«هرنوع سرکوبی منجر به جنگ می شود»
سیمون دوبووار
در کشورِ سرمایهداریِ جمهوریِ اسلامی طی چهل و یک سال گذشته نه خواستنهایِ زنان مهم بوده و نه تواناییهای آنان مجاز شمرده شده است، چرا که همیشه مسئولان به دنبال تراشیدنِ «الویتها» و «انطباق» خواستهای آنان با «قوانین شرعی» بودند. پیکارِ چهل و یک سالۀ زنان میهنمان برای رسیدن به برابری جنسیتی واقعیتی است غیر قابل انکار. اما آنها در برابر سرکوبهای وحشیانۀ رژیم نه سکوت کردند و نه تن به تاریکی و ظلمت دادند. مبارزۀ دختران و زنان در ایران فرایِ «عُرفِ اسلامی» و «آبرویِ زنانِ محبوس شده در بندِ قوانینِ شرعی» بود. آنان در مبارزۀ خود برجسته ساختند که واژۀ «آبرو» و «ناهنجار» ابداعِ جبّارانِ تاریخ است، تا بر ستم و بهرهکشیِ خود سرپوش گذارند و مردم را وادار به اطاعت سازند.
از اینروست که شاید دستآوردهای مهر ماه ۱۳۹۸ زنان را بتوان مرهم کوچکی بر زخمی عمیق و بر دردهای چهل سالۀ آنان در رزمی سخت علیه استبدادِ حاکم نامید.
راه یافتن به استادیوم فوتبال در مسابقۀ مقدماتیِ کم اهمیتِ تیم ملی ایران در مقابل تیم کامبوج روز ۱۸ مهر ماه ۱۳۹۸ به رویدادی مهم تبدیل شد. روزی پُرهیجان برای آنانی که سالها برای رفع ممنوعیت حضور زنان در استادیومهای ورزشی تلاش کرده بودند. اینبار حضورشان در استادیوم دیگر یواشکی نبود! این نخستین باری نهبود که زنان ایران وارد استادیوم آزادی میشدند، اما تفاوت آن نسبت به قبل، به گزینشینبودن بانوان برمیگشت. بدینترتیب زنانی که بیش از چهار ده سعی فراوان و فشار فیفا توانسته بودند مسئولان را وادار به عقبنشینی کنند، امید یافتند که حضور زنان در ورزشگاهها و استادیومها به زودی آزاد شود.
با وجود این پیروزی اما «حصارها»، مظهرِ تفکرِ مسئولان در استادیومِ آزادی سایه افکنده بود و از دیدۀ هیچکس به دور نماند. حصارهای استادیوم آزادی، سمبلِ همان قفسهایی بود که حاکمانِ جمهوری اسلامی چهل و یکسال است، تلاش کردهاند پیکر و فکر زنان را در آن محبوس کنند. حصارهایی که نشانۀ استمرارِ سیاستِ زنستیزانه و تبعیضِ جنسیتی نهادینه شده در جمهوری اسلامی بود. درِ ورودی جداگانه، پارکینگِ جداگانه،… حتی گزارشگرانِ زن و مرد نیز در استادیوم آزادی، جداگانه گزارش تهیه کردند. مزید بر «قرنطینۀ» درون استادیوم، مشاهدۀ تصویرِسهمیۀ جایگاه زنان در استادیوم با رنگ بنفش، بار دیگر به ثبت رساند که مقامات جمهوری اسلامی چه سهمِ کوچکی از حقوق شهروندی برای مادران، خواهران، دخترانِ… مردانِ ایرانی در نظر گرفتهاند. زنان ما نه تنها به دور از فرزندان، همسران، برادران، پدران … به تماشای این مسابقه نشستند، بلکه دیدنِ سهمیۀ حقیر زنان یادآور دردناکِ ناعدالتی جنسیتی و تحقیر مضاعفی بود که بیش از چهل سال است در جامعۀ «عدلِ اسلامی» بر دوش همه زنان سنگینی میکند. اما دیریست که «مردانِ فرستادۀ خدا» میدانند، مطالبات زنان به شرکت آنان در استادیوم ختم نهخواهد شد و مبارزه برای رسیدن به حقوق انسانی برابر با مردان همچنان ادامه خواهد داشت. این تحقیرها تنها ارادۀ آنها را در این جنگ رو در رو، قویتر میسازد. جنگ را مسئولان آغاز کردند و بازندگان این جنگ نیز خود آنان خواهند بود.
***
علاوه بر بازشدن درهای استادیوم آزادی روز ۲۲ مهرماه ۱۳۹۸، ملت ایران شاهد یک روز فراموش نشدنی در تاریخِ خلبانی ایران بود. در این روز برای اولین بار پرواز رفت و برگشت تهران – مشهد توسطِ دو خلبانِ زن انجام شد. افتخاری تاریخی که باید آن را پیامدِ پشتکارِ این دو بانو و مدیونِ چهار دهه ایستادگی و پافشاریِ زنان ایران بر داشتنِ فرصتها و حقوق مساوی با مردان دانست.
پیروزی زنان دررشتههای علوم و ریاضیات و رشتههای ورزشی مختلف در این روزها نیز تائیدیست بیشتر بر تواناییهای آنان و مشت محکمیست بر دهان یاوهگویان و تاریکاندیشانِ رژیم.
افتخارآفرینان سرزمین مان مدتهای مدیدی است، تلاش دارند از جامهای که به زور بر تنشان به عنوان قربانیان کردهاند، بیرون آیند و از همین روست که رفتن به استادیوم ورزشی، پرواز خلبانان زن،…هریک از این قدمها که از منظر جهانیان شاید کوچک و بیاهمیت باشد، برای دختران و زنان سرزمینمان دریچهای است روشن برای تحولی بزرگ در آیندهای نه چندان دور.
زنان ایران راهی بس دشوار و مسیری پُر پیچ و خم و پُر خطر در پیش دارند، اما عبور از آن ضرورتی است تاریخی در جریانِ مبارزات دموکراتیک. آنچه که رژیم را قدم به قدم به عقبنشینی وامیدارد همین اصل مبارزه است. حتی آخوندهای متحجر نیز ناگزیر شدهاند علیرغمِ خواستِ محبوسکردنِ زنها در مطبخ، عقبنشینی کنند. هر عقبنشینی آنان به منزلۀ پیروزی برای زنان است. پیروزی زنان بر آنانی که سالهاست در پیِ حفظِ تلفیقِ قوانینِ شرعی با قوانینِ اجتماعی بودهاند. و هر پیروزی شکستی است برای تاریکاندیشان مذهبی حاکم بر سرنوشت نیمی از نیرویِ فعالِ جامعه.
فردایِ روشنِ ایران مدیونِ مبارزاتِ زنان و مردانی است که با استبداد، نابرابریها و ناعدالتیها پیکار کردند. آنان که چشم در چشم ارتجاع دوختند و تسلیم نهشدند. آنان که ایستاده و با گردنی افراشته به پای جوخههای دار رفتند، آنان که رنج زندان، شکنجه و شلاق را برجان خریدند، تا فرزندان این خاک و بوم شانس بهتر زیستن بیابند و آزادی را تجربه کنند.
برگرفته از توفان الکترونیکی ۱۶۰ آبان ۱۳۹۸
حزب کار ایران (توفان) به حزب طبقه کارگر ایران بهپیوندید!
