در پنجم دسامبر ۲۰۱۷ (۱۴ آذرماه ۱۳۹۶) دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، رسماً اعلام کرد که سفارتخانه آمریکا را از تلآویو به بیتالمقدس (اورشلیم) منتقل میکند. و این امر همانطور که پیشبینی میشد، موجب خشم ملت فلسطین واعتراضات گستردهای در بیتالمقدس(اورشلیم)، نوارغزه و نواحی رود اردن و سایر شهرها گردیده است. طبق اخبار منتشر شده، تاکنون بیش از چهارصد مجروح و قریب به ده نفر از جوانان فلسطینی با شلیک گلولههای ارتش صهیونیستی جان باختهاند. اتحادیه عرب، اتحادیه اروپا و آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، نیز با «تصمیم آمریکا به مخالفت برخاستهاند. درپی اعتراضات بینالمللی در مخالفت با تصمیم دونالد ترامپ، به درخواست فرانسه، بولیوی، مصر، ایتالیا، سنگال، سوئد، بریتانیا و اوروگوئه جلسه فوقالعاده شورای امنیت سازمان ملل در این رابطه تشکیل گردید و اعضای این شورا مخالفت خود را با این سیاست یکجانبه، که نقض تمام قطعنامههای سازمان ملل متحد است، ابرازداشتهاند. رئیس جمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، در نشست سران سازمان همکاری کشورهای اسلامی در استانبول نیز با صراحت اظهار داشت: «ما بیتالمقدس را به مرحمت یک دولت تروریستی- قاتل کودکان، که هیچ هدف دیگری غیر از اشغالگری و غارتگری ندارد، رها نخواهیم کرد. ما به مبارزه قاطع خود ادامه خواهیم داد».
اما پرسش اصلی اینجاست که چرا دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا، چنین تصمیمی را در اوضاع و احوال کنونی، در شرایطی کاملا ناآرام و درهمریخته خاورمیانه اتخاذ کرده است. آیا چنین سیاستی یک شبه از آسمان نازل شده است، آیا آنطور که اغلب رسانههای غربی میگویند، این تصمیم شخص دونالد ترامپ است و از رفتار غیرمتعارف و غیر قابلپیشبینی او سرچشمه میگیرد و ربطی به سیاست کلی آمریکا در قبال «صلح فلسطین و اسراییل» ندارد؟ و یا اینکه چنین تصمیمی در به رسمیت شناختن بیتالمقدس (اورشلیم) بعنوان پایتخت اسراییل یک تصمیم کاملاً حساب شده و مورد تأیید قدرت حاکمه و «اپوزیسیون» آمریکا، حزب قدرتمند دمکرات نیز می باشد؟ دراین مورد به چند نکته اشاره میکنیم تا پرتوی بر دلایل اتخاذ این تصمیم و دورنمای مبارزه ملت فلسطین بهافکنیم:
یکم اینکه این تصمیم سیاست تازهای نیست. در سال ۱۹۹۵ کنگره آمریکا قانونی را در به رسمیت شناختن بیتالمقدس (اورشلیم) به عنوان پایتخت بیچون و چرای اسراییل تصویب نمود. لیکن از سال ۱۹۹۵ تاکنون روسای جمهورآمریکا به دلیل ژستهای صلحجویانه و«میانجی بی طرف» بین اسراییل و فلسطین از کنار این قانون رد شدند و فقط منتظر فرصت مناسبی برای طرح رسمی آن و کوبیدن میخ برتابوت بازی «صلح فلسطین و اسراییل» و وعده تشکیل دو دولت بودند. و چنین نیز شد.
در پس تصمیم دونالد ترامپ لابیهای پر نفوذ صهیونیستی، از جمله شلدون ادلسون، میلیارد مشهور، که صاحب هتلها، رسانهها و کازینوهای مشهوری در جهان است، قرار دارد و از حامیان اصلی حزب لیکود و همچنین جمهوریخواهان آمریکا محسوب میشود. او همچنین از حامیان مالی بنیامین نتانیاهو و چندین شخصیت جمهوریخواه در مبارزات انتخاباتی کشوری یا ایالتی آنها بوده است. آدلسون در همین چند ماه اخیر انتقادات زیادی را متوجه دونالد ترامپ کرد که وعدههای دوره انتخاباتیاش مبنی بر به رسمیت شناختن بیتالمقدس (اورشلیم) بعنوان پایتخت اسرائیل هنوز عملی نگشته و به درازا کشیده شده است. بیشک دونالد ترامپ با تصمیم جدیدش از ادامه حمایتهای مالی و معنوی ادلسون و لابیهای صهیونیست برخوردار خواهد بود و سیاست از پیش طرح شدهای را به اجرا گذاشته است.
دوم اینکه به رسمیت شناختن بیتالمقدس (اورشلیم) بعنوان پایتخت اسراییل تحت شرایطی صورت گرفت که درجبهه ممالک عربی تغییرات جدی روی داده است. رژیمهای لیبی و عراق بعنوان مخالفین اسراییل با بمباران آمریکا و جبهه متحد غرب سرنگون شدند و در ادامه آن رژیم مسقل سوریه در جهت مصلحت اسراییل و تضعیف جنبش فلسطین و خالیشدن پشت جبهه ایران مورد تجاوز وحشیانه قرارگرفت و سوریه بیست میلیونی به ده میلیون تقلیل یافت و بخش وسیعی از شهرها و روستاهای کشور نابود شدند. بیشک این همه ویرانی و تضعیف بنیه نظامی و اقتصادی سوریه همه در جهت تقویت مواضع اسراییل در منطقه صورت گرفته است. بهارعربی هم که می توانست با استقلال ملی مصر بعنوان یک قدرت ضد اسراییلی و در حمایت از ملت فلسطین عرض اندام کند، با دخالت امپریالیسم آمریکا با شکست روبرو گردید .
سوم اینکه دونالد ترامپ قبل از اعلام به رسمیت شناختن بیتالمقدس (اورشلیم) دیدار رسمی با عربستان سعودی انجام داد و زمینههای همکاری نزدیک امنیتی بین عربستان و اسراییل را برای تقویت قدرت این دو کشور در منطقه فراهم آورد. در دیدار رسمی دونالد ترامپ در عربستان علاوه بر قراردادهای هنگفت تسلیحاتی، به رسمیت شناختن بیتالمقدس (اورشلیم) و «طرح جدید صلح فلسطین و اسراییل» نیز مورد گفتگو قرارگرفت و تصمیم اخیر دونالد ترامپ در مورد بیتالمقدس (اورشلیم) بدون موافقت عربستان از قبل نمیتوانست با موفقیت همراه باشد. طبق اظهارات شادی حمید، در موسسه بروکینگز، که یکی از پر نفوذترین موسسه افکار در آمریکاست، در مجله آتلانتیک می نویسد که «آمریکا هرگز نمیتوانست با مخالفت عربستان سعودی بیتالمقدس (اورشلیم) را بعنوان پایتخت اسراییل به رسمیت بشناسد».
در پاییزسال ۲۰۱۷ نیز خبرهایی در رسانههای آمریکا و عربستان مبنی بر فشار پادشاه عربستان به محمود عباس جهت پذیرش طرح جدید آمریکا برای حل مسئله «فلسطین واسراییل» منتشر شد و از محمود عباس خواست تا طرح آمریکا را که با به رسمیت شناختن بیتالمقدس(اورشلیم) همراه است، بهپذیرد.
چهارم اینکه اگرچه به رسمیت شناختن بیتالمقدس (اورشلیم) مورد انتقاد سایر اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد، اتحادیه اروپا و اتحادیه عرب و یا چین و روسیه قرارگرفته است، لیکن هیچ یک از این اتحادیهها و دولتها نسبت به خواست ملت فلسطین جدی نیستند و نمیتوانند باشند. ممالک عربی قبل از هر چیز گسترش مناسبات دوستانه و بازرگانی با آمریکا را در اولویت کار خود قرارداده و همبستگی با ملت فلسطین محلی از اعراب ندارد و آنچه هم که بر زبان می آورند، فقط حمایت ظاهری به خاطر ترس از افکار عمومی داخلی است.
پنجم اینکه با توجه به نکات فوق و موقعیت کنونی خاورمیانه و توازن قوای جهانی و منطقهای خلق فلسطین در شرایط بسیاردشواری قرار گرفته است. لیکن درعین حال باید امیدوار بود که سازمانها و احزاب رزمنده فلسطینی با آموزش از شکستهای موقتی و افت و خیزهای چند دهه اخیر صفوف خود را متشکلتر کنند، راه حلهای صلح اسلو و مادرید و به اصطلاح خودمختاری و یا تشکیل موهومی دو کشور مستقل، پروژه حل و فصل مناقشات و شهرک سازیها، و توهم نسبت به وعدههای توخالی امپریالیستی صهیونیستی را … دور بهریزند، از تمام تعهدات وابسته به آن خارج شوند و با اتکا به نیروی خویش و ادامه جنبش تودهای انتفاضه به نبردشان علیه متجاوزین صهیونیست ادامه دهند.
رژیم صهیونیستی اسراییل با کمکهای مالی و معنوی آمریکا بر سرقدرت است و بدون چنین کمکهایی امکان این همه گستاخی و شرارت و تجاوزگری و زورگویی نخواهد داشت. واقعیت این است اکنون سلطه طولانی امپراتوری آمریکا در منطقه و جهان در حال ترک برداشتن است و این امید میرود که با تضعیف قوای آمریکا قوای صهیونیستها نیز فروکش کند و موجب تضعیف موقعیت اسراییل گردد. تجاوز به سوریه، اگرچه موجب تضعیف این کشور گردید، لیکن شکست طرح امپریالیسم آمریکا به منظور تقویت درازمدت اسراییل به نفع جنبش فلسطین و خلقهای منطقه گردیده است .
حزب ما ضمن ابراز همبستگی عمیق با ملت فلسطین و محکومکردن رژیم صهیونیستی و حامیاش امپریالیسم آمریکا نه تنها بیتالمقدس (اورشلیم) را همیشه پایتخت ملت فلسطین میداند، بلکه کل سرزمین فلسطین را از آن ملت فلسطین دانسته و از پیکار این ملت قهرمان و تسلیمناپذیر تا رهائی کامل از چنگال نظام صهیونیستی و تأسیس یک دولت بزرگ دمکراتیک فلسطینی که دربرگیرنده همه ساکنان بومی این مرز و بوم سوای رنگ و مذهب و قومیت باشد، حمایت میکند و همواره خود را در کنار فلسطینیان میبیند. فلسطین خانه همه یهودیان، مسیحیان و مسلمانانی است که قبل از اختراع اسرائیل در آنجا سکنی داشتهاند. برخلاف تبلیغات صهیونیسم و امپریالیسم، فلسطینیها فقط مسلمانان نیستند، بلکه همه مسیحیان و یهودیان مترقی ساکن این سرزمین را نیز دربرمیگیرند. به قول رفقای جبهه خلق برای آزادی فلسطین ،«نبرد برای بیتالمقدس (اورشلیم) نبردی برای همه فلسطین است. برای ما، اورشلیم، حیفا است، صفد، یوفا، غزه، رامالله و هر شهر و روستای فلسطین است».
برگرفته از نشریه توفان الکترونیکی شماره ۱۳۸ دیماه ۱۳۹۶
حزب کار ایران (توفان)