» صد بار در خور نام قهرمان است٬ آن کس که مردن در نبرد با مدافعان و حافظان این نظام فاسد را به مرگ تدریجی یک گذران منکوب٬ مطیعانه و برده وار مرجح شمرد. « (لنین)
ششم بهمن ماه سال ١٣٦۰ در جریان تصرف آمل توسط سربداران خلق٬ رفیق قهرمان ما عباس گودرزی (علی) در طی عملیات قهرمانانه به شهادت رسید. رفیق عباس لالهﯼ سرخی بود که در طلوع زندگی درخشانش٬ عاشقانه با فداکاری کم نظیر در راه رهائی خلق و حزب خویش و برای اعتلای مارکسیسم ــ لنینیسم جان باخت. این کارگر قهرمان (کارگر چاپخانه) که مطابق مأموریت حزبی به منظور بررسی عملیات مشترک با رفقای اتحادیهﯼ کمونیستﻫﺎ٬ ماهﻫﺎ با سربداران در جنگلﻫﺎﯼ مازندران فعالیت عملی داشت٬ داوطلبانه در عملیات رزمیﺍﯼ که به تصرف آمل منجر گردید٬ شرکت نمود و تنی چند از مزدوران سیاه دل را نیز به خاک افکند. ولیکن خود نیز به هنگام عقب نشینی زمانی که به کمک یکی از رفقای مجروح شتافته بود تا او را به آخرین سنگر برساند٬ با گلولهﯼ دژخیم به شهادت رسید. بدین مناسبت در سیزدهمین پلنوم کمیتهﯼ مرکزی حزب کار ایران منعقده در پائیز ١٣٦١ برای ٽبت جاودانهﯼ نام این رفیق ارزنده در تاریخ جنبش کمونیستی ایران و برای حفظ سنتی که او پرچمدار عملی آن در حزب ما بوده است و به عنوان سمبل اعتقاد حزب کار ایران به قهر مسلحانه٬ نام پر افتخار “پارتیزان حزب کار ایران” بر او نهاده شد.
اینک در راه مبارزهﯼ طولانی و سختی که رفیق پارتیزان حزب ما شروع نمود٬ فریاد سرخ او در قلبﻫﺎﯼ رفقای حزب ما زبانه می کشد و آنها با الهام از آن و سرود خوانان با گلولهﻫﺎﯼ ارتجاع به خاک و خون می تپد٬ اما در مقابل دژخیمان خلق خم نمی شوند تا صبح پیروزی را در اغوش کشند.
وین آتش نهفه که در سینهﯼ ماست
خورشید شعلهﺍیست که در آسمان گرفت.
غیرتم می کشد این گونه که پروانه دهد جان
سوزد و خوش بود٬ الحق که چه مردانه دهد جان
ای خوش آن عاشق صادق که به میدان محبت٬
غرق خون گردد و در دامن جانانه دهد جان
درگه دوست بود خانهﯼ آزادی و امید٬
زنده آنست که در خدمت این خانه دهد جان
گر خزان حمله کند٬ بنده آن بلبل مستم
که جدائی نکند از گل و در لانه دهد جان
ابولقاسم لاهوتی
مسکو – فوریه