یکشنبه , ۲۲ مهر ۱۴۰۳
برگ نخست / مجموعه مقالات / مقالات نشریه توفان / شکست عربستان و متحدین‌اش در جنگ یمن، اجتناب‌ناپذیر است
Tagesschau

شکست عربستان و متحدین‌اش در جنگ یمن، اجتناب‌ناپذیر است

قریب به چهار سال است که عربستان با تشکیل ائتلاف ضد یمنی، متشکل از: امارات متحده عربی، کویت، بحرین، مراکش، مصر، سودان، سنگال، اردن و پشتیبانی آمریکا جنگ تجاوزکارانه و خونینی را تحت نام «توفان قاطعیت» علیه یمن، این فقیرترین کشور منطقه به پیش می‌برد. به جرأت می‌توان گفت که هر روزی که از این جنگ می‌گذرد، شکست عربستان و متحدین‌اش، به ویژه آمریکا، که در اصل فرمان این جنگ خانمانسوز را صادر کرده است، بیشتر عیان می‌شود.

اما چرا به دیده ما امپریالیسم آمریکا طراح اصلی جنگ یمن به‌شمار می‌آید؟

روزنامه «پیستبور پست – پنسیلوانیا» در اکتبر ۲۰۰۰ نوشت: «…«سکوترا» خارج از ساحل یمن به عنوان منطقه‌ای انتخاب شده بود که آمریکا نقشه داشت در آنجا یک سیستم اطلاعاتی سیگنال به‌سازد». این اقدام در واقع آغازی بود برای میلیتاریزه‌کردن اقیانوس هند. پایگاه «سکوترا» در عین حال مکمل و پشتیبان نقش پایگاه نظامی «دیگو گارسیا» در «مجمع الجزایر چاکوس» نیز هست. دریاسالار «آلفرد تی‌ماهان» قبل از جنگ جهانی اول معتقد بود که «هر کس به برتری در اقیانوس هند دست‌یابد، نقش برجسته‌ای در صحنه بین‌المللی خواهد داشت….». …«این اقیانوس کلید هفت دریا در قرن بیست و یکم است و سرنوشت جهان در این آب‌ها رقم خواهد خورد». لذا سلطه نظامی بر راه‌های دریائی جزو اهداف راهبردی امپریالیسم آمریکا به‌شمار می‌آیند. خلیج فارس، دریای عرب، اقیانوس هند، دریای عمان، دریای سرخ، که همه اینها به وسیله آب‌راه‌های راهبردی نظیر تنگه هرمز، باب المندب و کانال سوئز به مدیترانه متصل می‌شوند، شاهرگ حیاتی بسیاری از کشورها، که به نفت و گاز این منطقه نیاز مبرم دارند، محسوب می‌شوند. بخش عظیمی از صادرات صنعتی اروپا به آسیا و برعکس چین به اروپا از طریق این آبراه‌ها انجام می­گیرد. حتی داد و ستدهای آفریقا به اروپا و بالعکس از کناره «اسکوترا» از خلیج عدن و دریای سرخ در رفت و آمدند. به دیگر سخن، اقیانوس هند، شرق آسیا، خاورمیانه و آفریقا را به اروپا متصل می‌کند.

یکی از اهداف راهبردی آمریکا نظارت بر همه راه‌های آبی خلیج عدن از یمن تا سواحل سومالی است. در نتیجه جزایر «اسکوترا»، که ۳۰۰۰ کیلومتر از پایگاه نظامی – دریائی «دیگو گارسیا»، که یکی از بزرگ‌ترین تأسیسات نظامی خارج از آمریکا به شمار می‌آید، فاصله دارد، نقش کلیدی برای امپریالیسم ایفاء می‌کند که در عین حال سلطه بر آبراه باب‌المندب را نیز مد نظر دارد.

تجاوز عربستان و ائتلاف‌اش – به دستور آمریکا – به یمن در واقع در خدمت این هدف راهبردی آمریکا قرار دارد و نه ادعای کاذب «درگیری میان شیعه و سُنی». هدف عربستان در اصل از بین بردن استقلال یمن و اعمال سلطه کامل، به نیابت از آمریکا بر این کشور است. کما اینکه  پایگاه نظامی آمریکا در «اسکوترا» با ادعای دروغین «مقابله با دزدان دریائی القاعده» ایجاد شده است، ولی در عمل یک پایگاه نظامی برای کنترل راه‌های آبی منطقه به شمار می آید.

اما آیا برنامه‌‌های تجاوزکارانه آمریکا از طریق عربستان و متحدین‌اش، که هر روز از تعداد آنها کاسته می‌شود، به نتیجه مطلوب خواهد رسید؟

علیرغم تبلیغات گوش‌خراش رسانه‌ها، مبنی بر پیش‌روی گروه ائتلاف در یمن، هر روز امید ائتلاف به دستیابی به اهداف تعیین شده بیشتر به ناامیدی مبدل می‌شود. ارتش یمن و «کمیته‌های دفاع مردم» نه تنها از مواضع خود عقب‌نشینی نکرده‌اند، بلکه در شرق و جنوب این کشور به پیش‌روی‌هائی نیز نائل آمده‌اند، به قسمی که رسانه‌های کشورهای ائتلاف امروز به جای واداشتن انصارالله به عقب‌نشینی، از واداشتن آنها به نشستن پای میز مذاکره تغییر لحن داده‌اند! به دیگر سخن؛ عربستان به دنبال یافتن راه حل آبرومندانه برای خروج از باتلاق جنگ یمن است. تا دیروز رسانه‌های سعودی تسلط بر صنعا و  ولایات دیگر را جشن گرفته بودند، ولی امروز صنعا زیر حملات وحشیانه بمب‌های آمریکائی قرار گرفته است. در واقع ائتلاف گویا مناطق تحت سلطه خود را بمباران می‌کند!!

از سوی دیگر امارات، که با حمایت آمریکا جنگ با یمن را از طریق بندر «الحدیده» به عهده گرفته است، علی‌رغم شکست در «مَنهَم»، «صِرواح» و «تَعِز» اکنون قصد پیشروی در «الحدیده» را دارد که با مقاومت جانانه روبرو شده است. نبرد در بندر «الحدیده» برای متجاوزان ساده نخواهد بود. مقاومت قریب به ۴ سال گذشته نشان می‌دهد که اراده دفاع از استقلال کشور یمن، که در این میان فرقی میان شیعه و سنی نیست، شکست‌ناپذیر است. «اتحاد سُنی»، که در ریاض بوجود آمده است، تا مقاومت حوثی‌های شیعه را درهم‌شکند و ثبات برای هادی، رئیس جمهوری که وابسته به عربستان است و غرب او را به رسمیت می‌شناسد، بوجود آورد، به شکست انجامیده است. زیرا سنی‌ها و شیعیان یمن در یک جبهه برای حفظ استقلال خود می‌رزمند. از سوی دیگر گیرافتادن ائتلاف در منجلاب جنگ یمن باعث فروپاشی تدریجی آن شده است. کشور ابوظبی که از جنگ شیعه و سنی و قطع نفوذ ایران در یمن دم می­زند از آنجا که خود فاقد ارتش است، مزدوران مسیحی جوخه­های مرگ کلمبیائی را به­عنوان ارتش خصوصی استخدام کرده و مانند “ارتش بلاک واتر” که ارتش خصوصی آمریکائی­ها درعراق و افغانستان بود و هست به یمن گسیل داشته تا به­کشتار مردم مسلمان یمن مشغول شوند.

ضدانقلاب مغلوب سلطنتی در ایران، جاسوسانی نظیر سازمان ضد خلقی مجاهدین خلق و اپوزیسیون خودفروخته از دخالت ایران در امور داخلی یمن سخن می­رانند تا با همنوائی با ترامپ، تجاوز امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع سیاه منطقه را به یمن توجیه کنند. فریادهای این اپوزیسیون تکرار سخنان ترامپ است که قرارداد برجام را با ریاکاری برهم زد و آنرا به گردن سیاست خارجی جمهوری اسلامی انداخت و خواست که ایران از سوریه، عراق، یمن و منطقه و… خارج شده و مانع توسعه داعش و سیاست راهبردی امپریالیسم در منطقه نشود. این جبهه ضد انقلابِ از بوی خون مُسکِر شده، با تجاوز عربستان سعودی و نقض حاکمیت و تمامیت ارضی یمن موافق است و آرزوی تجاوز آمریکا به ایران را در سر می­پروراند. تکرار اتهامات ترامپ و ناراحتی وی از اتخاذ یک سیاست خارجی­ای که منطبق با خواست صهیونیسم و امپریالیسم نیست، منطبق با خواست اپوزیسیون خودفروخته ایران نیز نمی­باشد.

مصر گرچه به ائتلاف نظامی تحت فرماندهی عربستان سعودی علیه یمن پیوست، اما حاضر نشد نیروی زمینی به یمن با توجه به تجربه دوران حکومت ژنرال سلال در یمن، اعزام کند و تنها به اعزام چند ناوچه به آب‌های یمن اکتفا کرد. عربستان در یمن نیاز به نیروی زمینی داشت که تنها مصر و پاکستان قادر بودند از عهده آن برآیند. مجلس پاکستان نیز با اعزام نیروی زمینی به یمن مخالفت کرد و با مصر هم‌عقیده شد. عدم حضور نیروی زمینی موثر در عملیات نظامی در یمن در واقع جنگ ائتلاف علیه یمن را به یک جنگ فرسایشی، بدون دورنما تبدیل کرده است. عربستان که گمان می‌برد می‌تواند با پرداخت کمک‌های مالی به مصر آنها را در ارسال نیروی زمینی متقاعد کند، پس از مأیوس‌شدن، این کمک‌ها را تعلیق کرد. ارتش مصر یک بار تجربه ناموفق دخالت در امور داخلی یمن را در زمان عبدالناصر داشت و می­دانست که راه به­جائی نمی­برد.

مخالفت السیسی، رئیس جمهور مصر، با ارسال نیروی زمینی، ریشه در مخالفت سران ارتش، مقامات ارشد دولتی و دستگاه قضائی این کشور دارد. مصر در عین حال با رأی‌ مثبت به قطعنامه پیشنهادی روسیه، مبنی بر آتش‌بس در «حَلَب»، خشم عربستان سعودی را بیشتر برانگیخت. اکنون مصر به رقبای آمریکا روی آورده است و با روسیه روابط دوستانه برقرار کرده و از چینی‌ها برای سرمایه‌گذاری در مصر دعوت به عمل آورده است. در عین حال مصر برای تأمین انرژی که عربستان می‌تواند جلوی صدور آن به این کشور را بگیرد، به عراق نزدیک شده است.

پشتیبانی ترکیه از اخوان­المسلمین را می‌توان علتی ریشه‌ای و مهم در تیرگی روابط این کشوربا عربستان  قلمداد کرد. گرچه ملک سلمان در زمان ولیعهدی‌اش گام‌هائی برای بهبود روابط دو کشور برداشت، ولی دوام چندانی نیافت. ترکیه حتی در اختلاف عربستان با قطر، کنار قطر ایستاده است، زیرا قطر با حمایت اِخوان‌المسلمین با جنبش حماس روابط نزدیکی دارد. در صورتی که عربستان از نظامیان مصر علیه مُرسی(اخوان‌المسلمین) دفاع کرد.

عربستان با پشتیبانی از کُردهای مخالف اردوغان در واقع در مقام تلافی پشتیبانی ترکیه از قطر برآمده است و از شدیدترین حملات لفظی علیه اردوغان ابائی ندارد. از سوی دیگر در حالی که عربستان برای ضربه‌زدن و تضعیف رژیم اسد موافق جدائی کُردهای سوریه است، ترکیه کُردهای شمال سوریه را مورد حمله قرار می‌دهد، تا مبادا کُردهای ترکیه نیز در این راه گام گذارند. می‌توان گفت که آنها هر دو داعیه رهبری کشورهای مسلمان سنی را در سر می‌پرورانند. مضافاً اینکه عرب‌ها خاطره خوشی از عثمانی‌ها ندارند، ولی اردوغان به دنبال احیای عثمانی‌ و از این طریق کسب رهبری جهان اسلام(سنی) است. به یک کلام؛ ترکیه در پی رهبری دنیای عرب است، در حالی که عربستان خود را  اُم‌القرای اسلام می‌داند و از اینرو شدیداً با ترکیه در تضاد قرار دارد. به دیگر سخن؛ اخوان­المسلمین میانه‌رو در مقابل سلفیست‌های وهابی این مباشران داعش قرار گرفته‌اند.

به علاوه آمریکا با حمایت‌های سیاسی و نظامی از عربستان به ویژه فروش ۴۸۰ میلیارد دلار اسلحه به این کشور، آب پاکی را روی دست اردوغان، که فکر می‌کرد می‌تواند از پشتیانی آمریکا بهره‌مند گردد، ریخت. از اینرو ترکیه چه در رابطه با قطر و چه در رابطه با سوریه بیشتر به سمت روسیه و ایران تمایل پیدا کرده است. ترکیه که به خاطر ماجرای انتقال گاز از عربستان و قطر از طریق اُردن، سوریه و ترکیه به اروپا با مخالفت اسد روبرو شده بود و در همکاری با عربستان، داعش را خلق کرده و خواستار سرنگونی رژیم مستقل ومشروع بشار اسد شده بود، امروز از آن موضع عدول کرده و به موضع روسیه و ایران پیوسته است. به طور کلی چنین به نظر می‌رسد که آمریکا در سیاست راهبردی میان‌‌مدت و درازمدتِ خود روی عربستان و اسرائیل حساب باز کرد و نه مصر و ترکیه.

علاوه بر این «محمد سابور»، وزیر دفاع مالزی گفت که مالزی قصد دارد نیروهای نظامی خود را از عربستان خارج کند. او اظهار داشت که: «چرا باید ما در حملات به یمن مشارکت داشته باشیم؟». او اضافه کرد که کشورش نمی‌خواهد در درگیری بین کشورهای خلیج فارس شرکت داشته باشد. مالزی یکی از ۳۴ کشور هم‌پیمان عربستان در «مبارزه علیه تروریسم» است.

از سوی دیگر سودان که نیروهای نظامی‌اش در جبهه الحدیده تلفات سنگینی داده‌اند، نیز در شرف خارج کردن نیروهای نظامی‌اش از جبهه ضد یمنی عربستان است. نمایندگان پارلمان این کشور صدای اعتراض خود را بلند  کرده و اعلام کرده‌اند که سودان باید از این ائتلاف خارج شود. هم‌پیمانان ریاض یکی پس از دیگری در حال ترک ائتلاف‌اند. مخالفت قطر با سیاست‌های عربستان و متعاقب آن تحریم‌شدنش توسط کشورهای عربی به فرمان عربستان، خشم کشور مراکش  از اقدام نماینده عربستان در خصوص رأی‌دادن علیه این کشور برای میزبانی جام جهانی فوتبال ۲۰۲۶ و خائن‌نامیدن ریاض، پشت کردن چاد، سنگال و سودان به عربستان در رابطه با تحریم قطر و… نمونه‌هائی از انزوای روزافزون و در نهایت شکست عربستان در سیاست‌های سلطه‌طلبانه و جنگ‌افروزانه‌اش به‌شمار می‌آیند.

گرچه عربستان، امارات، بحرین و مصر از ۵ ژوئن ۲۰۱۷ با متهم‌کردن قطر به «حمایت از تروریسم» روابط خود را با این کشور قطع کرده‌اند، اما امروز، همانگونه که در بالا اشاره رفت، مصر در تحت فرمان عربستان عمل نمی‌کند و بحرین نیز در شرف خارج شدن از ائتلاف می‌باشد.

«آنتونیو کوترش»، دبیر کل سازمان ملل متحد نیز حملات هوائی اخیر عربستان را به اتوبوس حامل کودکان در استان «صعره»، که منجر به کشته شدن ۵۰ کودک و زخمی‌شدن ۸۲ نفر گردید، محکوم کرده و خواستار قطع بمباران یمن و آغاز مذاکره برای صلح گردید. در عین حال مطبوعات انگلستان هنگام سفر محمد بن سلمان به این کشور مقالات و گزارشات مفصلی درباره تجاوز وحشیانه عربستان به یمن به نگارش درآوردند و فاجعه‌ای را که عربستان برای مردم محروم این کشور به وجود آورده است، محکوم کردند. از سوی دیگر «العالم» ۵ آذر ‍۱۳۹۵ نوشت: «اتحاد چهارگانه سوریه، عراق، الجزایر و مصر در حال شکل‌گیری است». در عین حال السیسی، رئیس جمهور مصر، در مصاحبه با تلویزیون پرتغال از ارتش سوریه حمایت کرد و خواهان حفظ تمامیت ارضی این کشور شد و از لیبی و عراق نیز پشتیبانی کرد. «محمد رشاد»، یکی از مسئولان بلندپایه سازمان اطلاعات مصر، در پاسخ به درخواست «جان بولتون» برای اعزام نیرو به سوریه گفت: «نیروهای مصر مزدور نیستند و استراتژی قاهره در قبال سوریه بر مبنای حمایت از وحدت اراضی سوریه و ارتش ملی این کشور است».

روزنامه اسرائیلی «جروزالم پست» اخیراً نوشت: «در حال حاضر عربستان هیچ راهبردی برای خاتمه‌دادن به جنگ یمن در دست ندارد و این در حالی است که تلاش سعودی‌ها برای رویاروئی و مقابله با ایران در دیگر میدان‌ها، از جمله سوریه، با شکست مواجه شده است». و سپس می‌افزاید: «عربستان سعودی و امارات تاکنون میلیاردها دلار صرف جنگ با شیعیان یمن(بخوان مردم یمن و استقلال یمن– توفان) کرده‌اند. اما … طی سه سال گذشته راه به جائی نبرده است». …. «ائتلاف با کمرنگ شدن حمایت متحدان محلی و ایجاد اختلاف میان آنها در آستانه فروپاشی است». … «یکی از دلایل کاهش حمایت متحدان این است که ائتلاف با انجام هزاران حمله هوائی به یمن تاکنون نتوانسته است بر این کشور غلبه کند». این روزنامه در ادامه می‌نویسد: «.. در هفته اخیر شهر عدن… صحنه درگیری نیروهای تحت حمایت امارات و نیروهای تحت حمایت عربستان بود». «… درگیری نظامی نیروهای(بخوان مزدوران – توفان) تحت حمایت عربستان و نیروهای تحت حمایت امارات در عدن شکست ائتلاف سعودی را تسریع خواهد کرد».

«راجر بویز»، تحلیل‌گر رونامه تایمز می‌نویسد: «ولیعهد سعودی در پایان دادنِ معقول جنگ یمن شکست خورده است و موشک‌های نیروهای حوثی، که توانسته‌اند به نزدیک ریاض برسند، چهره دستاوردهای بن‌سلمان را مخدوش کرده است».

از طرف دیگر جنگ یمن که یک فاجعه انسانی دیگر را رقم می‌زند و تاکنون ۱۰ هزار کشته، ۳ میلیون آواره و ۷ میلیون نفر را به گرسنگی و فقر مطلق کشانده است، بیم هجوم موج تازه‌ای از پناهندگان یمنی از طریق آفریقا به اروپا را در اذهان سران اروپا ایجاد کرده است. از اینرو شکایت اروپائیان از «زیرپاگذاردن حقوق بشر در یمن توسط عربستان» هر روز بیشتر از روز قبل به گوش می‌رسد. مضافاً اینکه با ناامن‌شدن روزافزون منطقه جریان انتقال نفت و گاز منطقه به اروپا نیز به خطر می‌افتد. لذا برخی از کشورها، نظیر آلمان، در محکومیت عربستان، صادرات سلاح به این کشور را تحریم کرده‌اند. «راجر بویز»، تحلیل‌گر تایمز در این رابطه می‌نویسد: «جنگ یمن برای انگلیس نیز به یک مشکل تبدیل شده است، زیرا عربستان از تجهیزات و تسلیحاتی استفاده می‌کند که از انگلستان خریده است». «مارتین گریفیتیس»، نماینده ویژه سازمان ملل در مذاکرات یمن، در ۱۹ مرداد اعلام کرد که سازمان ملل معتقد است که «اولویت در مذاکرات ژنو بر محور تشکیل دولت ملی قرار خواهد داشت».

سران سعودی می‌پندارند که به ضرب دلار نفتی و حمایت همه‌جانبه امپریالیسم آمریکا قادر خواهند شد که سلطه خود را بر منطقه بگسترانند، ولی مخالفت و مقاومت مردم کشورهای منطقه از مصر گرفته تا سودان و قطر و یمن …. در مقابل بلندپروازی‌ها و تجاوزات این کشور، دیر یا زود نقشه‌های آنها را نقش برآب خواهد کرد.

جنگ یمن به طور قطع با شکست متجاوزان مواجه خواهد شد و به اعتبار عربستان سعودی بیش از پیش لطمه وارد خواهد ساخت. عربستان سعودی وارد باتلاقی شده است که خروج از آن بدون آبروریزی و بدنامی امکان ناپذیر است. قریب به ۴ سال است که عربستان منازل مسکونی، مدارس، زیرساخت‌ها، بیمارستان‌ها، بازارها و مساجد یمن را هدف بمباران قرار داده است. یک سناتور آمریکائی از پمپئو، وزیر خارجه آمریکا می‌پرسد: «در حالی که عربستان ۱۶ هزار بار یمن را بمباران کرده است، چرا هیچکس از آن حرفی نمی‌زند؟». این بمباران‌ها در کنار محاصره راه‌های هوائی، زمینی و آبی تاکنون ثمری جز ۱۰ هزار کشته و ده‌ها هزار نفر زخمی، ۷ میلیون آواره به بار نیاورده است. یک گروه امداد بین‌المللی تخمین زده است که در اثر محاصره یمن روزانه بیش از ۱۳۰ کودک در یمن از فرط گرسنگی و بیماری و بی‌داروئی جان می‌سپارند. حتی سازمان «جان کودکان را نجات دهید» با انتشار آماری از ۵۰ هزار کودک جان‌باخته در اثر وبا وگرسنگی در سال ۲۰۱۷ یاد می‌کند. قریب به نیمی از جمعیت ۲۸ میلیونی یمن به خدمات بهداشتی دسترسی ندارند. به گزارش سازمان ملل بیش از ۲۲ میلیون نفر در این کشور به کمک‌های انسانی مبرم نیازمندند. نیم میلیون نفر از مردم یمن در اثر نبود آب آشامیدنی به بیماری مرگ آور وبا مبتلا شده‌اند. سازمان ملل و یونیسف از «بدترین بحران بشری» سخن می‌گویند. عفو بین‌الملل حملات عربستان را جزو «جنایات جنگی» به‌شمار آورده است.

اما دونالد ترامپ در جریان استقبال از محمدبن‌سلمان در کاخ سفید با در دست داشتن تابلوئی که بر آن میزان بالای فروش اسلحه آمریکا به عربستان نقش بسته بود، استقبال و ابراز خُشنودی می‌کند!

آمریکای «حقوق بشر طلب، که خود پایه‌گذار این فاجعه انسانیست، باید هم اظهار خُشنودی کند!

آینده عربستان در گروی پیروزی در جنگ یمن است. در غیر اینصورت نقشه‌های بن‌سلمان و آمریکا نقش برآب خواهد شد و روسیاهی به ذغال خواهد ماند.

 

برگرفته از توفان شـماره ۲۲۳ مهر ماه ۱۳۹۷ـ اکتبر سال ۲۰۱۸

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

Print Friendly, PDF & Email