متأسفانه به جای تکیه به مردم از طریق بهبود شرایط زندگی اقتصادی آنها، ایجاد امنیت اجتماعی، بسط دموکراسی و آزادیهای مدنی و دموکراتیک در ایران مبارزه با فساد و خودسری و… به سمتی رفت و میرود که با ایجاد مافیای قدرت یک مناسبات سرمایهداری مافیائی و نظام الیگارشی در ایران به وجود آورده است که مافیاهای جهان به آن حسادت میکنند. رژیم جمهوری اسلامی، که به هیچکس پاسخگو نیست، فکر میکند با سرکوب، شکنجه، اعدام و امنیتی کردن تمام عرصههای زندگی مردم میتواند تا ابد دوام آورد. کار این رژیم به بن بست رسیده است و چون در درجه نخست حفظ نظام جمهوری …
ادامه....بیانیه حزب کار ایران (توفان) در مورد سند «برنامه همکاریهای جامع ۲۵ ساله ایران و چین»
«قرارداد» ایران و چین و یا طرح خطوط کلی برای انعقاد یک قرارداد در آینده نخست اینکه از نظر حزب ما «قرارداد» منتشرشده کنونی ایران و چین، که با هیاهوی امپریالیستهای غرب و یاران خُفتهشان در میان اپوزیسیون ایران روبرو شده است، نه قرارداد است، نه توافقنامه و نه سندی امضاء شده؛ هیچ چیز نیست، جز یک بیان عمومی اصول و خطوط کلی که باید در صورت انعقادِ یک قرارداد مشخصِ آتی، این اهداف، آرزوها و خواستها در آن تبلور یابند. در حقیقت بیان آرزوها و خواستهای دو طرف است. این سند، روح و بستر قراردادِ مشخصی خواهد بود که مفاد آن باید براساس این زیربنا در آینده تدوین و استوار گردند. این سند در حقیقت چارچوب یک قرارداد آتی را بیان داشته است. خطوط کلی خواستهائی است که تحققاش مورد توافق طرفین باشد. در غرب به این نوع اسناد «چهارچوب قرارداد» میگویند که جهت بحثها را برای تسهیل کار در آیندهروشن میگرداند. …
ادامه....