ما در این مقاله آهنگ آن نداریم به تکرار اظهارات و اتهامات «جو بایدن» و «ترامپ» به یکدیگر به پردازیم. گزارش و خبر این مناظره را میتوان در همه تلویزیونهای خبری و کانالهای مجازی خواند و دریافت این دو نماینده امپریالیسم در مورد اوضاع داخلی و جهان چه میگویند و چه تفاوتی با یکدیگر دارند، آیا اساساً تحولی برای بهبود وضع مردم در پیش است یا تکرار همان دروغها و وعدههای «وقت گُل نی!».
مقاله زیر کوششی است برای دریدن و افشای ماهیت فاسد و دروغین آزادی انتخابات در آمریکا.
***
«مارک تواین» نویسنده آمریکائی گفته بود. «آنجا که آزادی نیست، اگر رأیدادن چیزی را تغییر میداد، اجازه نمیدادند که رأی بدهید». و ما اضافه میکنیم در آنجا که «آزادی» هست، اگر نتایج از قبل تعیین شده مورد نظرِ هیأت حاکمه به دست نیاید و خطر سرنگونی نظام سلطهگران در نتیجه مراجعه به آراء عمومی وجود داشته باشد، آنوقت طبقات حاکمه از شیوههای قهرآمیز برای ادامه سلطه خویش استفاده خواهند کرد و نتایج انتخابات دموکراتیک را به رسمیت نمیشناسد. از نظر بهرهکشان، احترام و به رسمیت شناختن نظر اکثریت تا آن حدی اعتبار دارد که منافع تمامیت نظام سلطهگر را به خطر نیاندازد.
خوشباوری است اگر تصور کنیم طبقه حاکمه در کشورهای ستمگر، سرنوشت موجودیت قطعی خویش را در طَبَقِ اخلاص یک انتخابات دموکراتیک قرار داده و آن را تقدیم ملت میکند. حضور چهرههای متفاوت در مبارزات انتخاباتی بیان آزادی انتخابات نیست، زیرا این نامزدها همه در مجموع خود، از تحکیم نظام حاکم دفاع میکنند. این حکم در مورد همه انتخابات جهان صادق است. چه در ایران و چه در آمریکا.
حقیقتاً سادهلوحانه است، اگر تصور کنیم سرنوشت انتخابات آمریکا، که در سرنوشت جهان تأثیر عمیق دارد، محصول رویدادهای اتفاقی و صرفاً به طور تصادفی و یا سلیقهای و یا دعواهای شخصی و خانوادگی تعیین میشود. این توهمات ناشی از عدم درک کافی از سیاست و مبارزه طبقاتی است. مثلاً صعود «باراک اوباما»ی سیاهپوست و یا «دونالد ترامپ» دمدمی مزاج سفیدپوست راسیست به یکباره نبود. «ترامپ» در دوره پیش به منازعه در داخل حزب جمهوریخواهان دست زد و تمام رقبای خویش را، که از جانب صنایع تسلیحاتی و پارهای سرمایهداران کلان حمایت میشدند با تکیه به قدرت بانکها از میدان بدر نمود و نشان داد تنها این فرد است که با روشهای اتخاذی خویش قدرت بسیج و جلب و فریب افکار عمومی را دارد. این تصور سادهلوحانه است، اگر بر این باور باشیم که سایر نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا هر کدام برنامه شخصی و مختص خود را برای آینده آمریکا در جیب بغل دارند که ربطی به نظام موجود ندارد و سرنوشت جهان وابسته به این است که تمایلات شخصی چه فردی به کرسی مینشیند.
نظام سرمایهداری آمریکا از طریق مکانیسمی که ایجاد کرده و آن را در قالب نظام دو حزبی جا انداخته است، از قبل تعیین میکند کدام جهت سیاسی و یا احیاناً در شرایط ویژهای کدام شخص برای کسب مقام ریاست جمهوری تعیین و چه برنامهای باید متحقق گردد. ممکن است تضاد کارتلها، تراستها، کنسرنها و انحصارات ملی موجود و مجتمعهای تسلیحاتی و مالی و به سخن دیگر انحصارات درون آمریکا در میان خودشان چنان حاد باشد که زورآزمائی خود را در قالب دو نامزد، که به میدان میفرستند، به سرانجام برسانند. ولی حتی در این حالت نیز که انتخابات حسابشده، هدایتشده و عوامفریبانه است، در اساسِ ماهیت امپریالیسم آمریکا تغییری رخ نخواهد داد و در بهترین حالت همانطور که در بالا اشاره رفت، حضور چهرههای متفاوت در مبارزات انتخاباتی، همه در مجموع خود در دفاع از تحکیم نظام سرچشمه میگیرند. میشود سیاستهای توسعهطلبانه و قلدرمنشانه «جرج بوش» – «چنی» را که عراق و افغانستان و چند کشور را بمباران کردند و فاجعه به بار آوردند، با سیاستهای عوامفریبانه «أوباما»، برنده جایزه صلح نوبل، جایگزین کرد، ولی این جایگزینی تنها در تغییر شکل تحقق سیاستهای امپریالیستی است و نه در تغییر ماهیت خود این سیاستها. امپریالیسم آمریکا توسعهطلب، غارتگر، جنگطلب و متجاوز باقی میماند و در ماهیت آن تغییری داده نمیشود. می توان «ترامپ» را جایگزین «أوباما» کرد ،سپس «بایدن» را بر سرکارگماشت تا به وظایف خود، که حفظ منافع انحصارات است، به استثمار در داخل و سلطهطلبی در خارج، جنگ و خونریزی ادامه دهد.
راه خوشبختی مردم، راه کسب آزادی واقعی، کار، نان، مسکن، جامعهای فارغ از تبعیض نژادی و جنسیتی … راه رأیدادن و دلخوشکردن به نمایندههای فاسد و ریاکار سرمایهداران مالی نیست، راه متشکلشدن در حزب واحد طبقه کارگر، حزب مارکسیست – لنینیست برای درهمکوبیدن این نظام فاسد و غارتگر سرمایهداری است. انتخابات آمریکا، انتخابی بین «وبا» و «طاعون» است ، رأیدادن به هر یک از این نمایندهها، ادامه استثمار، ناامنی و اختلاف طبقاتی وضعیت موجود است و جز این نیست! •
***