چند نکته پیرامون جنگ داخلی لیبی
حزب ما بارها تحلیل کرده است که سرنگونی رژیم مستقل لیبی و قتل معمر قذافی توسط امپریالیستها و مزدورانش پایان جنگ داخلی و مقاومت ملت لیبی علیه استعمار و دزدان و غارتگران بینالمللی نیست، همانطور که در عراق و افغانستان نبوده است. آنها که بمباران ناتو و قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را محکوم نهکردهاند و بر تجاوز به لیبی و سرنگونی معمر قذافی مهر تأیید کوبیدند، همان نیروهائی هستند که شرمگینانه خواهان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و به دارآویختن سران جمهوری اسلامی توسط امپریالیسم آمریکا و پیمان ناتو در ایران هستند. اینان امید خود به مردم را از دست داده و به ریسمان استعمار آویزان شدهاند. عدهای از این طیف، که درهیبت چپ ظاهر شدهاند، نیز همصدا با نیروهای امپریالیستی از «انقلاب و انقلابیون» لیبی سخن گفته و در مقابل کارگردانان اصلی این «انقلاب»، کشورهای معظم امپریالیستی و بازوی مسلح آنها، ناتو، سکوت کردهاند. در ادبیات سیاسی این جریانات لیبرال مسلک و اپورتونیست سخنی از امپریالیسم و استعمار و رقابتهای امپریالیستی بر سر تقسیم مجدد جهان و غارت منابع طبیعی نمی رود و در کنار راستترین محافل ارتجاعی در چشم مردم خاک میپاشند. اینان همان کسانی هستند که دریافت کمک مالی از امپریالیستها را محکوم نکرده و نمیکنند و به نیروی خود متکی نیستند. مطلب کوتاه زیر ترجمه مقالهای از ارگان مرکزی حزب کمونیست سوئد، «پرولتر» شماره ۱۶ آوریل ۲۰۱۹ است که به صورت موجز به ۹ نکته در مورد علل جنگ داخلی و ناآرامیهای اخیر در لیبی پرداخته و دول امپریالیستی غرب به سرکردگی آمریکا را به عنوان مسبب اصلی این اوضاع محکوم کرده است. در این مقاله چنین میخوانیم:
«یکم اینکه جنگی که در طرابلس، که در آوریل ۲۰۱۹ شدت یافته است، نتیجه و حاصل تجاوز پیمان نظامی ناتو به این کشور در هشت سال پیش است. در اثر این تجاوز هزاران نفر کشته شدند، زیرساختهای کشور به کلی ویران گشته و قدرت دولتی و ساختار جامعه به کلی نابود شدند. کشورهای عضو پیمان ناتو و دیکتاتورهای پادشاهی خلیج فارس و دولت سوئد، کشور لیبی را بمباران و معمر قذافی، رهبر مستقل لیبی را به صورت جنایتکارانهای از مسند قدرت به زیر کشیدند. فاجعهای که در لیبی توسط مداخله نظامی کشورهای ناتو رخ داده است، هرگز در رسانههای خبری منعکس نه شده است.
دوم اینکه ناتو و کشورهای خلیج فارس در جنگ ۲۰۱۱ طیف گستردهای از مخالفین قذافی، جهادیستها و القاعده در افغانستان تا اِخوانالمسلمین و شاخه ارتش سکولار لیبی و یکی از شهروندان امریکایی به نام «خلیفه حفتر» را سازمان دادند و به لیبی فرستادند. اما به محض سقوط و قتل قذافی وحدت و یگانگی آنها نیز ازهمپاشید!
سوم اینکه کشور لیبی در سال ۲۰۱۱ دارای بالاترین سطح زندگی در آفریقا بود، اما امروز در شرایط هرج و مرج و گسیختگی مطلق بسرمیبرد.
چهارم اینکه در یک طرف جنگ در طرابلس در غرب لیبی، دولت مرکزی تحت حمایت سازمان ملل و تحت فرماندهی نخست وزیر فایس ال-سراج قرار دارد. این دولت در سال ۲۰۱۶ با حمایت مستقیم امریکا، انگلستان، فرانسه و چندین کشور دیگر تأسیس و مستقر شد.
پنجم اینکه در جبهه دیگر خلیفه حفتر، که با پایگاهی در شرق لیبی مستقر است، در طی بیست سال در امریکا با سازمان جاسوسی سیا آمریکا برای براندازی و سرنگونی رژیم قذافی همکاری داشته است.
ششم اینکه جنگ در طرابلس به آن معنا نیست که فقط نیروهای اسلامی و سکولار در مقابل هم نقش افرینی کرده. ماموریت خلیفه حفترکه سکولار نیز می باشد، با فدائیان سلفی، که قوانین شریعت را در مناطق خود به اجرا گذاشته و مورد حمایت عربستان نیز میباشد، عهد و پیمان بسته است. این جنگ در حقیقت برای بدست گرفتن قدرت، کنترل منابع و درآمدهای نفتی است.
هفتم اینکه مداخله خارجی هرچه بیشتر این قضیه را پیچیدهتر کرده است. برخی از کشورها، که متحد و هم پیمان نیز میباشند، اینجا در جبهههای مختلفی سنگر گرفتهاند. یک توضیح ساده این میباشد که امریکا، انگلستان، ایتالیا، ترکیه و قطر یک دولت واحد در طرابلس را ترجیح میدهند، درحالیکه مصر، فرانسه، عربستان و روسیه از خلیفه حفتر حمایت میکنند.
هشتم اینکه واقعییت امر پیچیدهتر از اینها است. خیلیها بر این نظر هستند که امریکا علیرغم دفاع از دولت مرکزی نقاط روشن و مثبتی را نیز در رابطه با خلیفه حفتر میبیند. یک کارمند سازمان سیا در قدرت شاید به تواند نفوذ ایالات متحده امریکا را در این کشور نفتخیز تقویت و تأمین نماید. در بسیاری از موارد روسیه از منافع حفتر دفاع نموده است. در ماه دسامبر وزیر خارجه روسیه اعلام نمود که پسر قذافی باید یک نقش کلیدی را در امور سیاسی لیبی ایفا نماید.
نهم اگر جنگ در طرابلس تعادل قدرت را تغییر دهد، و یا اگر عمدتاً باعث کشتار و تخریب بیشتر شود، باید دید که چگونه باید شرایط جدید را تحلیل کرد، صرفنظر از اینکه تحلیل شرایط جدید بسیار پیچیده و مشکل خواهد بود.
پیامدهای این جنگ فرسایشی نتیجهای بجز فقر و بدبختی برای مردم لیبی به بار نخواهد آورد.
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۵۴ اردیبهشت ۱۳۹۸