دوره گل و بلبل پهلوی موضوعی است که از سوی سلطنتطلبان در رسانههای برون مرزی، به ویژه تلویزیونهای «من و تو» و «ایران اینترناشیونال» و رسانههای لوسآنجلسی و مجازی به صورت گستردهای تبلیغ میشود و متأسفانه با توجه به وضعیت اسفناک اقتصادی ایران و فشار و سرکوبهای وحشیانه سیاسی حاکم، بخشی از مردم به این توهم درغلتیدهاند که گویا وضع مردم در زمان رژیم پهلوی خوب بوده و «انقلاب جز مصیبت و بدبختی حاصلی نداشته است»!
اخیراً بریدهای از «روزنامه اطلاعات» در عرصه مجازی منتشر شد و سخنش این بود که «در دهه پنجاه ارزش دلار برابر با هفت تومان پول ملی ایران بود» و در مقایسه با ارزش پول کنونی ایران، که هر دلار برابر با ۲۰ هزار تومان است، نشان میدهد که وضع در گذشته خوب بوده و بسیار بهتر از امروز بوده! «حتا زمانی با افزایش ارزش ریال در برابر دلار توانسته بودیم نظام پولی جدیدی در دنیا بوجود آوریم»!
اگر این پرسش این طور طرح میشد که وضع کشور در گذشته بد بوده و امروز بدتر است و در نتیجه به نفی دو نظام میانجامید، اشکالی در طرح صورت مسئله نبود. اما مقایسه بین خوب و بد مقایسه موذیانهای است که میخواهد بحث را به خوببودن اوضاع گذشته متمرکز سازد و به نتایج دلخواه و تطهیر رژیم گذشته و نفی و سرزنش انقلاب بهمن ۵٧ بهپردازد و رژیم تبهکار و وابسته پهلوی را مترقی و مردمی جلوه دهد.
روشن است «خوببودن وضع گذشته» باید با پارامترهای اقتصادی قدرت خرید مردم طبق دلاری هفت تومان آن زمان مورد سنجش قرار گیرد تا به یک نتیجه منطقی و منطبق با شرایط اقتصادی مزدبگیران و طبقات فرودست جامعه دست یابیم.
در نتیجه ارزش ریال و نرخ دلار در سطح ٧ تومان خودبخود بیانگر هیچ چیز نیست، مگر اینکه با دستمزد متوسط اکثریت کارگران و زحمتکشان و حتا اقشار متوسط جامعه مورد ارزیابی قرار گیرد. آمارهای رسمی نشان میدهند، همان زمان که ارزش دلار برابر با ٧ تومان بود، حقوق متوسط کارگر کارخانه ارج، کارگر ساده ۴٠٠ تومان بود و حقوق کارمند با درجه سیکل ۴۵٠ تومان و یک فرد دیپلمه ۵۵٠ تومان ، و لیسانس ١۴٠٠ تومان بود و
نرخ کرایه خانه بیش از نیمی از حقوق را میبلعید. به آمارهای رسمی وزارت کار و اموراجتماعی سالهای ۵١ و ۵٣ در روزنامه اطلاعات و سایر مجلات اقتصادی داخلی رجوع کنید!
مِنهای شرکت نفت، که رژیم به کارگران برای ممانعت از اعتصاب بطور نسبی بهتر میرسید و از امکانات بهتری برخوردار بودند، در کلّ هفتاد درصد مردم زیر خط فقر میزیستند. طبق آمار منتشره در روزنامههای رسمی کشور در سال ١٣۵۵، ۶٩ درصد مردم بیسواد بودند. و در بین زنان روستایی، نرخ بیسوادی ٩٠ درصد بود. تنها ۳ درصد از روستاهای ایران دارای برق و آب آشامیدنی سالم بودند.
ماشین پیکان در سال ۵٠-۵٢، قیمتاش ٢۵-٢٠ هزار تومان بود و یک کارمند میبایست بیست سال حقوقاش را پسانداز میکرد تا بتواند ماشین داشته باشد! حال چگونه میتوان از قدرت خرید کارگری، که حقوق آش در آن زمان ۴٠٠ تومان در ماه بود، با دو الی سه فرزند و زیر یک سقف دو اتاقه بدون کمترین امکانات بهداشتی و تفریحی و پرداخت نیمی از حقوق بابت اجارهخانه پرداخت میشد، به خوبی یاد کرد و نرخ دلار هفت تومان را به رخ ملت محروم بویژه نسل جوان ایران کشید.
بنابر این نمیتوان با توسل به یک قیاس ساده، که در عرصه مجازی برای مجابکردن مردم ناراضی پخش میشود و «بهشت دوران پهلوی» را به خورد نسل جوان و مردم خسته میدهند، حقایق ناهنجار آن دوره را کتمان کرد و خماری احیای آن دوره تاج و تخت را کشید! این درست است که وضع امروز بسیار بدتر از گذشته است، اما قرار نیست مردم بین انتخاب بد و بدتر و مار غاشیه وعقرب جرّار یکی را انتخاب کنند!
آنها که میگویند وضع معیشتی مردم خوب بود و فقط برای آزادیهای سیاسی انقلاب کردهاند و نه مسائل اقتصادی عملاً در چشم مردم خاک میپاشند، ماهیت و اهداف انقلاب را کتمان میکنند. آزادی و عدالت اجتماعی دو مقوله جداناپذیر از یک دیگر هستند و انقلاب بهمن با هدف کسب استقلال سیاسی و استقرار جمهوری در مقابل شاه سر بلند کرد. بیدلیل نبود که خمینی زیرکانه و بنابر مصلحت و منافع طبقه خویش از مسکن، آب و برق مجانی سخن گفت تا زحمتکشان، پابرهنهها، بیمسکنان و بیچیزان را به سوی خود جلب کند و چنین نیز کرد. نباید فراموش کرد که انقلاب بهمن نه از قم بلکه از منطقه فقیرنشین تهران و خرابکردن خانههای نیمهساخته مردم توسط رژیم پهلوی آغازشد.
دوران گل و بلبل پهلوی دروغ است، جعل تاریخ برای فریب مردم ایران است. روشنفکران متعهد باید از سطح به ریشه روند تا به وظیفه روشنفکری و تعهد انسانی خود جامه عمل پوشند و حقایق را با اسناد و آمار در دید همگان قرار دهند. سلطنت برگشتنی نیست، انقلاب بهمن آنرا به گورستان تاریخ پرتاب کرد.
توفان الکترونیکی شماره۱۷۱ نشریه الکترونیکی حزب کارایران شهریورماه ۱۳۹۹