بنابر درخواست مکرر خوانندگان توفان الکترونیکی بر آن شدیم تا مفاهیم و مبانی فلسفه مارکسیسم را با زبانی ساده و قابل فهم برای عموم توضیح بدهیم. از اینرو هیأت تحریره نشریه توفان الکترونیکی ستونی برای این امر اختصاص میدهد، تحت عنوان «ادبیات مارکسیستی به زبان مختصر و ساده». با امید به اینکه بتوانیم از اینطریق به نیاز خوانندگان این نشریه پاسخ داده باشیم .
***
فلسفه مارکسیم (۱)
فلسفه مارکسیسم عالیترین شکل تکامل فلسفه است که بر اثر مبارزه طولانی جهانیبینیهای متضاد شکل گرفته است و در پیدایش آن نه تنها مکاتب مختلف ماتریالیسم، که مکاتب مختلف ایدآلیسم نیز نقش خود را ایفاء کردهاند. فلسفه مارکسیسم وارث همه دستآوردهای مثبت و مترقی فلسفه طی هزاران سال تاریخ فلسفه است.
گاه فلسفه مارکسیسم را مورد نکوهش قرار میدهند که گویا خود جهت خاصی دارد، تمام طبقات و اقشار اجتماعی را از یاد میبرد و فقط طبقه کارگر را در مرکز دید خود قرار میدهد و دفاع بی چون و چرا از منافع و آرمانهای طبقه کارگر را برعهده میگیرد. آری، فلسفه مارکسیسم درست به همین جهت عالیترین شکل تکامل فلسفه است که فلسفه پرولتاریا، این انقلابیترین و پیشروترین طبقه اجتماع کنونی است. اینکه مارکسیسم و فلسفه آن بر طبقه کارگر تکیه میزند، خود از بررسی دقیق و همهجانبه سرمایهداری برخاسته که آخرین شکل نظام استثماری است. این جامعه ناگزیر جای خود را به جامعهای خواهد داد که در آن بتدریج طبقات رو به زوال خواهند رفت؛ جامعهای بیطبقه، بری از استثمار و ستم ملی و طبقاتی بر سراسر گیتی مستقر خواهد گردید و راه را برای آزادی بیش از پیش انسان از قیود طبیعت و اجتماع خواهد گشود. استقرار چنین جامعهای محصول خیالبافی نیست، بلکه از قانونمندیهای حاکم بر جامعه سرمایهداری برمیخیزد، گریزی هم بر آن نیست. فلسفه پرولتاریا سرشار از خوشبینی و بشردوستی است و این یکی از خصوصیات این فلسفه است که آن را از فلسفههای دیگر متمایز میسازد. تکامل پرولتاریا مبارزه طبقاتی او در جهت تکامل جامعه، در جهت نیل به جامعه به مرحله عالیتر است. مارکسیسم فلسفه پرولتاریاست برای آنکه پرولتاریا آینده بشریت است، آیندهای درخشان و تابناک. پرولتاریا رُکن اساسی استقرار جامعه فارغ از کلیه مفاسد و پلیدیهاست. آیا مارکسیسم حق ندارد برای رسیدن به چنین آیندهای پرولتاریا را در مرکز دید خود قرار دهد؟
فلسفه مارکسیسم خصلت طبقاتی خود را نمیپوشاند، با صراحت جنبه طبقاتی خود را اعلام میدارد و با پیگیری آنرا دنبال میکند. اصولاً فلسفه یکی از اشکال شعور اجتماعی است که جنبه طبقاتی دارد و عمیقاً با منافع و اهداف طبقاتی در پیوند است. فلسفه پرولتاریا و دفاع پیگیر از آن در راستای تکامل و پیشرفت جامعه است و در نهایت به معنی آزادکردن تودههای زحمتکش و بشریت مترقی از نیروهای اهریمنی طبیعت و اجتماع است. بورژوازی در عین حال با ایدئولوژی طبقه کارگر به مقابله برمیخیزد و این کار را با دست ایدئولوگهای خود، با دست روشنفکرانی، که به خدمت او درمیآیند، انجام میدهد. طبقاتیبودن ایدئولوژی آنچنان آشکار و هویداست که هر کس آنرا به چشم میبیند. و این اولین خصوصیت فلسفه مارکسیست است که خصلت طبقاتی دارد. ادامه دارد •
حزب کار ایران (توفان) به حزب طبقه کارگر ایران بهپیوندید!
