متن زیر خلاصهای از فایل صوتی سخنرانی رفیق فرزاد رادمهر در صفحه تلگرام است که با اصلاح و تغییراتی جزیی در متن سخنرانی، آنطور که برای خوانندگان عزیز قابل فهم باشد، در این شماره نشریه توفان الکترونیکی منتشر میشود.
…….. «قیام مردم ایران، که در پنجشنبه هفتم دی ماه در مشهد آغاز شد، جرقهای بود که به سرعت شعلهور شد و در سراسر ایران و در بیش از ۱۰۰ شهر بزرگ و کوچک موجب اعتراضات با شکوهی گردید که ارکان رژیم جهموری اسلامی را به لرزه درآورد. این خیزش نه تنها رژیم جمهوری اسلامی و تمام جناحهای او را غافلگیر کرد، بلکه حتی آن بخش از اپوزیسیون رفرمیست را، که به جناحی از رژیم دخیل بسته بود و تلاش داشته با سازش ومماشات با حسن روحانی «گشایش و دمکراسی» در چهارچوب نظام پدیدآورد، غافلگیرکرد. اما پرسشهایی که در مورد این خیزش مطرح است، این است که آیا این قیام یا خیزش مردم یک جنبش اعتراضی اصیل و از درون است یا اینکه سرنخش به بیرون یعنی اجانب وصل است. و یا اینکه آیا این حرکت ناشی از کودتای یک جناح علیه جناح دیگر است؟
بهنظرم آنچه که باید درباره این خیزش تأکید شود، همانا درونی بودنش و اصیل بودنش است. این طغیان نتیجه طبیعی رشد تضادهایی اجتماعی و اقتصادی تحت حاکمیت ۳۹ سال رژیم جمهوری اسلامی است. این انفجار ناشی از متراکم شدن و انبار و انباشتشدن تضادهایی است که بصورت یک بشکه باروت درآمده و منتظر جرقهای بود تا به حریق تبدیل شود، و چنین نیز شد. این خیزش رژیم جمهوری اسلامی را بهشدت تکان داد و ارکانش را به لرزه درآورد.
شعارهای اصلی که مردم ازهمان ابتدا فریاد زدند، «نان بود»، «مرگ بر گرانی بود» ، «مرگ بر دیکتاتور و دیکتاتوری بود»، «مرگ بر خامنهای و روحانی بود» این شعارها نه تنها در مشهد، بلکه در سراسر ایران و بیش از ۱۰۰ شهر توسط مردم یک صدا فریاد زده شد. فریادشان برحق بود، فریاد «جانمان به لب رسیده و کارد به استخوانمان رسیده» بود!
دلیل اصلی این اعتراضات مردم را باید نتیجه سیاستهای تعدیل ساختاری و یا همان رفرمهای نئولیبرالی، که در سه دهه اخیر تحت رهبری هاشمی رفسنجانی که مورد توافق جناح مقابل وهمه جناحهای درونی نظام نیز بود، دانست که گام به گام در تمام عرصه اقتصادی به اجرا درآمد. بهواقع آنچه که در ایران به اجرا درآمد همان سیاستهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بود که خصوصی سازیها را در دستور کار خود قرارداد و منابع ملی و ثروتهای جامعه را در حلقوم افراد خصوصی ریخت. این خصوصیسازیهای افسارگسیخته و بیبند و بار نتیجهای جز رشد شکاف طبقاتی و گسترش فقر و بیکاری و گرانی نداشته است. این سیاستهای نئولیبرلی، که جامعه را به نیستی و سقوط سوق داده است، همواره مورد تشویق و تأیید بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول قرار گرفته و بارها تشویق نامههایی به روسای جمهوری ایران، چه هاشمی رفسنجانی و یا احمدی نژاد، ارسال گردید و از افتخارات این تبهکاران محسوب میشود. رژیم جمهوری اسلامی با پیروی از چنین سیاستی دست بانکداران، سرمایهداران، زمینخواران و رانتخواران وهمه دزدان و مفسدان را باز گذاشته است، تا میتوانند غارت کنند و جیب مردم را خالی و سفره نان آنها را خالیتر کنند. بنابراین این خشم فروخته مردم، این عصابانیت و نفرت مردم علیه چنین سیاست ارتجاعی کاملاً جهتگیری روشن و شفاف طبقاتی داشته و این طغیان گرسنگان و فرودستان و تهیدستترین اقشار جامعه علیه کلیت نظام است که مردم را به پرتگاه نیستی سوق داده است.
تفاوت این خیزش یا قیام با سایر تظاهرات اعتراضی در سالهای اخیر از جمله خیزش اعتراضی سال ۸۸ که مردم علیه جناحی به میدان آمده بودند و بهدنبال پس گرفتن رأیشان به نفع جناح دیگر بودند، در طبقاتیبودن آن و جهتگیری علیه کلیت نظام و دستهبندیهای آن بود. مردم، محرومان جامعه نظام سرمایهداری اسلامی را و رهبران درجه یک آن را، نظیر خامنهای و روحانی، مسبب اصلی این نابسامانی فریاد زدند و آنها را محکوم کردند و خواهان کنارهگیری آنها از قدرت سیاسی شدند. پس مردم بهدرستی عفریت داخلی را، رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی را مسئول و مسبب اصلی این فقر و گرانی، این مصیبت و ناامنی دانسته و شعارها ومطالباتی را در این مورد فریاد زده، که همه برخاسته از شرایط جهنمی موجود بوده و رژیم اسلامی همواره بجای پاسخ به این مطالبات طبیعی و انسانی به سرکوب وحشیانه متوسل شده است.
باید توجه کرد که مردم ایران فقط در محاصره عفریت داخلی نیستند، بلکه در محاصره عفریت خارجی نیز قراردارند و امپریالیسم آمریکا و متحدین منطقهایاش نظیر اسراییل و عربستان .نیز دستبردار نیستند. این عفریت خارجی این کفتارهای کمین کرده، که پشت مرزهای ایران سنگر گرفتهاند، فوراً با آغاز اعتراضات مردم به میدان آمدند و ریاکارانه به حمایت از «مردم و آزادی و دمکراسی» پرداخته و نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کردند. دونالد ترامپ این نماینده بزرگترین تروریست دولتی جهان و ناقض حقوق ملل و حقوق بشر و دشمن قسم خورده خلقهای جهان و ایران، جهت نفوذ در ایران بهاصطلاح با تظاهرکنندگان همراه شد و برای مردم ایران اشک تمساح ریخت. دفاع ریاکارانه این لاشخوران بینالمللی از مردم نه به نفع مردم ایران، بلکه به سود جمهوری اسلامی تمام شد. زیرا رژیم با بهرهبرداری از این عربدهکشیهای ترامپ و صهیونیستها اسراییل فوراً خیزش مردم را متهم به وابستگی به خارج کرد. سیاست ریاکارانه دفاع از مردم توسط قدرتهای امپریالیستی و اساساً فشارهای خارجی تحریم و تهدیدهای نظامی همواره به نفع رژیم و به تشدید سرکوب اعتراضات مردم منجر شده است.
اما آنچه که ما باید بهگوییم و بر آن تأکید داشته باشیم، این است که امپریالیسم امریکا و نوکران بومیاش نظیر اسراییل و عربستان نیز خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامیاند و مدام در حال خرابکاری و توطئه علیه مردم ایراناند و از این روی باید به افشای بیامان آنها دست زد. نباید از افشای مزدوران امپریالیسم آمریکا و شاخکهای صهیونیستی امپریالیستی که درقالب اپوزیسیون رژیم نظیر سازمان خودفروخته مجاهدین، بقایای سلطنت منفور پهلوی و جریانات و محافل به ظاهر چپ و «کمونیست»، نظیر احزاب اسراییلی پیروان منصور حکمت و احزاب تجزیه طلب کُرد که از پول و امکانات مالی و رسانهای فراوانی برخوردارند، غافل بود.
آنچه که در این اوضاع و احوال باید بیشتر به آن پرداخت و بر آن تأکید کرد، مضمون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است. باید روشن کرد که سرنگونی رژیم خود به خود و به تنهایی هدف نیست، بلکه وسیلهای است برای دستیافتن به آزادی، عدالت، دمکراسی و رفاه اجتماعی و حفظ استقلال سیاسی. قرار نیست رژیم جمهوری اسلامی با هزاران کشته و زحمی سرنگون گردد و رژیم دیگری با همین ماهیت بربرمنشانه و سرکوبگرانه و آنهم نوکر اجنبی بر سر کارآید. چنین تحولی از پایه ارتجاعی است و اوضاع را وخیمتر از گذشته خواهد کرد. امپریالیسم آمریکا و متحدان ارتجاعیاش در منطقه، رژیم صهیونیستی اسراییل، عربستان سعودی، هرگز خواهان یک ایران خوشبخت و مستقل و دمکراتیک و جمهوری که بهخواهد به الگو و نماد دمکراسی و حاکمیت مردمی در منطقه بدل شود، نیستند. این لاشخوران بینالمللی خواهان تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران نیستند و نمیخواهند سر در بدن مردم ایران باشد. از این روی وظیفه سنگینی بر دوش انقلابیون و بویژه کمونیستهای ایران قراردارد که همسویی این جانوران با مبارزات مردم را افشا کنند، وظیفه دارند شعارهای صحیح و آزادیخواهانه و استقلالطلبانه و جمهورخواهانه و عدالتجویانه را به میان مردم بهبرند و به ارتقاء سطح شعارهای مردم بهپردازند. باید با صبر و حوصله به کار توضیحی و روشنگرانه و تصحیح برخی از شعارهای انحرافی و غلطی، که عدهای از تظاهرکنندگان در قم و اصفهان سردادند، پرداخت.
متاسفانه برخی از مردم در اثر نادانی و تبلیغات رسانههای خارجی و فشارهای جمهوری اسلامی، که آزادیهای اجتماعی مردم را سرکوب کرده و میکند و حتی بیشرمانه در زندگی شخصی مردم نیز دخالت میکند، جان مردم را به لب رسانده و زمینه این برگشت به عقب و آرزوی احیای نظام سرنگون شده پهلوی را، رژیمی که ناقض حقوق بشر بود، گماشته اجنبی بود و هرگونه حرکت و اعتراض سیاسی را سرکوب میکرد، احزاب و اجتماعات را غیر قانونی میکرد، آزادی بیان و قلم را منع میکرد، فراهم آورده است. باید توجه کرد که رژیم پهلوی عملاً با سرکوب نیروهای ترقیخواه و چپ و بویژه کمونیستها زمینه را برای روی کارآمدن نیروهای کوراندیش و ارتجاعی نظیر رژیم خمینی فراهم آورد. پس باید به افشای این مزدوران و رسانههای اجنبیپرست و ریاکاری که دروغ تحویل مردم میدهند، پرداخت و به تنویر افکار عمومی کمر همت بست. مدام باید تبلیغ کرد که مبارزه مردم ایران علیه عفریت داخلی جدا از مبارزه علیه عفریت خارجی نیست و نخواهد بود. پس باید هشیار بود! تمام دشمنان مردم ایران را افشا کرد! اگرچه در درجه اول باید دشمن اصلی را، که جمهوری اسلامی است، مورد آماج خود قرارداد، اما نباید از دشمنان خارجی غافل بود.
نکته مهمی که در اینجا باید تأکید گردد، این است که جنبش مردم ایران اگر در نهایت سازمان نیابد و فاقد رهبری سیاسی صحیح باشد، سرکوب خواهد شد و از اهداف انسانیاش باز خواهد ماند. این جنبشها در نهایت باید تحت رهبری حزب واحد سیاسی که ازسوسیالیسم دفاع میکند و دشمن سرسخت سرمایهداری و امپریالیسم است، قرارگیرد. زیرا تنها چنین حزبی است که میتواند سرانجام جنبش را رهبری و به سر منزل مقصود برساند. اگرچه برخی از مطالبات مردم می تواند در کادر یک جمهوری دمکراتیک بورژوایی محقق شود، لیکن حل قطعی مسائل اجتماعی نظیر تضمین کار و الغای استثمار و اختلافات طبقاتی فقط با برانداختن نظام سرمایهداری و استقرار سوسیالیسم ممکن خواهد بود.
عدهای ازمردم و حتی برخی از روشنفکران ما در اثر تبلیغات ایدئولوژیک رسانههای امپریالیستی و ضعف جنبش بینالمللی مرعوب قدرتهای امپریالیستی شدند که گویا بدون کمکهای خارجی نمیتوان به آزادی و دمکراسی رسید و قدر قدرتی امپریالیسم آمریکا را مطلق می کنند. لیکن واقعیت این است اگرچه امپریالیسم در کوتاه مدت و تاکتیک قوی است و ببر درنده است، اما بنابر سرشت و تناقضات درونیاش و مبارزه خلقها در استراتژیک و به قول یکی از بزرگان مارکسیست «ببر کاغذی» است و فرومیپاشد. هیچ امپراطوری در جهان دوام نیاورد و فروپاشید. امپریالیسم آمریکا هم امروز آفتابش درحال غروب کردن است و در مقابل رقبای تازه نفس و نیرومندی نظیر چین قرارگرفته و احساس ضعف میکند و تمام ماجراجوئیهای او را در منطقه و جهان باید تلاشهای مذبوحانهای برای حفظ ابر قدرتیاش دید و این سیاست پایدار نخواهد بود، شکست خواهد خورد. پس باید با اتکا به نیروی خویش با اتکا به نیروی مردم و بویژه کارگران و زحمتکشان به پیش رفت و برای تحقق کار و نان و آزادی و حقوق دمکراتیک و یک زندگی شرافتمندانه مبارزه کرد. آینده بشریت، آیندهای که در آن از بیکاری و فقر و استثمار خبری نباشد، فقط با سوسیالیسم ممکن خواهد بود و جز این راه دیگری متصور نیست».
پیروز باشید
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۳۹ بهمن ۱۳۹۶
حزب کار ایران (توفان) به حزب طبقه کارگر ایران بهپیوندید!
