خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
ضربالمثلی است که میگوید: «مرغی که انجیر میخورد، نوکش کج است». آن دولتی میتواند مدعی تلاش در جهت «جهش تولید» باشد که اساساً اقتصادش بر پایه «تولید» استوار باشد، نه اینکه دولتی با در پیش گرفتن بیش از سه دهه سیاستهای نئولیبرالی با بولدوزر تولیدات صنعتی و کشاورزی را در جهت منافع بورژوازی تجاری و دلال و رانتخوار و برجسازان و زمینخواران، نابود و با خاک یکسان کرده و تمام نیازمندیهای کشور و مردم را وارد میکند، حالا شعار «جهش تولید» دهد!
واردات، به جز دهه اول حیات جمهوری اسلامی (که هنوز تا حدودی کنترل دولتی بر تجارت خارجی وجود داشت و کاهش درآمدهای نفتی و بروز جنگ)، سیر نزولی داشت و از مبلغ۱۳،۵میلیارد دلار در سال ۱۳۶۰ به۸،۲ میلیارد دلار در سال ۶۷ کاهش یافت، در تمام دوران ۳۰ ساله بعد از آن تا سال ۹۶ سیر صعودی داشت. در دوساله اخیر به دلیل تحریمهای نفتی و بانکی و کاهش شدید درآمدهای نفتی، واردات سیر نزولی داشته است. البته باید توجه داشت که علاوه بر آمارهای رسمی دولتی در مورد واردات، سالانه دهها میلیاردها دلار کالای مصرفی قاچاق نیز وارد کشور میشود که تواماً باعث نابودی تولیدات داخلی در عرصه صنعتی و کشاورزی میگردند.
میزان واردات طی سالهای ۷۱ تا ۹۸
سال ۷۱: ۲۸ میلیارد دلار
سال ۷۲: ۱۹ میلیارد دلار
سال ۷۳: ۱۱ میلیارد دلار
سال ۷۴: ۱۲ میلیارد دلار
سال ۷۵: ۱۵ میلیارد دلار
سال ۷۶: ۱۴ میلیارد دلار
سال ۷۷: ۱۴ میلیارد دلار
سال ۷۸: ۱۲ میلیارد دلار
سال ۷۹: ۱۴ میلیارد دلار
سال ۸۰: ۱۸ میلیارد دلار
سال ۸۱: ۲۲ میلیارد دلار
سال ۸۲: ۲۶ میلیارد دلار
سال ۸۳: ۳۵ میلیارد دلار
سال ۸۴: ۳۹ میلیارد دلار
سال ۸۵: ۴۱ میلیارد دلار
سال ۸۶: ۴۸ میلیارد دلار
سال ۸۷: ۵۵ میلیارد دلار
سال ۸۸: ۵۴ میلیارد دلار
سال ۸۹: ۵۵ میلیارد دلار
سال ۹۰: ۵۷،۴ میلیارد دلار
سال ۹۱: ۵۱،۳ میلیارد دلار
سال ۹۲: ۵۰،۸ میلیارد دلار
سال ۹۳: ۴۸،۲ میلیارد دلار
سال ۹۴: ۴۱،۵ میلیارد دلار
سال ۹۵: ۴۲ میلیارد دلار
سال ۹۶: ۵۴ میلیارد دلار
سال ۹۷: ۱۸،۹ میلیارد دلار
سال ۹۸: ۲،۳ میلیارد دلار
پایهریزی یک اقتصاد خودکفا از ضرورتهای اصلی برای هر کشوری است که میخواهد استقلال سیاسی داشته باشد! بدون خودکفایی اقتصادی دیر یا زود استقلال سیاسی هم از دست خواهد رفت! خمینی در دشمنی با کمونیستها، که نظام اقتصادی را زیربنای جامعه میدانند و معتقد هستند سیاست، فرهنگ و حقوق روبنایی متناسب با آن خواهد بود، اقتصاد را زیربنای خر اعلام کرد و مدعی بود که زیربنای جامعه تفکر و فرهنگ اسلامی است و اقتصاد بخشی از روبنای جامعه است و چنانچه مطابق فقه اسلامی عمل شود، نه تنها دنیای مردم آباد میشود، بلکه آخرت آنها هم آباد خواهد شد. البته در کنار او تحصیلکردههای اروپایی مانند آقای ابوالحسنبنیصدر هم بودند که مُبلغ «اقتصاد اسلامی» بودند و قصد داشتند الگوهای مناسبات اقتصادی دوران بردهداری ۱۴۰۰ سال گذشته عربستان را به مناسبات سرمایهداری ایران پیوند بزنند. احتیاج به گذشت زمان چندانی نبود که توهمات دُن کیشوتی آخوندها و آخوندزادهها در برخورد با واقعیت بشکند و به این واقعیت معترف شوند که دو نظام اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیستی در دوران معاصر بیشتر نیست و چون اسلام با استثمار و حتی بردهداری مخالف نیست، بنابر این راهی جز برنامه ریزی در چارچوب اقتصاد سرمایهداری نیست.
پیوند تاریخی و عمیق روحانیت و بازار و نفوذ جریاناتی شبیه هیئتهای موتلفه اسلامی و فدائیان اسلام و حجتیه که سر نخ همه آنها به «تجار محترم» و دولت فخیمه انگلیس ختم میشد، راه را برای اجرای نظریه راهبردی عسگراولادی برای اقتصاد ایران باز کرد. نظر او این بود که ما نفت را میفروشیم و با پول آن مایحتاج کشور را وارد میکنیم و ایران را تبدیل به یک مرکز تجاری مشابه دوبی خواهیم ساخت و به این طریق نه مشکل تولید خواهیم داشت و نه دردسرهای مربوط به طبقه کارگر و قانون کار و کمونیستها.
شروع جنگ برای حاکمیت برکتی شد که بر بستر آن بتواند همه جریانات اپوزیسیون را سرکوب و سکوت قبرستانی را بر کشور حاکم کند؛ و بر بستر چنین شرایطی یک به یک تمام دستآوردهای انقلاب مردم را پس بگیرد. با خاتمه جنگ و مرگ خمینی و ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی با تحریف و تغییر اصل ۴۴ قانون اساسی و تأیید سید علی خامنهای، کلید خورد و راه برای غارت و چپاول ثروتهای ملی و نابودی صنایع و کشاورزی فراهم نمود. ماحصل این سیاست اقتصادی خائنانه و ضدملی همین وضعیتی است که شاهدش هستیم که با یک تحریم اقتصادی آمریکا، کشور در وضعیت کیش و مات قرار گرفته است و دود آن به چشم ضعیفترین اقشار جامعه و طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستا میرود.
ایران اولین کشوری نیست که مورد تحریمهای جنایتکارانه امپریالیستها قرار گرفته است و آخرین نیز نخواهد بود. سئوال این است که چرا کشوری مثل جمهوری خلق کره که منابع و ذخائر بسیار کمتری نسبت به ایران دارد، میتواند طی ۷۰ سال در مقابل تحریمها مقاومت کند، ولی ایران بعد از دو سال در شرایط تسلیم کامل و یا جنگ قرار میگیرد؟ پاسخ صحیح این سئوال فقط خودکفایی اقتصادی و تکیه به مردم است. کشور مستقل کوبا نیز نمونه روشن دیگری است که موفق شد با اتکا به مردماش و حتی امکانات ضعیف منابع طبیعی در مقابل تحریمهای غیرقانونی اقتصادی و تروریستی ۶ دهه امپریالیسم آمریکا بایستد و سربلند بیرون آید. هیچ کشورمستقلی نمیتواند با در پیش گرفتن دستورالعملهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول و سازمان تجارت جهانی در رابطه با اجرای سیاستهای نئولیبرالی اقتصادی ملی و خودکفا داشته باشد و استقلال سیاسی خود را نیز حفظ کند.
شعار «جهش تولیدی» شعاری پوچ و فریبدهنده است به این دلیل که استراتژی اقتصادی کشور از بیخ و بن اشتباه و خائنانه است و در حال حاضر در بدترین وضعیت ممکن بهسرمیبرد. البته جمهوری اسلامی در تولید دزد و جنایتکار و رانتخوار و رشوهبگیر و کلاهبردار و زمینخوار و جنگلخوار و لشگر چند میلیونی دلال و طلاب و نوحهخوان و رمال و چاقوکش و آدمفروش و جاسوس و انواع و اقسام لمپن و مفتخور و کلاش جهش بینظیری کرده است و مقام شامخی در بین اقتصادهای مافیایی جهان دارد و توانایی آن را دارد که همچنان در این جهت جهش کند!
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۶۵ فروردین ۱۳۹۹