در آستانۀ شصت و هفتمین سالگرد کودتای امپریالیستی علیه دولت دکتر مصدق، تنها دولت برگزیدۀ مردم ایران، هستیم. این کودتا یکی از مهمترین و سرنوشتسازترین حوادث سیاسی تاریخ معاصر ایران به شمارمیرود که ریشۀ بسیاری از حوادث ناگوار تاریخی در همین کودتا نهفته است. کودتایی که استقلال، آزادی و سرمایۀ کشور را به یغما بُرد و دوران سیاه استبداد، شکنجه، زندان و اعدام و تیرباران بر کشور سایه افکند.
شاه برای خوشخدمتی و جلب رضایت بیشتر اربابش وارد پیمانهای نظامی شد (برای نمونه پیمان سنتو) و سیل مستشاران خارجی به ایران سرازیر شد. گفته میشود تا انقلاب ۱۳۵۷ تعداد مستشاران خارجی طی سالهای پس از کودتا به ۴۵ هزار و به روایتی ۶۰ هزار نفر افزایش یافت که هزینه آن از سرمایۀ ملت تأمین میشد. طرفداران سلطنت هنوز هم مذبوحانه تلاش دارند سرپوشی بر این ننگ تاریخی گذارند و از بهکارگرفتن هیچ ترفندی در این زمینه دریغ ندارند. آنها به تبلیغی وسیع دست زدهاند که گویا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ «ضد کودتا» بود و ماجراهایی از قبیل آتشزدن سینما رکس آبادان و … را به میان میکشند، تا امرِ دخالت بیگانگان را در کشور «محق» جلوه دهند.
با نزدیکشدن به سالگرد این رویداد مهم و تلخ تاریخ ایران، «معصومه علینژاد» بخشی از ویدئوی مصاحبۀ خود با «فرح پهلوی» را در تاریخ ۲۷ جولای ۲۰۲۰ منتشر ساخت. «علینژاد» در توضیح فیلم مصاحبۀ خود، که زمان انجام آن نامعلوم است، مینویسد: «این دیدار مرا سرشار از احترام کرد نسبت به زنی که یک عمر در کتابهای تاریخ جمهوری اسلامی از او برای نسل ما بد گفتند بی آنکه بدانند نسل من با مطالعه و بدون سانسور خودش انتخاب میکند که به تاریخ چگونه نگاه کند». جدا از آنکه این مصاحبه به خواست «بنسلمان» بوده باشد یا نه، پست مدیریت جدید صدای امریکا (VOA) را بگیرد یا نه، پخش این مصاحبه و تداخل آن با سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در این برهه از زمان معنایی جز میثاقی جدید با خانواده پهلوی نمیتواند داشته باشد. پخش این خبر توسط «رضا پهلوی» و ابراز خوشحالی وی از این «واقعه» نیز بخشی از این همسازی و همسویی است.
از سویی دیگر «علینژاد» با انتشار ویدئوی مصاحبهاش و دیدش نسبت به سلطنت تلاش دارد تا واقعیات تاریخی را تحریف کند، اما جالب است که همان نسل جوانی، که او آنان را مخاطب قرار داده است، در فضای مجازی از او پرسیدند: «چرا شما بین شیخ و شاه و موسسات تبلیغاتی دولت امریکا پریشان احوالید؟»
تلاش امریکا برای دادن هژمونی سیاسی به «رضا پهلوی» تازگی ندارد اما برنامهریزان کاخ سفید هنوز نفهمیدهاند که در قرن ۲۱ چنین ظرفیتی موجود نیست!
جوانان، که خانم «علینژاد» آنان را برای سودجویی و رسیدن به مال و مقامی نشانه گرفتند، در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸ مقابل پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران با شعارهای «علینژاد و گشت ارشاد، یکی با دوربین یکی با چماق، دو سوی یک ارتجاع، علیه زنان»؛ «علی نژاد و ارشاد… ارتجاع و انقیاد» مرزبندی مشخصی با او داشتند و خط بطلان بر کوششِ مصادرۀ اعتراضات صنفی از سوی او و رسانههای معلومالحال کشیدند. شعار «مرگ بر ستمگر؛ چه شاه باشد چه رهبر» دانشجویان بیانگر رشد و آگاهی نسلی جوان است که با تاریخ کشور خود بیگانه نیست و از نظر درک سیاسی فرسنگها از «علینژاد» پیشتر است. زحمتکشان، دانشجویان، معلمین و بازنشستگان با دستگاه تبلیغاتی بیگانگان بارها مرزبندی کرده و گوشزد کردهاند که جنبش آنها متعلق به حامیان سرمایهداری نیست.
«علینژاد» در دفاع از «سیاست فشار حداکثری» دولت ترامپ با صدایی رسا به طرفداری و تبلیغ تحریمها علیه مردم ایران پای بلندگوها و دوربینهای مصاحباتی نشست و بر طبل جنگ کوبید. «مسیح علینژاد» مدعی بنیانگذاری و رهبریِ جنبش زنان علیه حجاب اجباری و «دختران خیابان انقلاب» و «چهارشنبههای سفید» در مصاحبه با فرح او را به عنوان زنی که «برای فرهنگ و هنر ایران زحمت کشیده» معرفی میکند. دو دروغ بزرگ در ادعای او نهفته است. نخست اینکه گویا مردم فراموش کردهاند «فرهنگ و هنر» و هر آنچه با آن مرتبط است، در زمان سلطنت پهلوی از زیر تیغ سانسور ساواک میگذشت؛ شعرا، نویسندگان و هنرمندان به جرم نوشتن شعر، کتاب و فیلمنامه و تئاتر که بیانگر دردهای مردم در کنار و گوشۀ ایران بودند، در سیاهچالهای پهلوی شکنجه و زندانی میشدند. متأسفانه آزادی قلم و بیان با وجود انقلاب پرشکوه در سال ۱۳۵۷ با به دست گرفتن قدرت سیاسی توسط ملایان در نطفه خفه شد. شعرا، نویسندگان، هنرمندان و… هرگاه که با سلاح هنر و توانایی خود، بیانِ درد و رنج و نارساییهای اجتماعی را آغاز کردند، قلم و هنرشان از زیر تیغ سانسور گذشت و بسیاری از آنان نیز راهی زندان و برخی به قتل و برخی به جرم اقدام علیه رهبر و… اعدام شدند.
«بزک کردن» خانواده پهلوی از سوی «علینژاد» کوششی ناشیانه بود تا گردۀ فراموشی بر فصل سیاه سلطنت پهلوی بپاشد. او نیاموخت که تاریخ، فرزندان دلیر خود را با گذشت زمان به فراموشی نمیسپارد. چگونه میتوان کور و کر شد و قتلهای دردناک «کریمپورشیرازیها»، «مرتضی کیوانها»، «خسرو گلسرخیها» و…را فراموش کرد؟
دروغ دوم «علینژاد» شخصیتسازی قلابی او از فرح دیبا/پهلوی بود. «فرح» پرچمدارآزادیخواهی و برابری حقوق زنان نبود. در دیدۀ شاه او زنی بود که مسئول به دنیا آوردن «ولیعهد» بود. شاه در مصاحبهای با «باربارا والترز» در مورد هوش و ذکاوت و عقل زنان گفت: «زنان عقلشان کمتر از مردان» است و در توانایی «فرح» در ادارۀ کشور از پاسخدادن فرار کرد. «فرح» در پاسخ به این «نظر شاه» با درماندگی به خبرنگار گفت: «چه میتوانم بگویم؟» این اولین بار نبود که شاه به او و به زنان دنیا اهانت میکرد. «اسدالله اعلم» در کتاب خود مینویسد: «در ۱۹ شهریور ۱۳۴۹ شاه در دعوای خود با فرح گفت: «خدا نکند من حالا بمیرم وگرنه این زنهای ناقص عقل که ما نایبالسطنه هم قرار دادهایم، با این احساسات تند، سلطنت پسرم را بر باد خواهند داد».
نظرات «فرح» برای شاه پشیزی ارزش نداشت. او در جلسهای با مشاوران خود هنگامی که «فرح» زبان گشود تا نظرش را دربارۀ موسیقی سنتی در آن جمع بیان کند، شاه او را سکۀ یک پول کرد و گفت: «چرا بیربط حرف میزنید؟»
برعکس ادعای «علینژاد» نه او و نه «فرح» پرچمدار مبارزات زنان ایران نبوده و نیستند. مبارزات زنان در ۴۱ سال گذشته نه یواشکی بود و نه فقط روزهای چهارشنبه بود که ایشان مصمم است این مبارزات شجاعانه را به نام خود سند بزند. از چند هفته پس از گرفتن قدرت سیاسی از سوی ملایان، در روز جهانی زن ۱۷ اسفند ۱۳۵۷ زنان ایران فریاد اعتراض خود را به گوش جهانیان رساندند و علیه حجاب اجباری به مبارزه برخاستند. پیکار زنان علیه نابرابری جنسیتی و خواست حقوق برابر در عرصۀ کار و فعالیتهای اجتماعی حداقل سه دهه قبل از «بیداری» و «چرخش» «مسیح علینژاد» آغاز شد. او حتی در حین اعتراضات مردم به نتایج انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ و مدتهای مدید پس از آن به جای روسری با «کلاه» در مجامع و تلویزیونها حضور مییافت. اما روزی ناگهان «باد» کلاهش را بُرد و او خوابنما شد و کشف حجاب کرد. شاید همان هنگام بود که به فکر نوشتن کتاب «باد در موهایم» افتاد!
«علینژاد» که سالها پیش به اصلاح رژیم دلبسته بود و با خاتمی و امامان جمعه و حکومتیها مصاحبه میکرد پس از خروج از ایران در لابیهای مختلف خارج از کشور حضور یافت. بعدها به نام «منتقد» و «خبرنگار آزاد» در رسانههای وابسته ظاهر شد. در سال ۲۰۱۴ میلادی با تصویب طرح پیشنهادی بخشی از قانونگذاران امریکا، در راستای ایجاد نظم و گسترش تبلیغ اهداف سیاست خارجی امریکا، آژانس بی بی جی (BBG) به نام حمایت از آزادی و استقرار دموکراسی، اطلاع رسانی، مشارکت و ارتباطات جهانی، فعال شد وهمین آژانس منبع مالی دستاندرکاران شبکۀ صدای امریکا (VOA) است. «مسیح علینژاد» برای برنامه هایی، که خود در بارۀ مسائل مختلف میسازد، از این آژآنس به صورت مجزا پول دریافت می کند، اما قرارداد نجومی او با این آژانس سرانجام در سال ۲۰۱۸ برملا شد و علت چرخش سیاسی او نیز بر مردم روشن شد. بنابر این مشاهده میفرمائید که ایشان تعلقات جناحی خود را سالها پیش تعیین کرده است و نه با پخش ویدئوی مصاحبه با «فرح پهلوی». این مصاحبه و شیفتگی او نه غافلگیرکننده است و نه تعجببرانگیز. او مدتهاست که از خدمتکاری ملایان به خدمتکاری دستگاه تبلیغاتی امریکا ارتقاء مقام یافته و از این روی انجام مصاحبهای با «فرح» غیرمترقبه نبود. تنها کسانی که در مورد شخصیت این فرد توهم و تردید داشتند شاید حیرتزده شده باشند. در ضمن لیست اصلاحطلبان، که با خروج از ایران به اردوگاه دشمنان مردم ایران پیوستند، بس طولانی است. «مسیح علینژاد» تنها یکی از این افراد است. «علینژاد» هم، فردی است مثل «واحدی»ها، «سازگار»ها… که به شغل وطنفروشی رویآوردهاند.
اینگونه فعالان سیاسی و مدعیان دفاع از مبارزات زنان علیه حجاب اجباری و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی؛ اینگونه فعالین سرنگونطلب بدون مرزبندی قاطع و روشن علیه امپریالیستها و در رأس آنها امریکا، در راستای استراتژی حمایت از دخالت در امور داخلی کشورها و مشروعیتبخشیدن به تجاوزات نظامی ابرقدرتها گام برمیدارند. چه ناآگاهانه و چه مانند افراد فوق آگاهانه. این برای آیندۀ ایران خطرناک است.
تردیدی نیست که جمهوری اسلامی و سیاستهای نئولیبرالی این رژیم محکوم به نابودی است. اما آنها که تاریخ استعمار و غارتگری بیگانگان را تجربه یا مطالعه کردهاند، میدانند این امر میبایستی تنها به دست توانای مردم ایران صورت گیرد! آزادی ایران و مبارزه علیه مردسالاری و تبعیضهای موجود علیه زنان در جامعه، تنها با جهتگیری طبقاتی علیه نظام سرمایهداری امکانپذیر است. «معصومه علینژاد» سالهاست با انتخاب سیاسی خود و ذوبشدن در آغوش امپریالیسم، جایگاه خود را انتخاب کرده است.
توفان الکترونیکی شماره۱۷۱ نشریه الکترونیکی حزب کارایران شهریورماه ۱۳۹۹