۱۶ آوریل ۱۸۸۹، ۱۳۰ سال پیش در چنین روزی چارلی چاپلین در لندن زاده شد.
۱۳ ساله بود که حرفه هنرپیشهگی را برگزید و ۱۹ ساله بود که آوازه کارش در سراسر لندن پیچید.
۲۱ ساله بود که برای اجرای سلسله نمایشنامههایی به آمریکا رفت و یک سال پس از آن نخستین قراردادش را با شرکت تهیه فیلم «کیستون» بست. چندی بعد با دو شرکت دیگر هم کار کرد تا سرانجام پس از بازی در ۷۲ فیلم در ۳۳ سالگی خودش شرکت تهیه فیلم «یونایتِد آرتیستز» را تشکیل داد. از آن پس فیلمنامهها را خودش مینوشت، موسیقیاش را میساخت، در نقش اصلی بازی میکرد و تهیه کننده هم خودش بود.
۴۷ ساله بود که «عصر جدید» را ساخت و پرداخت و برای نخستینبار ترانهای در آن گنجاند و خواند. از آنجا که یکی از صحنههای این فیلم کارگران تظاهرکنندهای را نشان میدهد، پس از جنگ دوم جهانی در اوجگیری پیگرد کمونیستها در آمریکا، او را هم به جرم کمونیستبودن از آمریکا اخراج کردند، حتا هنگامی که برای دریافت اسکار به لوسآنجِلِس دعوت شد، تنها یک ویزای ۱۰ روزه به او دادند. او در واکنش فقط گفته بود: «مثل اینکه هنوز هم از من میترسند».
چارلی چاپلین نابغه سینما و هنرمند مردمی، بدون شک یکی از استثنائات هنرهفتم بود. زندگی این هنرمند سراسر در حمایت از زحمتکشان، انتقاد از سرمایهداری و حمایت از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی در عصر استالین بود و این مواضع خود گناهی بود که از جانب امپریالیسم قابل بخشش نبود. در دورانی که وجدان بشری از بهیمیت فاشیسم منزجر شده بود و به پای تدوین اعلامیه جهانی حقوق بشر رفت، امپریالیسم آمریکا به تدارک هجوم عظیمی علیه هنرمندان، نویسندگان و روشنفکران مترقی این کشور پرداخت. هنوز مُرّکب طرح اعلامیه جهانی حقوق بشر در نیویورک خشک نشده بود، که امپریالیسم آمریکا چاپلین را در سال ۱۹۴۷ به خاطر بیان افکارش و حمایت بیدریغاش از زحمتکشان به محاکمه کشید و با بستن اتهام کمونیستی به وی قصد اخراج او را از آمریکا درسرمیپرورانید. با نمایش فیلم «دیکتاتور بزرگ» در شوروی سوسیالیستی بر دامنه حملات آنتی کمونیستها در آمریکا به چاپلین افزوده گشت. در یک مصاحبه مطبوعاتی خبرنگار مزدور آمریکائی از چاپلین می پرسد: «در گذشته اغلب این اجبار دیده شده میشد که شما را متهم به دنبالهروی و هواداری از کمونیسم بهکنند. میتوانید موضع سیاسی کنونی خود را روشن کنید». چارلی که فضای ترور آنتی کمونیستی را حس میکرد، با احتیاط جواب داد: «برای من جداً در زمان حال سخت است که موضع روشنی اتخاذ کنم. همه چیز تعمیم داده میشود، همه چیز را صوری میبینند. چنانچه آدم برای مثال پایش به لبه پله بخورد، بله چنانچه آدم پای چپش به لبه پله بخورد فوراً مطرح میشود که کمونیست است. لیکن من به هیچ عقیده سیاسی ابداً وابسته نیستم. من در تمام طول عمرم وابسته به حزب سیاسی نبودهام و در زندگیام تاکنون در انتخاباتی شرکت نکردهام……. آیا پاسخ سئوال شما را دادم؟» این پاسخ سئوال مأمور معذور نبود و وی ول کن نبود و میخواست بداند که آیا چارلی چاپلین هوادار کمونیسم هست و یا نیست. چاپلین مجدداً جواب داد: «هوادار کمونیست؟ این امر باید دقیقتر توضیح داده شود. من نمیدانم شما تحت عنوان «هواداری از کمونیسم» چه میفهمید. من اینطور بیان میکنم: در طی جنگ من به شدت از روسیه (اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی – توفان) هواداری میکردم، زیرا معتقد بودم که آنها جبهه را حفظ میکنند و من این امر را فراموش نمیکنم و بر این نظرم که من مدیون روسیه (بخوانید اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی – توفان) هستم. من معتقدم که وی با کمک اساسی خود در جنگیدن و جانباختن پیروزی متفقین را میسر ساخت. به این مفهوم من یک هوادارم». امپریالیسم امریکا در همان آغاز تشکیل کمیسیون تدوین طرح اعلامیه جهانی حقوق بشر با نقض آشکار ارزشهای آن درک خود را نسبت به این حقوق به جهانیان عرضه داشت و این سیاست تا به امروز ماهیتاً تفاوتی نکرده است و فقط اشکال خود را تغییر داده است، عوامفریبانهتر عمل میکند و وای به حال آن «چپ» سرخوردهای که به این یاوههای امپریالیستی دل بهبندد و از تجربه روزگار نیاموزد
https://t.me/totoufan
برگرفته از کانال تلگرام توفان
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۵۴ اردیبهشت ۱۳۹۸