این روزها بحث داغی در فضای سیاسی ایران در مورد سه قوّه، «اجرایی»، «قضایی» و «قانونگذاری»، که در دست «روحانی»، «رئیسی» و «قالیباف» قرار گرفته است، در جریان است! اینکه این سه تفنگدار دارای چه پیشینهای هستند، کارنامه سیاهشان بر اکثر مردم روشن است. ورود به عملکردشان، در این سالهای تیره و تار، کلام را مطول خواهد کرد. بر اساس ضربالمثل معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، هرگونه توقع به غیر از این، سادگی و ابلهی است. بلاتردید، حاکمیت به بنبست و جانها به لب رسیدهاند. اوضاع داخلی روز به روز به روز انفجار خشم فروخورده مردم ستمکشیده نزدیکترمیشود. بیجهت نیست که دزدان قافله و بیرون راندهشدگان از تقسیم ثروت، دست به «افشاگری» میزنند تا شاید قدری چهره خود را «معصوم» نگهدارند و از خشم مردم بهجانآمده در امان باشند. سخنان «محمدرضا تقوی»، دبیرکل خانه صنعت، معدن و تجارت، صحبتهای «میرسلیم»، عضو معلومالحال هیئت موتلفه و یا گفتههای آدم بیاستخوانی چون «خاتمی» و «ابطحی» را میتوان نمونه آورد. رژیم با یکدستکردن حاکمیت به دنبال «راه چاره » است. یک چارهاش این خواهد بود که با تغییر قانون اساسی، انتخاب رئیس جمهور آتی را به مجلس واگذار نماید. هدف از این کار دو دلیل به همراه دارد. اول اینکه رئیس جمهور بعدی حتماً خودی باشد و دوم اینکه بخوبی دریافتند که اکثریت شکننده مردم دیگر برای «انتخابات» قلابیشان تره هم خورد نخواهند کرد. چاره بعدی انتخاب جانشینی برای «ولی فقیه» است و چاره دیگرشان احتمالاً رفتن به پای میز مذاکره با آمریکا وغرب خواهد بود. مذاکره با غرب، به دلیل ترس از خشم ملت، همواره از خواستههایشان بوده، اما نه توسط «اصلاحطلبها»، بلکه از خودیها، یعنی توسط «مدافعان اسلام ناب محمدی»! همه این «چارهجوییها» برای حفظ جمهوری سرمایهداری اسلامی است. ظاهر امر، حاکمان در قدرت خوشحالاند که نظام ولایت یکدست شده است. اما حاضر نیستند بپذیرند که ملت ایران و ملتهای جهان آگاهاند که تحت ستم سرمایهداری نمیتوانند «نفس بکشند» و روزی با قهرانقلابیشان عکسالعمل نشان خواهند داد.
خیزش ملت ستمدیده آمریکا بر علیه نابرابری، بیعدالتی، نژادپرستی، بیکاری و در یک کلام بر علیه حرامزادگی سیستم غارتگر و فاسد سرمایهداری، قوت قلبی برای مردم ما و تمامی ملتهای تحت ظلم و ستم خواهد بود. همان گونه که خیزش سال ۹۶ و به خصوص آبان سال ۹۸ مردم غیور ایران، درس بزرگی برای خلقهای خاورمیانه و جهان بود.
چقدر شکوهمند است فوران خشم هر ملتی در هر کجای جهان علیه هرگونه بیداد و بیدادگری، علیه نظام فاسد و ریاکار سرمایهداری و تا چه اندازه با شکوهتر خواهد شد اگر تحت رهبری حزب راستین طبقه کارگر برای استقرار سوسیالیسم باشد! به امید چنین روز باشکوهی!
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۶۸ تیرماه ۱۳۹۹