نگاهی به اعتراضات محقانه مردم کازرون
این نکته را باید گفت و تکرار کرد که در کشور ما، ایران، هیچ امری از امور حاکمیت نیست که از دید مردم زحمتکش و دردمند ایران پوشیده بهماند و این میرساند که هر چیزی میتواند دستمایه مخالفتها و اعتراضات مردم شود. اینبار «نظام تقسیمات کشوری» باعث شد تا مردم کازرون به خیابان بیایند. ظاهر امر این است که گویا «از دو سال پیش در شهرستان کازرون موضوعی در خصوص شهرستان شدن «کوهچنار» مطرح شده و اختلافاتی بین نماینده کازرون در مجلس شورای اسلامی و امام جمعه این شهر بوجود آمده است» که باز از قرار معلوم در اثر تحریکات امام جمعه کازرون مردم به خیابان ریختهاند و ایجاد «ناامنی» کردهاند. بنابر بهرام پارسائی، نماینده شیراز در مجلس، ریشه اعتراضات مردم کازرون نه صرف مخالفت آنان با این تقسیم کشوری، که «مسایل معیشتی و اقتصادی» است و آن را از جنس اعتراضات دیماه ۹۶ ارزیابی میکند. او میگوید: «معتقدم عامل اصلی این ناآرامیها همان اعتراضاتی است که به طور کلی در بخشهای دیگر جامعه هم میبینیم و شاهدیم که مردم نسبت به وضعیت معیشتی و اقتصادی و همچنین اوضاع اشتغال اعتراض دارند و به نظر میرسد مردم سعی میکنند با اتکاء به این بهانه صدای خود را به گوش مسئولان بهرسانند…». اظهارات بهرامی اگرچه بیان واقعیتی انکارناپذیر است، ولی او به شما نمیگوید که علّت این «وضعیت معیشتی و اقتصادی» مردم چیست و از کجا منشاء میگیرد. اعتراف او نیمی از حقیقت را بیان میکند. نیمی دیگر که او به آن اشاره نمیکند، اهمیت و نقش ویرانکننده عوامل رسمی و غیررسمی دستگاه دولتی است که تحت لوای «توسعه متوازن منطقهای» از نظام تقسیمات کشوری وسیلهای ساختهاند برای تاراج منابع ملی کشور. در ادامه خواهیم دید که این عناصر حکومتی تا چه اندازه در وخیمترشدن اوضاع مملکت نقش منفی و مخربی ایفاء کردهاند.
سردمداران نظام اما به این عادت کردهاند که اعتراضات و شورشهای مردم را نتیجه «تحریکات خارجی» نشان دهند. اعتراضات خشونتآمیز در واقع نماد نارضایتی عمومی از وضع نابسامان کشور است که از نظم بازار سرمایه و اجرای سیاستهای نئولیبرالی هیأت حاکمه منشاء میگیرد. هیأت حاکمه اما نمیخواهد بهپذیرد که باعث و بانی این مصائب اجتماعی تنها خود اوست. نمیتوان همه ناهنجاریهای جامعه را به «تحریکات خارجی» مرتبط دانست و خود را پاک و منزه جلوه داد. امپریالیسم و عوامل نهان و آشکار آنها همیشه به دنبال دخالت در امور کشورها هستند و از نارضایتی مردم سوء استفاده میکنند و گاه این اعتراضات تودهای را به آن سوئی میکشانند، که منافع خود را در آن تضمین شده بهبینند. رژیم ایران اما از مردم میخواهد که در برابر این دزدیها و اختلاسها و سوء مدیریتها و هزاران آلام اجتماعی دیگر سکوت کنند، لب از لب نهگشایند که مبادا دشمن خارجی از آن بهره بَرَد. او آرامش را میخواهد برای حفظ وضع موجود، برای تداوم چپاول، برای حفظ قدرت خود. اما چگونه میتوان از تودههای زجردیده بیشرمانه خواست که آرام گیرند و فریادشان را در سینه فرو بَرَند! مردم ما دیگر تاب تحمل این وضعیت را ندارند، به همین دلیل به خیابانها هجوم میآورند و نارضایتی خودشان را به انحاء مختلف ابراز میدارند. به مردم نمیتوان خرده گرفت که چرا به کوچه و خیابان آمدهاید، مشکل عمده زحمتکشان ایران نظام فاسد سرمایهداری ایران است، لیبرالیسم اسلامی آنچنان بلائی بر سر این مملکت و مردم آورده است، که تنها با سرنگونی آن میتوان از دردها و آلام مردم ما کاست.
نظام سرمایهداری عقب مانده ایران در تمام عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ناتوانی و بیدرایتی خود را به اثبات رسانده است. نمیتوان حقیقت را مسخ شده و واژگون جلوه داد و انتظار داشت تا مردم آن را به عنوان واقعیت به پذیرند. کیست که نداند، مسبب اصلی این وضعیت کسی نیست جز دستگاه زر و زور نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی ایران که مُلک و ملّت را قربانی مطامع زشت و پلید خود ساخته است. عناصر هیأت حاکمه اختاپوسوار دست بر منابع عظیم کشور انداختهاند و در این وادی با هم بر سر غارت ثروت نیز به رقابت نشستهاند.
نظام تقسیمات کشوری زمینهای را بوجود آورده است برای اختلاس و دزدی و چپاول منابع کشور و منطقه که محرومیتهائی را برای مناطق و نواحی مختلف کشور به بار میآورد و این احساس محرومیت است که مردم را به آشوب و درگیری با نظام میکشاند. در نظام تقسیمات کشوری، به آنچه که توجه نمیشود، امر خودگردانی کوچکترین واحدهای سیاسی درون کشور است. هیأت حاکمه ایران از مشارکت مستقیم مردم در تعیین امور زندگی آنها میهراسد و مانع ورود آنها به عرصه تصمیمسازی میشود. نظام منحوس سرمایهداری ایران نه برای نیازها، انگیزهها و نقش و نبوغ تودهها در فرایند تصمیمسازی و کارائی آنها در امور مربوط به خود آنها اهمیتی قائل است و نه اینکه به مردم اعتماد دارد. مردم ایران نیز به درستی نظام تقسیمات کشوری را تقسیماتی صرفاً حکومتی و سیاسی و نامأنوس با علایق و نیازهای خود میبیند.
تا زمانی که در بر این پاشنه میگردد، «سایه شوم شغالان» همچنان بر کشور و مردم ستمدیده و زحمتکش ما سنگینی خواهد کرد. مردم ایران باید به نیروی بنیانشکن خود ایقان و ایمان راسخ داشته باشند، باید بهدانند که شرط موفقیت و پیروزی در این است که تنها با اتکاء به نیروی خود، با استفاده از تمامی اشکال مبارزاتی و تداوم این مبارزات، که با همبستگی و همدلی و اعتماد قلبی به طبقه کارگر ایران و اقبال رهبری سیاسی این طبقه همراه است، میتواند سرنوشت و آینده خود را رقم زند. آینده از آن زحمتکشان ایران است.
برگرفته از نشریه توفان الکترونیکی شماره ۱۴۳ خرداد ۱۳۹۷