به گزارش گروه روی خط رسانههای «خبرگزاری برنا»، به ادعای «جهانیان»، مدیرعامل سابق باشگاه نفت تهران، «عادل فردوسی پور»، خبرنگار ورزشی معروف ایران، به ۴۰ ضربه شلاق محکوم شد! وی را ابتدا به خاطر انتقاداتی که به سردمداران مافیایی ورزشی کرده بود، از بر نامه محبوب ٩٠ برکنار کردند و سپس با محکومیت او به ۴٠ ضربه شلاق میخواهند درس عبرتی به سایر خبرنگاران منتقد و فضول بدهند! «جهانیان» در صحبتهای اخیر خود با رادیو عنوان کرد، «حکم فردوسیپور دو هفته قبل صادر شد و اگر او به صورت رسمی عذرخواهی میکرد، از شکایت علیه او منصرف میشدیم».
پتانسیل مدارا و تحمل حکومت ایران با چهرههای شناختهشده و محبوب در عرصههای «غیرسیاسی» مانند ورزش و فرهنگ در طول چهل سال گذشته، همواره پرسشبرانگیز بوده است؛ به طوری که گاهاً دیده شده که نسبت به انتقادهای تند برخی از آنها موضع مدارا درپیش گرفته و با سعه صدر و گشادهرویی حتا حاضر شده تریبونی دراختیار آنها قرار دهد تا جایی که موجب پدیدآمدن این شائبه در جامعه گشته که احتمالاً شخص مذکور مورد حمایت و پشتیبانی یکی از جریانات تأثیرگذار در هرم قدرت میباشد. فارغ از این واقعیت، که حکومت با اتخاذ چنین روشی سعی در القاء وجود ظرفیتهای دموکراتیک در اذهان عمومی داشته و مجال چنین نقدهایی را جایگزینی نمایشی برای نقدهای اساسی سیاسی و اجتماعی قرار میدهد، نباید فراموش کرد که همه عرصههای اجتماعی از جمله ورزش، فرهنگ و اقتصاد در تحلیل نهایی دارای سویهای سیاسی است و کنترل حداکثری این حوزهها برای عدم ورود به سیاست از عهده دستگاههای ناظر خارج است.
در بسیاری از مواردی که یک چهره غیرسیاسی محبوب با انتقاد از جریانات فساد پا در عرصه ممنوعه میگذارد، دستگاههای امنیتی در زیر لوای قوه قضائیه واکنش نشان میدهند و با صدور حکمی این سیگنال را به آنها و جامعه میفرستند که در بر همان پاشنه گذشته میچرخد و این مقدار تساهل و تسامح را نباید بنیادی تلقی کرد.
در پرونده «عادل فردوسیپور» علیرغم شکایت شاکی خصوصی نباید نقش دستگاههای امنیتی را نادیده گرفت. ظاهراً حکومت در پی ارسال این پیام به «فردوسیپور» و جامعه است، که دارای ظرفیت و توان مدارای محدودی است و یادآور میشود که نه تنها استفاده از تریبون برنامه ۹۰ را باوجود مخاطبین بسیار گسترده آن از «عادل فردوسیپور» سلب میکند، بلکه در صورت فعالیت وی در فضای مجازی و رسانهای خارج از کنترل حکومت حاضر است تا با استفاده از سیستم قضایی نامبرده را محاکمه و مجازات کند. این بدان معنی است که آش همان آش و کاسه همان کاسه است و خلاصه بساط داغ و درفش حکومت برجاست. به راستی آیا میتوان با توسل به سلاح سرکوب و شلاق و بربریت حکومت کرد و مردم را تا ابد به خاموشی وادار نمود؟ تاریخ بشری به طور عام و تاریخ ایران به طور خاص خلاف آن را تاکنون نشان داده است. خشم و نفرت متراکم شده مردم سرانجام به طغیان بنیانکنی بدل خواهد شد و سر این وحوش ظلمت و تباهی را بر زمین خواهند کوبید. ما حکم شلاق و فشار بر «عادل فردوسیپور» را مانند سایر موارد مشابه نسبت به منتقدان بطور کلی محکوم میکنیم و از همگان میخواهیم در مقابل این خودسریها و اعمال ضدانسانی حاکمیت واکنش نشان دهند و آنرا قاطعانه محکوم نمایند.
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۶۹ نشریه الکترونیکی حزب کار ایران مردادماه ۱۳۹۹