«از آن روزی بترسید که خدای نکرده یکی از «ایام الله» پیدا بشود و مردم زاغه نشین بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود؛ آن روز فاتحه همه ما را میخوانند!»
خیزش خودجوش محرومان، که از دیماه ۹۶ در اعتراض به گرانی افسارگسیخته و وضعیت معیشتی از شهر مشهد و نیشابور آغاز شد و به سرعت بیش از یکصد شهر ایران از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب ایران را دربرگرفت، هر چند با سرکوب و کشتار و زندان موقتاً توانستند شعلههای ملتهب خشم آنها را کنترل کنند، همچون آتش زیر خاکستر و اینبار گستردهتر و ملتهبتر از قبل، مجدداً در آبانماه ۹۸ سراسر ایران را دربرگرفت. جنایتکاران حاکم، گُرازهای وحشی تا دندان مسلح خود را برای نشاندادن «اقتدار» به جان جوانان محروم و له شده و جان به لب رسیده انداختند تا سراسر ایران را به جبهه جنگی طبقاتی و نابرابر تبدیل کنند و یکبار دیگر به مردم یادآور شوند که به خاطر حفظ نظام «مقدس» حاضر به هرگونه جنایت و شناعت و رذالتی هستند! چند هزار کشته و زخمی و چندین هزار زندانی دیگر، محصول نبرد «مقتدارانه» و«قهرمانانه» نیروهای مسلح نظام مقدس با زحمتکشانی بود که جز فریاد علیه بیعدالتی و مشتهای گرهکرده سلاحی دراختیار نداشتند! این جنایت و قصاوت به حدی بود که حتی خود جانیان را به دست و پا انداخت که باز با انبانی از نیرنگ، فریب، دروغ و جعل توجیهاتی دست و پا کنند. کشتار محرومان را به گروههائی از آن سوی مرز آمده، نسبت دادند و دستور دلجویی از خانواده آنها و در لیست شهدا قراردادن برخی از آنها را صادر نمودند؛ با این حال ابعاد جنایت و آشکاربودن آن به نحوی بود که حتی صدای نمایندگان دستچینشده و از فیلترگذشته را هم درآورد.
«حمیده زرآبادی»، نماینده قزوین و آب یک و البرز در جلسه دوم دیماه مجلس شورای اسلامی چنین میگوید: «نمیشود بیکاری برای مردم، گرانی برای مردم، سختی برای مردم، محاصره اقتصادی ضررش مستقیم متوجه توده مردم، آخرش هم پول مملکت را بدهند به این مسئول و آن مسئول تا بخورد و به ریش مردم و انقلاب بخندد. باید سئوال کرد این ارگانهای موازی این پولها را میگیرند چه خدمتی به مردم میکنند، جز اینکه آخرش به مردم درشتگویی کنند. این روزها در پی حوادث اخیر (آبانماه)، زنان و مردان سرزمینم داغی بر سینه دارند؛ داغ جوانانی که تنها جرمشان این بود که به وضعیت معیشتی اعتراض داشتند و خونشان ریخته شد و بعضیها آنقدر یاغی و گردنکِش شدهاند که نه تنها پول مملکت را میخورند، بلکه از جانباختن افراد بیگناه به گونهای سخن میگویند که داغ بر داغ این مردم بیافزاید. این چه حرفی است که انقلاب حضامت شد. وای به حال شما! این خونهای ریخته را چگونه میخواهیم جواب دهیم؟ چندبار باید از این داغ بمیریم؟ اینها همه مردم هستند! اگر نیستند، بگوئید تا بدانیم؛ چه کسی مشخص میکند که چه افرادی حق شهروندی دارند؟ تمام کنید این خودی و غیر خودی را که تنها عدهای میتوانند هر حرف و سخنی را بزنند و پاسخگو هم نباشند. این ضعف ماست که نتوانستهایم حقی را که در قانون برای اعتراض مردم در نظر گرفته شده است، مهیا کنیم. این ضعف ماست که سر در زیر برف برده و از یاد بردهایم که تمام سرمایه این کشور مردم هستند نه چاههای نفتی که با یک امضاء تقدیم میشود و بانکها و موسساتی که پر از اختلاس و رباست. آقای رئیس جمهور امیدوارم که نگوئید از حوادث آبانماه هم بیخبر هستید. مگر شما نبودید که میگفتید من سرهنگ نیستم و حقوقدان هستم. حال در جایگاه رئیس جمهور و حقوقدان از حقوق مردم دفاع کنید! به قول امام خمینی این مردمی که شما را روی کار آوردند، این مردم کوچه و محله و زاغههایی را که شماها را روی مسند نشاندند، ملاحظه آنها را بکنید. بترسید از آن روزی که بفهمند در باطن ذات شما چیست».
خانم «سیده حمیده زرآبادی» با بیان این نقل قول و تاکید بر «باطن ذات» آقایان به نکتهای کلیدی اشاره دارد که درواقع چیزی جز ماهیت طبقاتی حاکمیت نیست! همان واقعیتی که خمینی در پوشش اسلامخواهی و وعده و وعیدهای سرخرمن از زحمتکشان پنهان میکرد و به خامنهای هشدار میداد از آن «یوماللهی» که مردم زاغهنشین پی به ماهیت طبقاتی حاکمیت مافیایی، کثیف، پلید، دزد، جنایتکار و حیله گر اسلامی ببرند!
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۶۳نشریه الکترونیکی حزب کارایران بهمن ماه ۱۳۹۸
حزب کار ایران (توفان) به حزب طبقه کارگر ایران بهپیوندید!
