دوشنبه , ۲۲ بهمن ۱۴۰۳
برگ نخست / حزب کار ایران / جانباختگان / رفیق ابراهیم نعیمی

رفیق ابراهیم نعیمی

رفیق ابراهیم نعیمی در سال ١٣٣٨ در خانوادهﺍﯼ زحمتکش در روستای اشلیک واقع در ١٢ کیلومتری جادهﯼ رشت ــ خمام چشم به جهان گشود. از ابتدای کودکی در دامان خانوادهﯼ پرمهر خود با رنج و کار آشنا شد و دوشادوش خانوادهﺍش در رفع نیازها و ضروریات زندگی کوشید. رفیق ازنزدیک با درد و رنج زحمتکشان عجین گشته و خصوصیات و استعدادهای خوب محیطش را در خود جمع می نمود. از این رو از خصوصیات اخلاقی و مردمی خاصی برخوردار بوده و بدین جهت در روستای خود همهﯼ دهقانان زحمتکش او را یار و غمخوار خود می دانستند.

سراسر زندگی رفیق مملو از کار و مبارزهﯼ مصمم و پیگیر می باشد. او که همواره در یاری و همدردی با مردم٬ بخصوص زحمتکشان می کوشید٬ پرتوئی از زندگی پر رنج و پر شور و حماسهﺍﯼ از خود به جای گذاشت که به حق شایستهﯼ یک کمونیست راستین و انقلابی است. او نمونهﯼ برجستهﯼ ستاره سرخ توفانی در آسمان ایران بوده که در زندگیش بسان یک ستارهﯼ درخشان در راه رهائی رنجبران سرزمین ما درخشید.

رفیق در انقلاب ٢٢ بهمن نقش فعال و ارزندهﺍﯼ ایفا نمود و در مبارزات خونین و بر حق خلق قهرمان ایران شرکت نموده٬ همواره جوانان و زحمتکشان را نیز در گسترش صفوف مبارزات تودهﺍﯼ تشویق و همراهی می نمود و پر جوش و خروش با انرژی خستگی ناپذیر تودهﻫﺎ را برای سرنگونی رژیم منحوس پهلوی رهنمون می شد.

رفیق ابراهیم نعیمی برای به ٽمر رساندن ایدهﺁلﻫﺎﯼ عالی و پر ارزش انسانی٬ راه پیوست به صفوف دموکراتیک مردم و در نهایت به ایدئولوژی کمونیسم که تجسم آن را در حزب طبقهﯼ کارگر می دید در پیش گرفت و در سال ٥٨ با قبول اصول و مشی حزب و با ایمان به تشکیلات راستین طبقهﯼ کارگر به عضویت حزب کار ایران در آمد. در همان آستانهﯼ پیوستن با عشق بیکران هم چون سربازی فداکار٬ فعالیت خویش را در بین مردم آغاز نموده و به تبلیغ و ترویج سیاست حزب و سازماندهی تشکیلات آن پرداخت و همواره در افشاگری سیاستﻫﺎﯼ پلید و شوم امپریالیسم و ماهیت کٽیف و خون آشام رژیم خمینی کوشش می نمود. رفیق به همرزمان خویش و به مردم انقلابی ایران می آموخت که باید علیهﯼ رژیم ددمنش حاکم به مبارزات گسترده و سازمان داده پرداخت و باید رژیمی را که با سرکوب و کشتار بهترین فرزندان خلق٬ و با زور سرنیزه امروز بر ایران حکومت می کند را از طریق مبارزات مصمم٬ متشکل و متحد به زانو درآورد.

رفیق به حق خدمتگزار واقعی طبقهﯼ خویش و فرزند شایستهﯼ حزب طبقهﯼ کارگر بود. از خصال برجستهﯼ رفیق شجاعت و فداکاری بود طوری که رفیق همیشه آمادهﯼ انجام مأموریتﻫﺎﯼ سنگین بود و در این راه از مارکسیسم ــ لنینیسم الهام گرفت و با تکیه بر تجارب پر ارزش حزب در راه گسترش و بسط اندیشهﻫﺎﯼ والای آن کوشا بود.

رفیق ابراهیم پس از اتمام تحصیلات خویش عازم خدمت سربازی شد و چون در آن زمان ماهیت جنگ از طرف ایران عادلانه بود٬ رفیق با اجازهﯼ حزب به جبههﻫﺎﯼ جنگ شتافت و در این راه شجاعتﻫﺎﯼ بی نظیری از خود نشان داد و چون ورزشکاری لایق و نمونه و میهن پرستی واقعی بود در قسمت تکاوری مشغول مبارزه گشت. تا این که سیاست رژیم در رابطه با جنگ از “دفاع میهن” به “فتح کربلا” چرخش پیدا کرد. رفیق ابراهیم نیز به درستی سعی در افشای اهداف پلید رژیم خمینی و همسوئی این سیاست با منافع امپریالیسم نمود. رفیق در نامهﻫﺎ و گزارشات خویش به خوبی از اوضاع جبههﻫﺎ و روحیهﯼ خراب ارتشیان به خصوص از نارضایتی عظیم سربازان سخن می گفت و از اوضاع نابسامان جبههﻫﺎ می نوشت.

رفیق ابراهیم نمونهﯼ یکی از هزاران شهیدی است که در جبههﻫﺎﯼ جنگ تحمیلی فدای آزمندیﻫﺎ و مطامع رژیم خونخوار حاکم گشت. او که قلبش در راه رهائی خلق از چنگال رژیم خونخوار حاکم می سوخت٬ او که آنی از خدمت و مبارزه در راه پیشبرد مبارزات خونبار زحمتکشان دست نکشید٬ در مکتب حزبش آموخت که حتی در جبههﻫﺎﯼ جنگ تحمیلی٬ علیرغم سایهﯼ شوم اختناق باید در جهت تبلیغ نظریات حزب بکوشد. از این رو رفیق ابراهیم آگاهانه ماهیت جنگ تجاوزکارانه را برای سربازان بازگو کرده و ذهن آنان را در مورد جهت اصلی مبارزه٬ علیهﯼ امپریالیسم و رژیم خونخوار جمهوری اسلامی روشن می ساخت.

رفیق ابراهیم نعیمی نمونهﯼ برجستهﯼ یک مبارز خستگی ناپذیر توأم با زندگی سراسر حماسه است. سرانجام در تاریخ ١٤ شهریور ٦١ به شکل نامعلوم در جبههﯼ جنگ در تنگهﯼ چزا به به شهادت رسید و بدین سان قلب سرخش از حرکت باز ماند. اما فریاد سرخ او در قلبﻫﺎ طنین انداز است که می گفت:”مرگ بر رژیم ددمنش خمینی، پیروزباد مبارزات خونبار خلق قهرمان ایران.”

و به حق می گفت که مبارزه تا سرنگونی رژیم خونخوار اسلامی باید ادامه یابد.

 

و ترا

عظمت مرام ترا

زیبائی کلام ترا

و استواری قامت افراشتهﯼ ترا

خواهم سرود

زندگی پرتلاش ترا

با کلماتی که بوی انتقام می دهند

و به خاطر می آورم

نسیمی اندوهگین را که از زیتون زاران می گذرد

وز رخسارهای غم گرفته

نیزاران مرداب انزلی٬ سخن می گوید

و صدای ترا در باد تکرار می کند

بخوان

پرواز کن

فریاد کن

دریا هرگز نمی میرد

*****************

وین خشم دیرینه

شعله ور می گردد

و خاک ایران ما را

که دوستش داریم

شعله ور می سازد

****************

در رسای رزم خونین تو

ترانهﻫﺎ خواهم سرود

تا مردمان دشت

حماسهﻫﺎﯼ مقاومت و دلیری ترا

در دلهاشان استوارتر سازند.

ترانهﻫﺎﯼ زندهﺍﯼ که٬

در شم تیرهﯼ ایران اوج می گیرد

و در جاودانگی به روز روشن می پیوندد.

Print Friendly, PDF & Email