مردم در بند ایران سرگرداناند. چهل سال به این مردم دروغ گفتند، چهل سال صدایشان را نشنیدند، چهل سال تلاش کردند با تفکرات قرون وسطایی بر فرهنگ جامعه غلبه کنند و همراه با آن اقتصاد را به عقب برگردانند، هنوز هم بخشی از نهادهای دولت موازی از تلاش در این راه دست برنداشتهاند. جامعه ایران به خاطر عدم وجود دستگاهها و نهادهای پیشرو آسیبپذیر نگشته، از ریشه آسیب دیده و در بنبست کامل قرارگرفته است.
دولتمردان در قدرت با سیاستهای ارتجاعی و ضد مردمیشان جان ملت را به لب رساندهاند به طوری که به دستورات و تصمیمات قانونگذاران و مجریان آن وقعی نمیگذارند، چون به حاکمان در قدرت اعتمادی نیست، حاکمین هم میدانند که از پشتیبانی مردمی برخوردار نیستند. همین یکسال گذشته چه دروغها که به مردم نگفتند! و آنجا که میباید به مردم اطلاعرسانی کنند، نکردند. هنوز نه پیرامون تعداد کشتهشدگان جنبش آبانماه و نه از علت پرتاب موشک به هواپیمای اوکرائینی در آسمان تهران و جانباختن بیش از ۱۷۶ بیگناه گزارشی دادهاند! در کنار سکوت مسئولین پیرامون وقایع آبانماه، برخی از نمایندگان مجلس از کشتهشدن نزدیک به هزار نفر داد سخن گفتند! هم سقوط هواپیمای اوکرائین و هم جعبه سیاه این هواپیمای قابل نقد است. مسئولان در قدرت به مردم اطلاعرسانی نمی کنند که اگر جعبه سیاه از دستشان خارج شود و در دست کشورهای غربی افتد، بدون تردید دستکاری میکنند و چه بسا آنرا بهانهای کنند برای تجاوز به ایران. روشن است برخی مسایل نظامی – امنیتی برای هر حکومتی خط قرمز است و باید رعایت شود. اما دولتی پیروز است که دارای اعتماد نسبی مردم باشد و عامه مردم هم تصمیمات دولتشان را میپذیرند.
ایران هنوز فاجعه کشتار آبانماه و سقوط هواپیمای اوکرائینی را پشت سر نگذاشته بودند که موضوع «ویروس کوید-۱۹» دامنگیر جامعه شد. وزیر بهداشت میگوید به موقع با رئیس جمهور مشورت کرده است و توصیه کرده بوده که حرم «حضرت معصومه» بسته شود و عبور و مرور به قم منع گردد. رئیس جمهور در این خصوص لب نمیگشاید و آخوندهای متحجر هم به طب اسلامی بیشتر پایبندند تا به علم، به علم پزشکی. این آخوندهای متحجر بر این باورند که طب اسلامی بر علم پزشکی برتریهایی دارد که امام زمان میتواند به آن پاسخ دهد. یعنی خودشان موظف نیستند به آن پاسخ دهند!
روشن است در شرایط حساس نباید اخباری را منتشر کرد که جامعه در ترس و بیم زندگی کند، ولی نباید با اطلاعرسانی ضد و نقیض به ترس و ناامیدی بیشتر دامن زد. برای نمونه «محمد رضا قدیر»، رئیس دانشگاه علوم پزشکی قم، در مصاحبهای تلویزیونی میگوید «وضعیت قم مناسب نیست و از همینجا استمداد میطلبم از وزارت بهداشت از هیأت دولت، قم را جور دیگری ببینید تا شاهد اپیدمی کرونا در قم نباشیم…….آمار بیماران مبتلا را خود وزارت بهداشت اعلام میکند و گفتهاند که آماری نباید اعلام شود». بیان این نباید کنجکاوی و عدم اعتماد میآفریند. گاهی در ادامه این نباید، دلایلی طرح میشود که فاقد شفافیت است و برای مردم روشن نیست که حاکمیت چه میگوید. این سیاست متناقض و ناروش و عدم اطلاعرسانی درست خود موجب ناامیدی و ترس میشود و بذر شایعه پراکنی را میافشاند که خطرش کمتر از «ویروس کوید-۱۹» نیست.
«امیر محمود حریرچی»، جامعهشناس مقیم ایران می گوید: «مهمترین دلیل ترس و وحشتی که امروز به دنبال خبر شیوع کرونا در جامعه شاهدیم، بیاعتمادی مردم به مسئولان است که البته مسبوق به سابقه است. مدیریت نامناسب در زمان بحران، پنهان کاری و القای حس رهاشدگی به مردم از عواملی است که بر ترس و اضطراب جامعه افزوده است».
قابل ذکر است که عدم اطلاعرسانی شفاف به جامعه از مسایل اساسی و مهم، مختص مقامات جمهوری اسلامی نیست، در جوامع پیشرفته غرب و آمریکا اگر بدتر نباشد، بهتر نیست. در غرب، مقامات و مسئولین برخی از خبرها را پوشش میدهند تا اعتماد مردم را جلب کنند، ولی از اطلاعرسانی شفاف در موارد اساسی و عمده، که با مخالفت مردم روبرو میشوند، پرهیز میکنند. رسانهها و رادیو تلویزیونهای غرب نیز زمینه را برای رسیدن به این اهداف آماده کردهاند.
در غرب مردم چشم و گوششان به سخنرانیهای مقامات در قدرت است، چون سیستمی را فراهم آوردهاند که کنجکاوی مردم را از تصمیمات مسایل اصلی به دور میکند. دولتها مردم را با همین آمارهای پوپولیستی و عوامفریبانه در سطح و نه در عمق راضی نگه داشتهاند.
در ایران حتی به این موارد هم توجه نمیشود. هر آخوندی که صدایش بلندتر بود، حرفش بیشتر منعکس میشود، نه خوبش، بلکه فقط بدش. هیچ نهادی هم مسئولیت نمیپذیرد. نتیجه این بیاعتمادی هم دو طرفه است. دولت هر روز نسبت به جامعه بیگانهتر میشود و صدای نارضایتیهای جامعه را، ناهنجاریها را، توصیه حامیان منافع ملی را نمیشنود، توان شنیدنش را ندارد. جامعه نیز به سوی رسانههای دروغپرداز فارسی زبان که با سرمایههای عظیم دشمنان خارجی راهاندازی شدهاند و مشتی مزدور و وطنفروش ایرانی را در استخدام خود گرفتهاند، کشیده میشود. جامعه ایران در شایعه و اخبار دروغ غرق است. در حال خفهشدن است، و آنکه در حال غرقشدن است دستش را به هر وسیلهای میگیرد که خود را نجات دهد. اگر آن وسیله نهنگ باشد، در دهان نهنگ فرومیرود. جامعه ایران در حال رفتن به سوی هرج و مرجی است که مقامات در قدرت مسئول آنند. از این هرج و مرج به خاطر عدم یک تشکیلات مردمی فقط دشمنان خارجی سود میجویند، چه با همین مقامات و چه با نوکران و مزدوران امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم بینالمللی. یا همین نظام منفور جمهوری اسلامی به دامن امپریالیسم میرود و یا یک دولت دستنشانده جایش را میگیرد.
در جمهوری اسلامی پنهانکاری، دروغ، ندانمکاری و عدم اطلاعرسانی شفاف نهادینه گشته است و دولتمردان هیچ راه چارهای جز ادامه ریاکاری ندارند. فرصتها را هم به دلایل مختلف، گاه آگاهانه توسط عناصر جاسوس رخنه کرده در نهادهای قدرت و آخوندهای متحجر و گاه ناآگاهانه توسط مسئولین نالایق از دست دادهاند.
مقامات در قدرت از این همه تجربه نیاموختند و هرگز نخواهند آموخت. زیرا ترسشان از مردم بیشتر است تا از دشمنان خارجی نظیر صهیونیسم و امپریالیسم. مفسدان جنایتکار حاکم جامعه را به پرتگاه نیستی سوق دادهاند. در این پرتگاه طبقات و اقشار فرودست بازنده اصلی هستند. سرمایهداران و برخی اقشار میانه با سرمایهای که به چنگ آوردهاند، نه تنها با این نظام مافیایی میسازند، بلکه با هر حکومت دستنشاندهای که ضامن امنیت سرمایهشان باشد، کنار میآیند.
اکنون وظیفه تمام آزادیخواهان است که لزوم یک جبهه انقلابی مردمی را که هدفش استقرار آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی و حفظ استقلال و تمامیت ارضی است، درک کنند و در این راه خود را برای تلاطمات آینده آماده نمایند.
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۶۵ فروردین ۱۳۹۹