سه شنبه , ۲۷ آبان ۱۴۰۴
برگ نخست / مجموعه مقالات / مقالات توفان الکترونیکی / درس‌هائی از «هفت تپه» بعد از اعتصاب هفتاد و یک روزه

درس‌هائی از «هفت تپه» بعد از اعتصاب هفتاد و یک روزه

سخنی کوتاه پیرامون سازمان‌های صنفی و سیاسی طبقه کارگر و وظایف آنها

مطلبی که از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد ،بخش دوم از سخنرانی یکی از رفقای حزبی در کنفرانس داخلی است. ما به خاطر اهمیت این اعتصاب به طور خاص و مبارزه کارگران ایران به طور عام به درج آن در نشریه مبادرت می‌کنیم به این امید که مورد توجه همه مدافعان طبقه کارگر قرار گیرد.

هیأت تحریریه

مهر ماه ۱۳۹۹

***

هرگز نباید گمان کرد که هر اعتصاب و یا حرکت اعتراضی طبقه کارگر می‌بایست حتماً با موفقیت روبرو شود. جنبش کارگری در ایران و جهان پیروزی‌ها و شکست‌های فراوانی به خود دیده است. در مبارزات تاکنون اعتصابات و دیگر فعالیت‌های کارگری زیادی بوده‌اند که یا به تمام خواسته‌های خود نرسیده‌اند و یا کاملاً شکست خورده‌اند، ولی مبارزات طبقه کارگر با این و یا آن شکست پایان نمی‌یابد و حتی با تحلیل مبارزات کارگری و یافتن نقاط قوت و ضعف، مبارزه طبقه کارگر با رشد کمی و کیفی روبرو می‌گردد. تجزیه و تحلیل صحیح از پیروزی‌ها و شکست‌ها چراغ راه ما در مبارزه خواهد بود. نه پیروزی‌ها ما را از خود بی‌خود و سرمست می‌کنند و نه شکست‌ها ما را از ادامه راه منصرف و ناامید می‌سازند.

طرح پاره‌ای از خواسته‌ها و شعارها در متن اعتصاب اخیر هفت تپه و یا در بیانیه‌های سندیکای هفت تپه باعث شد تا همراه با تجزیه و تحلیل اعتصاب توضیح کوتاهی نیز درباره سازمان‌های صنفی و سیاسی طبقه کارگر ارائه دهیم.

طبقه کارگر برای رسیدن به اهداف خود در مبارزه طبقاتی نیاز به سازمان‌یابی مستقل خود دارد، تا با ایمنی و اطمینان بیش‌تری به سر منزل مقصود برسد و در میانه راه از تلاش مخرب طبقات فرادست و مسلط جامعه در امان بماند. طبقات حاکم با داشتن سازمان‌های صنفی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و انتظامی، اداری، آموزشی و … داشتن ایدئولوگ‌ها و مزدوران تحصیل کرده و مسلط به تمام امور اجتماع، از قدرت زیادی در مقابل طبقه کارگر بهره‌مندند و با تلاش شبانه‌روزی سعی در فریب، تحمیق و سرکوب طبقه کارگرند.

سازمان‌های صنفی و سیاسی طبقه کارگر می‌بایست مستقل باشند. ولی از که؟ و از چه؟

طبقات حاکم و سازمان‌های هدایت‌گر سیستم حاکم، تلاش دارند تا بر حرکات و فعالیت طبقه کارگر و دیگر زحمتکشان مسلط باشند و آنها را از تلاش برای به دست‌آوردن زندگی بهتر و همچنین قدرت‌یابی، منحرف کنند، تا بهشت خود را جاودانه سازند. هرگز نباید گمان کرد که استثمارگران از تلاش برای ایجاد انحراف در مبارزات کارگران ناامید خواهند گشت و زحمتکشان را به حال خود وامی‌گذارند. به همین دلیل کارگران و زحمتکشان می‌بایست بر استقلال سازمان‌های صنفی و سیاسی خود اصرار ورزند و اجازه دخالت به طبقات حاکمه در مبارزاتشان را ندهند. ولی آیا این استقلال تا جدایی زحمتکشان از ایدئولوگ‌های خود، از مدافعان و پیشروان خود، از پیشروان طبقه خود نیز می‌باشد؟ هرگز!

این آرزویی است که طبقات حاکم به صورت تئوری ظاهراً انقلابی در میان کارگران تبلیغ می‌کنند که کارگران می‌بایست از روشنفکران طبقه خود دوری گزینند و خود به آزمایش راه و روش مبارزه دست یابند و مسیر مبارزه را بدون مُبلغان تئوری طبقه کارگر به پیش برند. متأسفانه این تئوری انحرافی و ضدانقلابی بسیاری از کارگران و روشنفکران کارگری را به تئوری دوری از «حزب» و «حزبیت» آلوده کرده است.

جدایی از حزب و روشنفکران طبقه کارگر به مفهوم جدایی از تمامی تجربیات و دانش آموخته شده و به آزمایش گذاشته شده تاریخ مبارزات کارگری در ایران و جهان می‌باشد؛ به مفهوم تلاش برای شروع دوباره بدون ارتباط و وابستگی به گذشته خود است.

استقلال تشکیلاتی طبقه کارگر را می‌بایست به مفهوم استقلال از طبقات حاکمه فهمید، تا در مبارزات خود بدون ارگان رهبری باقی نماند. ارتباط و وابستگی سازمان‌های صنفی و سیاسی طبقه کارگر به یکدیگر و به حزب پیشاهنگ خود نه تنها خطا نیست بلکه بهترین امکان را به طبقه کارگر در مبارزه خود علیه سرمایه‌داری اعطاء خواهد کرد. بی‌حزب و یا نقش حزب را به توده کارگران سپردن، نه تنها انقلابی نیست، بلکه تسلیم‌شدن به خواست و امیال حاکمان استثمارگر جهان کنونی است. با طرح شعار بی‌حزبی و یا شعار همه چیز در دستان توده کارگر، این امکان و موقعیت را به مزدوران استثمارگران خواهیم داد تا با نفوذ در میان کارگران و استفاده از تبحر خود کارگران را به بیراهه برند و یا به مَسلَخ سرکوبگران حاکم.

سازمان‌های صنفی می‌بایست با یکدیگر ارتباط داشته باشند و یا آنکه باید در کار یکدیگر مداخله کنند؟

سازمان‌های صنفی و سیاسی طبقه کارگر اگرچه می‌بایست با یکدیگر مرتبط باشند و از برنامه‌های یکدیگر حمایت کنند، ولی نباید وظایف یکدیگر را برعهده گیرند و یا در مبارزات یکدیگر دخالت کنند. و مهم‌تر از همه هیچکدام نمی‌بایست نقش یکدیگر را بازی کنند و اخلال در کار مبارزه بوجود بیاورند. سازمان زنان می‌بایست سازمان زنان باقی بماند و سازمان دانش‌آموزان، سازمان دانش‌آموزی و مهم‌تر آنکه سازمان‌های صنفی می‌بایست در کادر صنف خود و همبستگی یا سایر همسرنوشتان به وظایف خود عمل نمایند. سازمان زنان و یا سندیکای کارگری و یا انجمن ادبی و یا هنری نمی‌توانند نقش حزب سیاسی طبقه کارگر را، که برانداختن طبقه سرمایه‌داری و کسب قدرت سیاسی را در برنامه خود دارد، ایفا کنند. تداخل وظایف سازمان‌های مختلف طبقه کارگر با یکدیگر آن چیزی است که طبقات ضد کارگری خواهان آن هستند و ما باید از آن پرهیز کنیم. این به این مفهوم نیست که سندیکا نباید از زنان در مقابل سیاست‌های ضد زن به دفاع برخیزد و یا نمی‌بایست برای آموزش کارگران در افشای سیاست‌های سرمایه‌داران فعالیت داشته باشد و یا در توضیح ریاکاری و سرکوب مطلبی ننویسد یا واکنش نشان ندهد. بلکه منظور این است که هر کدام از سازمان‌های صنفی، سیاسی، هنری، ادبی و … می‌بایست در نقش خود باقی بمانند تا در مجموع مبارزه طبقه کارگر را تحت رهبری حزب سیاسی پیش برند تا امر انقلاب سوسیالیستی به منصه ظهور برسد.

ایدئولو‌گ‌های طبقات حاکمه سعی فراوان دارند تا در بین کارگران این نظر را جا بیاندازند که سازمان‌های صنفی طبقه کارگر می‌توانند و باید وظیفه سیاسی را برعهده بگیرند و در نقش یک حزب ظاهر شوند و علیه سرمایه‌داری و نظام مسلط برای انجام و رهبری انقلاب سوسیالیستی انجام وظیفه کنند. اینگونه تبلیغ می‌کنند که مدافعان رهبری حزب گویا کارگران را از فعالیت سیاسی دورمی‌سازند!! با این ترفندها شرایط انزوای سازمان‌های صنفی را بوجود می‌آورند و امکان سرکوب آنها را برای حاکمان تسهیل می‌کنند.

سازمان‌های صنفی می‌بایست فعالیت‌هائی را در پیش بگیرند که توده‌های میلیونی به دور آنها حلقه بزنند و امکان پیدایش رهبران مردمی، که آگاهی سوسیالیستی دارند، در میان آنها فراهم شود و در عین حال در بین توده کارگران پنهان باشند و در حزبی، که افراد نخبه و آموزش دیده طبقه کارگر در آن متشکل شده‌اند، فعالیت کنند. تلفیق کار علنی یا نیمه علنی با مبارزه مخفی هنر مبارزه طبقه کارگر در شرایط خفقان و استبداد است.

شوراهای کارگری در چه زمانی بوجود می‌آیند؟

شوراهای کارگری سازمانی سیاسی است که نقش قانونگذار را در حکومت کارگری بر عهده می‌گیرد و در زمان پیروزی انقلاب بوجود می‌آید، تا قدرت را در دست گیرد و در کنار اتحادیه صنفی و دیگر سازمان‌های طبقه کارگر تحت رهبری حزب طبقه کارگر فعالیت کند. و این بدین مفهوم است که نمی‌توان در هر زمانی شعار ایجاد شوراها را مطرح کرد و طرح «اداره شورایی تولید و توزیع» در کارخانه را در دستور کار قرارداد. با این سیاست چپ‌روانه بهترین و فعال‌ترین و آگاه‌ترین کارگران را به دست پلیس خواهیم سپرد و ضربه‌ای بزرگ بر جنبش خواهد خورد. شعار دخالت و همراهی‌کردن کارگران در اداره کارخانه با ایجاد شورای کارگری تفاوت دارد و نباید این دو را با یکدیگر اشتباه گرفت.

حدوداً شش هفته از اعتصاب هفتاد و یک روزه کارگران شاغل هفت تپه گذشت. اگر چه در توضیح تعلیق پانزده روزه اعتصاب، سندیکای هفت تپه اعلام داشت که اعتصاب پایان نیافته است، بلکه فرصتی پانزده روزه است برای اجرای وعده‌های دولت و نمایندگان، و اگر وعده‌ها عملی نشوند، اعتصاب ادامه پیدا می‌کند، ولی عملاً باوجود آنکه دولت و مجلس و دستگاه قضایی بدقولی کردند، این اعتصاب ادامه نیافت و عملاً بدون دسترسی به خواسته‌های خود پایان یافت.

در مورد اعتصاب اخیر کارگران هفت تپه و همچنین اعتصاب سراسری کارگران می‌بایست با صبر و بررسی آنچه رخ داده است و یا در یکی دو ماه آینده رخ خواهند داد، به تحلیل و شناخت آن اقدام کرد. آنچه تا کنون برای بررسی در دست داریم، اگر چه هنوز برای تحلیل نهایی کافی نیست، ولی برای ما و تمامی کارگران درس‌هائی دارد که نگاه به آن کمکی به تحلیل نهایی ما در آینده خواهد داشت.

آگاهی طبقاتی، تشکیلات منظم و رهبری مسلط به امور از اهم مسائل مبارزاتی هستند که مجموعاً نمود قدرت طبقه کارگر، در مبارزه می‌باشند. در صورت ضعف تشکیلاتی و نداشتن رهبری آگاه، با تجربه و مبارز، و یا نبود شرایط لازم برای پیروزی و تشویق کارگران به صحنه بدون برنامه و هدف روشن کوتاه مدت و درازمدت نتیجه‌ مطلوبی به همراه نخواهد داشت، موجب شکست و ناامیدی کارگران خواهد گشت. لذا باید با حزم و احتیاط برخورد کرد و اعتصاب را برحسب نیرو و توازن قوا به پیش بُرد. عقب‌نشینی به موقع از برخی مطالبات و بسنده‌کردن به بخشی از خواسته‌های کارگران و کسب یک پیروزی، ولو کوچک، بهتر از پافشاری از مطالبات حداکثری و شکست است.

طرح شعارها و خواسته‌های نابجا، که امکان به دست‌آوردن آنها وجود ندارد، می‌تواند مبارزه را به شکست بکشاند و یا به عقب بیاندازد، حتی اگر از تشکیلاتی قوی برخوردار باشیم. با توجه به این مسائل نگاهی به رخدادهای بعد از اعتصاب هفتاد و یک روزه هفت تپه می‌اندازیم و در پایان نکات مثبت و منفی آنچه رخ داده است، را برمی‌شماریم.

در مورد اعتصاب اخیر کارگران هفت تپه و همچنین اعتصاب سراسری کارگران می‌بایست با صبر و بررسی آنچه رخ داده است و یا در یکی دو ماه آینده رخ خواهند داد، به تحلیل و شناخت آن اقدام کرد.

آنچه تاکنون برای بررسی در دست داریم، اگرچه هنوز اطلاعات کافی در دست نیست، اما این اعتصاب درس‌هائی دارد که پرداختن بدان برای ادامه مبارزه بسیار حائز اهمیت است.

مبارزه طبقاتی در هر شکل خود، در ‌واقع جنگی است بین طبقات فرودست و طبقات حاکم، که چگونگی روند آن و پیروزی و یا شکست برای هر کدام از طرفین، مربوط می‌شود به عواملی چون آگاهی و شناخت از دشمن و همچنین استفاده صحیح از امکانات و قدرت خود.

در روز پایانی مرداد ماه، روابط عمومی شرکت هفت ‌تپه، بعد از پرداخت دو ماه از حقوق معوقه اردیبهشت و خرداد کارگران، طی اطلاعیه‌ای از کارگران خواست که روز شنبه اول شهریور ماه ۹۹ سر کار حاضر شوند، اما کارگران هفت تپه نسبت به آن واکنش شدیدی نشان دادند و اعلام کردند که تا برآورده‌شدن همه خواسته‌ها، به اعتصاب و تجمع خود ادامه خواهند داد.

طبق قرار قبلی شماری از اعضای کمیسون اصل ۹۰ و دیوان محاسبات در دوم شهریور، در تلاش برای شکستن اعتصاب کارگران هفت تپه در جمع آنها حاضر شدند. کارگران نیز بیش از روزهای گذشته حضوری پرشور داشتند. در تجمع بی‌نظیری کارگران از بخش‌های آبیاری، حراست، غیرنیشکری ـ فصلی، کارخانه، کشاورزی، زیربنایی، تجهیزات و دیگر قسمت‌ها، بدون هیچ استثنائی شرکت داشتند.

کارگران هفت تپه در تکذیب خبر پایان اعتصاب، اعلام داشتند که: «چند نماینده مجلس و چند دانشجوی عدالت‌خواه و تعدادی بسیجی و خبرگزاری‌هائی، که همیشه آماده برای خفه‌کردن صدای کارگران هستند، با خوشحالی تمام و پس از حضور اعضای کمیسیون اصل نود مجلس در میان تجمع اعتراضی کارگران هفت تپه در هفتادمین روز اعتصاب، سراسیمه اعلام کردند اعتصاب بعد از وعده‌های نمایندگان مجلس شکسته شد، پایان یافت و … این خبر کذب است. رفتارشان اینطور می‌گوید که انگار تمام تلاش اینها فقط برای شکستن اعتصاب بوده است». …«کارگران هفت تپه برای دو ماه حقوق اعتصاب نکرده‌اند؛ برای چهار ماه حقوق هم اعتصاب نکرده‌اند. خواسته ما خیلی مشخص است:

«خلع ید فوری بخش خصوصی و دولتی‌کردن شرکت با نظارت کامل کارگران و یا واگذاری صد در صد مالکیت شرکت به کارگران هفت تپه، بازگشت به کار همکاران اخراجی و پرداخت فوری تمام مطالبات معوقه و محاکمه تمام همدستان دولتی و حکومتی اسدبیگی – رستمی! در هفت تپه اینبار اعتصاب تمام نمی‌شود. لطفاً کسی برای کارگران اعتصابی و معترض هفت تپه و برای تجمعات مسالمت‌آمیز و قانونی‌مان، به جای ما تصمیم نگیرد. ما خودمان بلدیم تصمیمات‌مان را اعلام کنیم».

– اگرچه اعتصاب کارگران و پشتیبانی دیگر کارگران در اقصی نقاط ایران باعث شد تا اعتصاب رسانه‌ای شود و پای نمایندگان مجلس و دولت به هفت تپه کشیده شود و با کارگران به مذاکره نشستند، ولی طرح اداره شورایی و یا مالکیت کارگران صحیح نبود و به جای آن می‌بایست بر برسمیت شناخته‌شدن سندیکا را در کنار خواسته‌های دیگر پافشاری می‌کردند که می‌توانست زمینه‌ای برای ایجاد رسمی و قانونی اتحادیه مستقل کارگران باشد که امکانش از پایان‌یافتن خصوصی‌سازی محتمل‌تر است. شعار پایان‌یافتن خصوصی‌سازی می‌بایست به عنوان شعاری تبلیغی علیه سیاست نئولیبرالی دولت و امپریالیسم مطرح شود.

 – در سوم شهریور، هفتاد و یکمین روز اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و آغاز تعلیق اعتصاب بود.

از چهارم شهریور فقط کارگران غیر نیشکری (اخراجی) به اعتصاب و تجمع ادامه دادند و همزمان با حضور کارگران در مقابل فرمانداری، تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و انتظامی در محل حاضر شدند و کارگران اعتصابی را متفرق و تجمع قانونی و مسالمت‌‌آمیز آنها را سرکوب کردند. نمایندگان کارگران نیشکر هفت ‌تپه در پیامی که منتشر کرده‌اند، اقدام نیروی انتظامی در پراکنده‌کردن و سرکوب کارگران را محکوم کردند.

– در ‌واقع این مسأله نشان از قدرت ماشین سرکوب رژیم و سیاستی با برنامه و فرسایشی‌کردن اعتصاب است. اشتباه سندیکاها و نیروهای فعال در تحلیل موقعیت است که گمان کردند، می‌شود هر شعار و خواسته‌ای را برای اجرای عملی آنها مطرح کرد و یا هر مطلب سیاسی و یا ایدئولوژیکی را می‌توان بر زبان آورد و به پیروزی‌های کوچک غره شد.

– در پنجم شهریور جلسه‌ای برای تعیین تکلیف وضعیت شرکت هفت تپه با شرکت جهانگیری، وزرای امور اقتصادی و دارایی، جهاد کشاورزی، کار، سرپرست وزارت صمت، رئیس سازمان خصوصی‌سازی، مشاور روحانی، رئیس مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، معاونین وزارت اطلاعات، وزارت کشور، سازمان اطلاعات سپاه و سازمان بازرسی کل کشور و استاندار خوزستان برگزار شد. اصل جریان تعیین تکلیف مالکیت شرکت هفت تپه، که ابتدا یک هفته، بعد دو هفته، سپس تا ۱۵ شهریور وعده داده شده بود، در این جلسه به سه ماه بعد موکول شد. در ‌واقع به سیاست وقت‌کُشی ادامه می‌دهند! و عملاً وعده پانزده روزه را پس گرفتند. با این اعلام نظر، در ‌واقع آب پاکی بر روی دست کارگران ریختند و ادامه تعلیق عملاً نشان از عقب‌نشینی به خود گرفت.

– در ششم شهریور از طرف سندیکای هفت تپه فراخوان عمومی به مردم داده شد برای تحریم قند و شکر وارداتی که بیش‌تر جنبه تبلیغاتی داشت و هیچ ضمانت اجرایی پشتوانه آن نبود.

– در روزهفتم شهریور سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه با انتشار اطلاعیه‌ای از تعلیق اعتصاب کارگران هفت تپه به مدت ۱۵ روز خبر داد. در این اطلاعیه آمده است که اگر دولت و نهادهای دولتی ظرف مدت ۱۵ روز بر اساس تعهد داده شده در مقابل خواست کارگران تسلیم نشوند، اعتصاب‌ کارگران نیشکر هفت تپه وارد فاز جدیدی خواهد شد! که عملاً تهدیدی بود که توان انجام آن وجود ندارد، ولی گمان می‌کنند که در حرف نمی‌باید کوتاه آمد.

– در روز دهم شهریور و روزهای قبل از آن سندیکا اعلامیه‌هائی مبنی بر اصرار بر خواست پایان‌یافتن خصوصی‌سازی به عنوان اصلی‌ترین خواست در اعتصاب را انتشار می‌دهد در حالی که دولت، مجلس و تمامی دستگاه حکومتی برای کنترل و ساکت‌کردن کارگران در تلاش هستند و موقعیت به نفع کارگران نیست. سندیکا در حالی که اعتصاب پایان یافته است، استقامت را از کارگران می‌طلبد و نوید پیروزی در روزهای نزدیک را می‌دهد. ولی اعلامیه‌ها را نه از زبان سندیکا، بلکه از زبان کارگران مطرح می‌سازد که این موضوع نیز نشان می‌دهد که در موضع ضعف قرار گرفته است. در صورتی که می‌بایست با قدرت شکست را پذیرفت، تا در آینده با تحلیل و شعارهای صحیح‌تری به میدان نبرد رفت.

– در سیزدهم شهریور واردشدن به فاز جدید اعتصاب را برعهده کارگران می‌گذارد و به این طریق زمینه واردنشدن به اعتصاب و پایان‌یافتن آن را فراهم می کند. در بیانیه‌ای می‌آورد: «برای واردشدن به فاز جدید اعتصاب، نیاز به شور و مشورت و تصمیم‌گیری جمعی کارگران هفت تپه ضروری است!». البته که چنین است ولی می‌بایست با قدرت و بدون ترس به کارگران بگوید که اعتصاب شکست خورد، زیرا شرایط برای پیروزی آماده نبود و می‌بایست در آینده با قدرت و آگاهی بیش‌تر به نبرد بپردازیم. مطمئناً کارگران می پذیرند.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه براساس آخرین گفتگو مابین نمایندگان کارگران هفت تپه و نمایندگان مجلس، که زمان ۱۵ روز را برای تصمیم نهایی در مورد خواسته‌ها و مطالبات کارگران تعهد داده بودند، اعتصاب را به حالت تعلیق اعلام نمود.

گرچه بلافاصله بعد از جلسه مابین نمایندگان، دانشجویان عدالت‌خواه!! و نیروهای نفوذی با سلام و صلوات اعلام کردند که به همت مسئولین و راه گشایی کمیسیون اصل نود، اعتصاب کارگران هفت تپه اتمام یافته است (که هیچ واقعیتی در آن نهفته نبود) سندیکا با تکذیبه علنی رو به افکار عموم، اخبار غیرواقعی اتمام اعتصاب را اعلام نمود. در بیانیه آورده است: «زمان تعهد داده شده روز چهارشنبه ۱۲ شهریور فرا رسید و خبری از برگزاری جلسه نمایندگان کارگران و نمایندگان مجلس در ارتباط با اعلام نتیجه خواسته‌های کارگری برگزار نشد و اعلام شد که جلسه به تعویق افتاده است».

– سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در روز چهاردهم شهریور با انتشار پیامی به کارگران ایران، هفت‌تپه را به درستی نماد استقلال تشکل مستقل کارگری در محیط کار خواند. در این بیانیه آمده است: «… مطالبات و خواسته‌های کارگران هفت تپه جدا از مطالبات و خواسته‌های کل طبقه کارگری در ایران نیست. همه کارگران و مزدبگیران در شرایط مشابه بی‌حقوقی، مشکلات سخت معیشتی، از جمله مزدهای کم، نبود امنیت شغلی، خطر بیش‌تر بیکاری، و نیز بی‌شماری از ما در فقر کامل و بی‌مسکنی و نبود بیمه و امکانات درمانی و … روبرو هستیم. … زمان آن رسیده است که مبارزات‌مان را به هم گره بزنیم و مشتی محکم‌تر شده، تا بتوان حق و حقوق خود را بگیریم. تشکل مستقل حق کارگران است. سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه نماد تشکل مستقل محیط کار می‌باشد».

– پیروزی‌های بیش‌تر در راه است! این نوید پیروزی را سندیکا در روز هفدهم شهریور در بیانیه خود مطرح می‌کند و اعلام می‌دارد که هنوز شعار کارگران لغو خصوصی‌سازی است. سندیکا نمی‌خواهد کوتاه بیاید در حالی که اعتصاب پایان یافته است. حتی مجلسیان قرارهای ملاقات برای ادامه مذاکره را نیز لغو می‌کنند و سندیکا توان مقابله ندارد.

«در ضمن لازم به یادآوری است که قرار بود فردا چهارشنبه ۱۹ شهریور ماه، نمایندگان کارگران با مجلسی‌ها در ارتباط با مطالبات کارگران دیداری داشته باشند، که این ملاقات همچون چهارشنبه گذشته به بعد موکول شده است! سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه»

 – سندیکای هفت تپه در روز بیست و چهارم شهریور در اطلاعیه‌ای در واکنش به تصمیم اعلام شده از طرف دولت، مبنی بر ادامه سیاست خانمان‌سوز خصوصی‌سازی، آورده است که: «تصمیمات و اجرای فجایع صورت گرفته توسط سرمایه‌داران، کارفرمایان و صاحبان کار هفت تپه، با بهانه‌های مختلف به راحتی به تعویق می‌افتد. … اما حاکمان و مسئولین مملکتی برای اجرای احکام دستگیری، زندان، شکنجه، … و اعدام هیچ وقتی را از دست نمی‌دهند و به فوریت به اجرا می‌گذارند، که همگی اینها از طرف ما کارگران محکوم می‌باشند…».

– ادامه و یا پایان‌دادن اعتصاب را موکول‌کردن به پایان خصوصی‌سازی خطا بود و این خواست می‌بایست به عنوان خواست تبلیغی مطرح می‌شد و سندیکا بعد از تمام این رخدادها علناً از طرح این شعار تبلیغی به عنوان خواسته‌ای برای اعتصاب می‌بایست عقب بنشیند ولی گمان می‌برد که عقب‌نشینی به او لطمه می‌زند. در اطلاعیه‌ای عنوان می‌کند: «… کارگران هفت تپه به تمامی مزدوران نشان داده‌اند که با نیروی متشکل و متحد خود، قادر به پیروزی و موفقیت هستند. در این دور از اعتراضات و اعتصابات، کارگران هفت تپه موفق شدند که کل دستگاه حاکم را به صف کرده تا جواب فجایع رخ داده در هفت تپه را بدهند».

این کاملاً صحیح است ولی کارگران نیز باید بدانند که در چه موقعیتی هستند و چه خواسته‌هائی را باید مطرح کنند.

– دادستان شوش، در بیست و هفتم شهریور برای مقابله با کارگران غیر نیشکری اعتصابی، یگان ویژه ضد شورش به شرکت نیشکر هفت‌تپه اعزام کرد تا با تجمع کارگران برخورد کنند. و در بیست و هشتم شهریور در کانال تلگرام هفت تپه عنوان می‌شود که می‌بایست راه‌های دیگر غیر از اعتصاب و اعتراض را در مبارزه برگزید، زیرا اعتصاب طولانی کارگران را خسته و ناامید می‌کند». در این نوشته کوتاه، که با امضای «محمد کرد» است، آمده است: «دوستان بهتر نیست که مبارزه با بخش فاسد خصوصی‌سازی همچنین اسد بیگی و طرفدارانش را تنها از طریق اعتصاب و اعتراض دنبال نکنیم. منظورم این است که علاوه بر اعتصاب روش‌های دیگری را پیش بگیریم که بتوان جامعه را بیش‌تر متوجه هفت تپه کنیم و فشار مضاعفی بر دولت بکار گیریم».

چون براساس تجربه طولانی‌بودن اعتصابات کارگران و زحمتکشان را خسته و ناامید کند. خوب می‌دانیم که پول و ثروت و تریبون دراختیار دولت و متأسفانه بخش خصوصی‌سازی است.

کارگران علاوه بر بازوی خود، (اعتصاب ) می‌توانند کمی سیاست به خرج دهند و کلیپ‌هایی از زندگی و سفره‌ی خالی و بیماری فرزندان خود و خانواده و کمبودها و نداشتن پول و پرداخت‌نشدن حقوق رو به نمایش بگذارند و دنیا را از وضع موجود خود هرچه بیش‌تر مطلع کنند.

من مطمئن هستم که با این کار می‌توانند خیلی زودتر به اهداف بر حق خود، که همان خلع ید اسدبیگی و در کل خصوصی‌سازی را از هفت تپه دور کنند و قدم‌های بزرگی به سوی پیروزی بردارند».

و این حرف‌ها از زبان «محمد کرد» در سایت سندیکا پایان این دور از اعتصاب بود که اگر با همین سیاست ادامه دهند، باز هم خستگی بیش‌تر برای کارگران را فراهم می‌کنند. خواست را می‌بایست مناسب با شرایط جنبش و قدرت تشکیلاتی کارگران تعیین کرد.

– سندیکای کارگران نیشکرهفت تپه در روز بیست و نهم شهریور در بیانیه‌ای به توضیح شرایط اعتصاب کارگران پرداخت. در این بیانیه آمده است: «… این دور از اعتصابات کارگران هفت تپه نه اولین اعتصاب و نه آخرین آنها خواهد بود. این دور از اعتصابات کارگران هفت تپه موفقیت‌های بیشماری را بدست‌آورد و موفق شد خواسته و مطالبات کارگران را به بهترین شکل اعلام نماید، مطالباتی که خواست میلیون‌ها کارگر و زحمتکش در این کشور است. … حمایت‌های بی‌شمار و همبستگی‌های بین‌المللی فراوان با مبارزه کارگران هفت تپه و دیگر بخش‌های کارگری و نزدیک‌ترشدن کارگران و تشکل‌های مستقل و هم صداشدن با هم، گوشه‌ای از نمایش قدرت کارگران و مردم علیه زور، ستم، استثمار و تبعیض بوده و زمینه اتحاد سراسری کارگران، برای پیشروی‌ها و پیروزی‌های بیش‌تر پی‌ریزی شده است. … واقعیت این است که تا خواسته‌ها و مطالبات یک زندگی سالم و انسانی برقرار نشود، اعتراض و اعتصاب پابرجاست. … کارگران و زحمتکشان در دور آتی در کارخانه‌ها، محل کار، خیابان‌ها و هر گوشه و برزن این کشور متحدتر به مبارزه و اعتراض خود ادامه خواهند داد». و در پایان عنوان کرد که «ما بر می گردیم!».

متأسفانه سندیکا هنوز نمی‌داند چنین شکلی از بازگوکردن عقب‌نشینی به معنی آن است که متوجه خطای خود نشده است و این مسأله به کارگران ضربه سختی خواهد زد.

– در‌ واقع نه کارگران اخراجی به کار بازگشتند و نه بازداشت و سرکوب پایان یافت و نه حقوق‌ها سر وقت پرداخت خواهد شد. کارگران قبل از هر چیز می‌بایست بر به رسمیت بخشیدن و قانونی‌شدن اتحادیه و خواست سوزان و عمومی امنیت معیشتی پای می‌فشاردند و سایر مسائل در کادر مسائل تبلیغاتی و درازمدت تبلیغ می‌شدند.

.- در روز دوازدهم مهر سندیکا خواست‌های فوری کارگران را اعلام می‌دارد که نشان از تعدیل در خواسته‌ها دارد. اگرچه سندیکا رسماً اعلام نمی‌دارد که از شعار اداره شورایی و مالکیت کارگران بر کارخانه کوتاه آمده است، ولی در یک مقایسه کوتاه با خواسته‌های مطرح شده در زمان اعتصاب متوجه ادبیات به کار رفته و مفهوم مندرج در خواسته‌ها نمایان می‌شود.

خواسته‌ها در زمان اعتصاب:

یکم – پرداخت فوری حقوق‌های معوقه و تمدید دفترچه بیمه.

دوم- بازگشت به کار فوری برای همکاران اخراج شده.

سوم – بازداشت فوری اسد بیگی و مجازات اسدبیگی – رستمی.

چهارم – خلع ید فوری کارفرمای اختلاسگر و بخش خصوصی از هفت تپه.

پنجم – بازگرداندن فوری ثروت‌های اختلاس شده به کارگران.

ششم – پایان کار مدیران بازنشسته.

خواست های فعلی:

یکم – پرداخت فوری تمام حقوق‌ها و مزایای عقب‌افتاده.

دوم – بازگشت به کار همه کارگران اخراجی از جمله کارگران (غیرنیشکری) به کار و پرداخت حقوق و مزایای دوران بازداشت و یا اخراج آنها.

سوم – برسمیت‌شناختن تشکل‌های مستقل کارگری و به طور مشخص سندیکای کارگران هفت تپه از سوی دولت.

چهارم – برسمیت شناختن حق اعتراض، اعتصاب، تجمع و

پنجم – برسمیت‌شناختن نمایندگان مستقل منتخب کارگران در زمینه نظارت بر شرایط ایمنی و بهداشت کار، جلوگیری از سوانح، رعایت ساعات کار و غیره.

ششم –خلع ید و سلب مسئولیت از تمام کارگزاران مدیریت سابق. مدیران شرکت باید مورد تأیید کارگران باشند.

در پایان تکرار آنچه که گفته شد تأکید بر چند نکته لازم و ضروری است:

اعتراضات یا جنبش کارگری در شرایطی به‌سرنمی‌برد که خواسته‌هایی خارج از توانش را در دستور کار قرار دهد.

می‌بایست واقع‌نگر بود و در حال حاضر برای قانونی‌شدن یک تشکل مستقل و سراسری مبارزه کرد تا بتوان با قدرت بیش‌تر خواسته‌های صنفی کارگران را مطرح و برای اجرا و عملی‌نمودن آنها به مبارزه دست زد. طبقه کارگر بدون رهایی از تفکرات انحرافی، که مبارزه او را به بیراهه خواهند برد، و بدون ارتباط با اندیشه سوسیالیسم علمی و تشکل‌یابی در سازمان‌های دموکراتیک و صنفی طبقه کارگر تحت رهبری حزب پیشتاز خود به «قدرت لازم» برای پیش‌بردن مبارزه‌ای سالم و مطمئن برای رسین به مقصد از طریق راهی پر پیچ و خم، طولانی و سنگلاخ، دست نخواهند یافت. طرح شعارهای دهان پُرکن، زودرس، مشعوف‌شدن از پیروزی‌های کوچک صنفی تا جایی که شرایط اجتماعی را از یاد ببریم، نتیجه‌ای نخواهد داشت. بدون درنظرگرفتن قدرت تشکل و سازمان و توازن قوای طبقاتی عقب‌راندن بورژوازی، اگر غیر ممکن نباشد، اما کاری بسیار مشکل که سرانجام به سود کارفرمایان تمام خواهد شد. نباید شعارهای تبلیغاتی را با شعارهای عملی روز اشتباه بگیریم و دستور حمله برای انقلاب و برپایی قدرت‌یابی طبقه کارگر و حکومت شورایی را مطرح کنیم. ایجاد شوراها، این ارگان سیاسی حکومت طبقه کارگر موضوعی است مربوط به زمان پیروزی بر سرمایه داران و نمی‌توان در هر زمانی آنرا مطرح کرد. این سیاست چپ‌روانه حاصلی جز شکست و یأس برای کارگران و نمایندگان آنها به ارمغان نخواهد آورد. پیروزی را باید تشکیلات و صبورانه و کشان کشان بدست آورد و به مبارزه ادامه داد.•

توفان الکترونیکی شماره ۱۷۲ نشریه الکترونیکی حزب کارایران آبانماه  ۱۳۹۹
Print Friendly, PDF & Email