رفیق مسعود میرجلالی در یک خانوادهﯼ متوسط دیده به جهان گشود. پدرش درجهﺪار ارتش بود و رفیق به علت علاقهﺍﯼ که به امور نظامی داشت٬ بعد از پایان تحصیلات متوسطه به قسمت “مرمیات” نیروی هوائی داخل گردید و در قسمت توپﻫﺎﯼ ضد هوائی “اورلیکن” مشغول به کار شد.
رفیق با مهارتی که در تیراندازی داشت توانست مقام اول تیراندازی با کلت را به خود اختصاص دهد و همیشه از این لحاظ در صدر افسران نمونه قرار داشت.
رفیق در تیرماه ١٣٥٧ با حزب طبقهﯼ کارگر٬ حزب کار ایران آشنا شد و از آن تاریخ به بعد توانست نقش ارزندهﺍﯼ را در انقلاب ایران ایفاء نماید.
قبل از انقلاب سه اعلامیه به نام پرسنل نیروی هوائی علیهﯼ رژیم منفور شاه منتشر ساخت که این اعلامیهﻫﺎ فتوکپی و با دستگاهﻫﺎﯼ نیروی هوائی تهیه شده بود. رفیق به همراه بسیاری از افسران نیروی هوائی در تظاهرات مردم شرکت می جست و با لباس نظامی مبادرت به پخش اعلامیه می نمود. البته نیروی هوائی در این بین بیکار ننشسته و از این رفیق در ضمن تظاهرات عکسبردای کرده و مترصد موقعیتی بود تا این رفیق را از بین ببرد. لکن انقلاب ایران فرا می رسد و این پروندهﻫﺎ در نخستین روزهای انقلاب توسط رفیق از بین می رود.
در روزهای انقلاب رفیقمان به علت تجربهﯼ نظامی که داشت٬ مسئولیت قسمتی از منطقه را همراه جوانان آنجا به عهده می گیرد و به راستی که از عهدهﯼ این کار به خوبی برمی اید.
بعد از پیروزی انقلاب رفیق٬ افسر محافظ رادیو تلویزیون می گردد و تا روز شهادتش در این سمت باقی می ماند.
رفیق مسعود بنا به دیدگاهﻫﺎﯼ ماتریالیستی که داشت به ماهیت پلید و خائنانهﯼ سردمداران حاکم آگاه بود و همه جا در جهت افشای آن می کوشید. تا این که در شب ٩ فروردین ٥٨ به همراه یکی دیگر از رفقا در پایگاه شکاری مهرآباد در حین نوشتن شعار علیهﯼ رژیم با مسئول کمیته روبرو شد و کمیته چی مزدور کلت خود را در آورده و به وی شلیک می نماید. رفیق مسعود را به بیمارستان می رسانند ولی معالجات واقع نمی گردد و رفیق میرمسعود جلالی پس از ٨ روز درتاریخ. 17 فروردین ماه ١٣٥٨ به شهادت می رسد.
آری از آنجائی که ملایان حاکم بنا به ماهیت طبقاتیشان از آزادی و آزادیخواهی بیگانهﺍند و از آگاه شدن تودهﻫﺎ وحشت دارند٬ از همان ابتدای حکومتشان با کمال بیرحمی رفیق عزیز را به شهادت رساندند و برای این که بر اعمال پلید و جنایتکارانهﯼ خود پوشش گذارند٬ با وقاحت تمام رفیق ما را جزء شهدای ١٧ شهریور قلمداد کرده که این مسئله در همان زمان توسط حزب ما افشاء شد.
آری٬ رفیق نظامی ما جان گرانمایهﯼ خویش را فدای آرمان طبقهﯼ کارگر و حزبش نمود تا درس عبرتی باشد برای ارتشیان انقلابی و میهن پرست و کلیهﯼ رفقائی که تن به ذلت نداده و برای ادامهﯼ راه رفیق با مبارزهﺍﯼ درخشان تر و با خشمی بیشتر در جهت سرنگونی دشمنان آزادی و برقراری جمهوری دموکراتیک تودهﺍﯼ کوشا باشند.
یادش گرامی و جاویدان باد