طبق خبر اخیر در «کانال سهام نیوز»، «به دنبال منتفی اعلامشدن حضور تیم پزشکان بدون مرز برای کمک به مقابله با کرونا در ایران، چهارشنبه ششم فروردین «سعید نمکی»، وزیر بهداشت جمهوری اسلامی اعلام نمود: «از دو سه هفته قبل مکاتباتی برای [ورود] آنها از سوی وزارت کشور و امور خارجه شده بود و همکاران ما در حوزه بینالملل نیز حضور آنها را به عنوان کمک تأیید کرده بودند». این در حالی است که دیروز «ایسنا» خبر داده بود که حضور پزشکان بدون مرز «توسط وزارت بهداشت و وزارت کشور با هماهنگی کامل وزارت اطلاعات صورت گرفته». به گزارش ایسنا سازمان مذبور ۲۶ تُن کمک به ارزش به بیش از ۹۵۰ هزار یورو را به ایران آورده که شامل «تجهیزات کامل بیمارستانی برای ۴۸ تخت شامل تجهیزات یک اتاق آی سی یو، و یک ژنراتور برق» می شود (آقای نمکی امروز گفته اگر «زمانی ضرورتی بود» از این تجهیزات استفاده خواهد شد). ولی ساعاتی بعد، خبرِ ورود سازمان پزشکان بدون مرز «با هماهنگی وزارت اطلاعات» از ورودی «ایسنا» حذف شد. آن هم در شرایطی که چهرهها و رسانههای نزدیک به سپاه تبلیغات پُرحجمی را علیه این سازمان به جریان انداخته بودند که عمدتاً بر مشکوکدانستن پزشکان بدون مرز از نظر امنیتی تمرکز داشت. «علی ربیعی»، سخنگوی دولت روحانی، در توضیح فقره اخیر اعلام کرد: «سفر پزشکان بدون مرز به ایران در هماهنگی کامل با دستگاههای ذیربط صورت گرفته است».
اعلامی که نشان میدهد چه بسا حتی سخنگوی دولت، بعد از چهار دهه حضور در مناسب حکومتی و داشتن سابقه حضور در سِمتهایی همچون معاونت وزارت اطلاعات و مسئولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، هنوز متوجه تعریف واقعی «دستگاههای ذیربط» در جمهوری اسلامی ایران نشده است».
علت این همه آشفتگی و این همه تصمیمات متناقض چیست؟
یکم اینکه هر دولتی قبل از تقاضای دریافت کمکهای انسانی و یا همکاری با هر سازمان و نهاد مدعی خدمت به بشریت، باید تحلیل و شناخت صحیحی از ماهیت و کارکرد آنها داشته باشد و دورنما و سیاست خود را در قبال چنین سازمانهائی روشن سازد. در اینجا به طور مشخص روی سخن ما با «سازمان پزشکان بدون مرز» است. این سازمان نیز همچون صدها سازمان «بدون مرز و غیردولتی»، که در پوشش انساندوستی در سراسر دنیا وجود دارد، در کادر نفوذ ممالک امپریالیستی اروپایی به فعالیتهای امدادی و پزشکی و انسانی مشغول است و دهها هزار عضو و فعال پوششی اجتماعی دارد.
«پزشکان بدون مرز» تحت عنوان یک سازمان «غیردولتی بینالمللی» در اوایل دهه ۷۰ میلادی تأسیس شد و مَقّر آن در فرانسه است. سوای کمکهای دولتی آشکار و پنهانی که به آن میشود، بخشی از منابع مالی این نهاد از طریق کمکهای مردمی، شرکتهای خصوصی و اعانه عمومی تأمین میگردد. ما باید هشیار باشیم که این سازمان در زمان دخالت امپریالیستها در امور داخلی سوریه در مناطق تحت اشغال داعش، در قالب «حمایت» از مردم سوریه به درمان تروریستهای داعش میپرداخت. ناگفته روشن است که همان گونه که تجربه همه جوامع نشان داده است، همه این سازمانهای «غیردولتی و بشردوستانه»ی ممالک امپریالیستی عامل نفوذ ایدئولوژیک و اعمال نفوذ سیاسی بوده و خواهند بود. در این زمینه میتوان از «سازمان گزارشگران بدون مرز» نیز سخن راند که ظاهراً برای نفی سانسور و حمایت از آزادی بیان عقیده فعالیت میکنند و در باطن برای حفظ سلطه استبداد سرمایهداری امپریالیستی. ولی همین «سازمان پزشکان بدون مرز» پیشتر در جریان زلزله بم و بسیاری دیگر از بلایای طبیعی در ایران از جمله سیلهای لرستان، گلستان و خوزستان امدادرسانی کرده بودند و این تناقض در موضعگیریهای حکومت برای مردم ایران قابل فهم نیست.
دوم اینکه هر کشوری تحت شرایط بحران جنگی، تحریمهای اقتصادی و یا بلایای طبیعی میتواند هوشیارانه برای کاهش درد و آلام مردم، به نفع منافع ملت و شکستن تحریم و جلب افکار عمومی از این نهادهای بینالمللی مشکوک و ناسالم نیز هشیارانه سود جوید. حضور جاسوس در میان چنین سازمانهائی ابداً منتفی نیست، لیکن میتوان با مدیریت صحیح، با اعتماد به نفس و طرح و برنامه منضبط نهایت بهرهبرداری را به نفع مردم نمود. پرهیز از استفاده از این نهادهای بینالمللی ناشی از ترس و بیتدبیری سیاسی است. اگر «سازمان پزشکان بدون مرز» در سوریه برای دولت فرانسه جاسوسی کرده است، که چنین نیز بوده است، اما نمیتوان با استناد به این مورد نابخرانه و ناشیانه با مُهر جاسوسی بر این سازمان هرگونه رابطه و همکاری با آن را پایان داد.
به نظر ما نباید به این نکته تکیه کرد که ارزش مادی امدادهای «پزشکان بدون مرز» ناچیز است، و یا حتی دغدغههای موجود، که گویا این پزشکان میتوانند داروهای مشکوک فرانسوی خود را که سابقه خوبی از آنها در ایران موجود نیست، به روی ایرانیان آزمایش کنند، اساساً منتفی دانست، ولی میشود به راحتی اگر حُسن نیتی در کار باشد، بر این امر نظارت کرد و این داروها را توقیف نمود و به رفع خطر اقدام کرد. آنچه در این اقدام مهم است و باید از نظر تبلیغاتی و بهویژه سیاسی مورد استفاده مقامات مسئول در ایران قرار میگرفت، دامنزدن به یک کارزار افشاگرانه ضدتحریم بر ضد روش جنایتکارانه آمریکا بود که این فرصت مسافرت پزشکان فرانسوی به ما داده بود. این امر چنانچه با سیاست به آن برخورد میشد میتوانست قدرت این کارزار را تقویت کند و در اروپا و در سراسر جهان به فضائی افشاءگرانه علیه امپریالیسم آمریکا و حتی ایرانیان جاسوس هوادار تحریم منجر گردد. رژیم ایران این امکان تبلیغاتی را از دست داد و آنرا به عکس خود بدل کرد و ابتکار مبارزه تبلیغاتی افشاگرانه را از دست مردم ایران برضد امپریالیسم آمریکا درآورد. مسئولان دولت موازی نفهمیدند و یا نخواستند بفهمند که چگونه باید از تضاد میان اروپا و آمریکا در این دوران تشدید تضاد آنها دقیقاً به علّت بروز همین بیماری کرونا استفاده کنند و افکار عمومی مردم جهان را برای همدردی با مردم ایران جلب کنند.
حضور جاسوس در سفارتخانههای ایران، در میان مسافران و یا کارمندان و متخصصان خارجی هرگز منتفی نیست و نمیتوان به صرف این موضوع درب سفارتخانهها را مُهر و موم کرد. چنین روشی در مبارزه با جاسوسان بیثمر است، شکلی از پارانویای سیاسی و دورافتادگی از توده مردم است. با اتکا به مردم، پاشاندن بذر آگاهی و دانش در جامعه و سلامت رهبری سیاسی میتوان بر جاسوسان غلبه کرد. اما وقتی رژیمی از مردماش مثل جن از بسمالله میترسد، فاقد توان مقابله با جاسوسان خارجی است و در نتیجه جز پریشانی و هرج و مرج و آشفتگی از او برنمیخیزد. این روش رژیم ایران که مردم را در مورد ماهیت این سازمانها در پرده میگیرد و استراتژی روشنی برای مقابله با تهاجم پنهانی امپریالیسم ندارد، مشکلی است که بیکفایتی عمال مکتبی این رژیم نمیتواند به آن پاسخ دهد. مگر جاسوسان امپریالیسم به همین سازمانهای علنی و شناخته شده محدود میشوند؟ سیل جاسوسان است که امپریالیستها به ایران سرازیر کردهاند و معلوم نیست چه تعدادی از آنها در رأس امور نشستهاند و مترصدند میلیاردها دلار از ایران دزدی نمایند و به کشورهای مادر بروند. مبارزه با جاسوسان تنها با تکیه بر مردم و کسب اعتماد عمومی ممکن است و نه صرفاً اقدامات اداری. در فضای مجازی جاسوسان امپریالیسم و صهیونیسم با دروغ و دغل روی دست دروغ و دغل جمهوری اسلامی بلند شدهاند و نشان دادهاند که در عرصه دروغ، این رژیم جمهوری اسلامی است که بازنده است. راه پیروزی در دروغگوئی و اتهامزنی نیست، در بیان حقیقت، کسب اعتماد مردم، احترام به حقوق مردم و تکیه به نیروی خلق است. چشم و گوش مردم از منافع کشور ما محافظت خواهد کرد.
سوم اینکه برای همکاری و یاریگرفتن از خارج باید سنجیده و با برنامه عمل کرد. اگر حضور سازمان پزشکان بدون مرز و هر نهاد بینالمللی در ایران میتواند برای مردم مفید واقع شود و دردی را درمان کند، باید از آن استقبال کرد و همه مسائل سیاسی و روابط بینالمللی را مورد نظر قرار داد و هدفمند و شفاف اقدام نمود. آنچه باید رُخ دهد، اتخاذ تصمیم شفاف از سوی یک دولت واحد است و نه چند دولت در یک کشور. اتفاق کنونی در رابطه با سازمان پزشکان بدون مرز و برداشت واضحی که از مجموعه این نشانهها میتوان داشت، این است که یکبار دیگر، علت اصلی این آشفتگی تصمیمگیری و هرج و مرج سیاسی عملاً رویارویی دولتهای آشکار و پنهان (موازی) در نظام جمهوری اسلامی است و این گونه برخوردهای ناصواب و انحصارگرانه یک سابقه طولانی در ایران دارد. در شرایطی که ملت به همبستگی و وحدت ملی و یکدلی برای مقابله با بیماری همهگیر ویروس کوید-۱۹ نیاز دارد، جناحی از رژیم، همان «دولت موازی» که قدرت اصلی در سپهر سیاسی جامعه ایران است، تحت عنوان «مبارزه با جاسوسان و عوامل خارجی و هیاهوی همیشگی در مقابل دولت رسمی که باید در شرایط کنونی افکارعمومی جهانیان را برای کاهش تحریم و یا لغو آن بسیج کند، میایستد و نگران آن است که مبادا در این بستر موفقیتی برای جناح مقابل حاصل آید و این امر در انتخابات آینده ریاست جمهوری برای پیروزی آنها موثر افتد! این سیاست خائنانه و دشمنشادکن یک سابقه طولانی و تاریخی دارد که جان ملت و موفقیت ملت هیچ ارزشی برایشان نداشته است و آنچه مهم است حفظ قدرت سیاسی و منافع یک قشر فاسد و انگل است که به قانون کشور وقعی نمیگذارد، پیرو بیچون و چرای ولی فقیه است و از بالای سر دولت و مجلس تصمیم میگیرد و به کسی هم حساب پس نمیدهد. این خائنان همان کسانی هستند که حاضر بودند حتی نیمی از ایران در اشغال ارتش عراق درآید، اما جنگ تحت رهبری رییس جمهور وقت، دکتر بنی صدر به پیروزی نرسد.
اگر مخالفین حضور پزشکان بدون مرز حقیقتاً دغدغهشان ممانعت از جاسوسان و خدشهدارکردن استقلال ایران و جنگ بیولوژیک و آسیبرساندن به منافع ملی مردم ایران است، پس چرا رهبر و جناح موسوم به أصولگرا و صاحب قدرت قرارداد برجام و «پروتکل خائنانه الحاقی» را پذیرفتند و اجازه دادند تا بازرسان سازمان انرژی اتمی هر وقت اراده کردند سر زده و بدون اطلاع قبلی پایگاهای انرژی اتمی را بازرسی کنند؟ حال این سیاست ضدملی و خائنانه را که به جاسوسان اجازه بازرسی آنهم در چهارچوب قرارداد «پروتکل الحاقی» را میدهند، با سازمان پزشکان بدون مرز که تعدادشان ۹ نفراست و کنترل آن بسیار آسانتراست، مقایسه کنید، تا پی به ادعای پوچ و این همه جنجال سیاسی که فقط آب به آسیاب امپریالیسم و اپوزیسیون خودفروخته میریزد، ببرید.
متاسفانه در چنین شرایط بحرانی که ایران به سیاست واحد و روشنی برای مقابله با بیماری ویروس کوید-۱۹ و تحریم اقتصادی امپریالیستی نیاز دارد، مثل همیشه دچار بیتدبیری و سردرگمی و چنددستگی و بلاتکلیفی است. وزارت امورخارجه برای گروهی امدادگر ویزا صادر میکند، این گروه وارد کشور میشود، سپس توسط دولت موازی از کشور اخراج میشود! اینهم شکلی از مبارزه با «امپریالیسم و جاسوساناش» است که اگر کشورهائی مثل کُره و کوبا …. اینچنین احمقانه با مسائل سیاسی برخورد میکردند، حتی یک دهه هم دوام نمیآوردند!
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۶۵ فروردین ۱۳۹۹