دو یادداشت کوتاه در مورد ترور دانشمند هستهای ایران
رسانههای اسرائیلی توییت رئیس جمهور آمریکا، «دونالد ترامپ» را درباره ترور دانشمند هستهای ایران، «محسن فخریزاده» به معنای مشارکت این کشور در این ترور تحلیل کردند. به گزارش «تسنیم»، «نیر دفوری»، خبرنگار «شبکه ۱۲» اسرائیل گزارش داد که در سالهای اخیر ۱۰ تن از دانشمندان هستهای ایران ترور شدهاند. خبرنگار این شبکه اذعان کرد که ترور «محسن فخریزاده» نتیجه تعقیبهایی بود، که چندین سال طول کشید.
«دفوری» با تأکید بر اینکه تلآویو رسماً مسئولیت ترور «فخریزاده» را به عهده نگرفته، افشا کرد که «نشستهای اخیر میان «مایک پامپئو» وزیر امور خارجه آمریکا و سران اسرائیل ممکن است زمینه را برای اجرای چنین عملیاتی آماده کرده باشد.این خبرنگار صهیونیست خاطرنشان کرد که: «عناصری که عملیات ترور دانشمند ایرانی را ترتیب دادند، از قبل از تحرکات هدف موردنظر آگاه بودند و مدت زمان طولانی منتظر ماندند تا او به مکان تعیین شده رسید و سپس عملیات خود را اجرا کردند». در همین زمینه روز گذشته روزنامه «رای الیوم» در مقالهای نوشت که «گروه ترور این دانشمند هستهای ایران عمدتاً به بیش از یک دستگاه اطلاعاتی وابسته است که در رأس آنها سازمان سیا و موساد قرار دارد؛ به این معنا که این اتفاق یک عملیات مشترک و پیچیده است که به برنامهریزی و جمعآوری اطلاعات و فناوری بالا، سیستمهای نظارتی، اتاق هماهنگی و پیگیری منظم و ارتباطات با تجربه بالا نیاز دارد»
چنین تحلیلی حتی اگر کمی با غلو توأم باشد، اما در کل صحیح است، این اقدام تروریستی با مشارکت آمریکا و با همکاری متحدین منطقهای آنها، نظیرعربستان سعودی به اجرا درآمده است و جز این نیز نمیتواند باشد. پرسش این است آیا رژیم میتواند در مقایل این ترور و جنگ فرسایشی، که به تدریج در درون مرزهای ایران جا بازمیکند، بایستد و آنرا درهمشکند؟ ضعف رژیم کجاست؟
یکم اینکه رژیم فاقد پایگاه اجتماعی است، در بحران عمیق داخلی دست و پا میزند، تحریمهای کمرشکن اقتصادی فشار بر اقتصاد بیمار ایران را تشدید کرده است. افزایش اختلاف طبقاتی و نارضائی عمومی و تنش در دستجات مافیایی بر سر قدرت و غارت ثروت قوای نظام را ضعیف و به تحلیل برده است.
دوم اینکه مقابله با نیروی متجاوز خارجی بدون بسیج داخلی و اتکاء به نیروی مردم ممکن نخواهد بود. با شعارهای توخالی نمیتوان به جنگ جبهه نیرومندی رفت، که تا بن دندان مسلح است، با تجربه است، حرفهای و با برنامه عمل میکند، امکان مانور بهتری دارد و توازن قوا به نفع او است. در چنین شرایطی بدون آرامش داخلی و بدون تکیه به مردم و تحقق نسبی مطالباتشان، نبرد با دشمنان خارجی و چشمانداز موفقیت و پیروزی امر ممکنی نخواهد بود.
چرا شادمانی از تروریسم دولتی و مداخله اجنبی؟
حقیقتاً شرمآور است وقتی کسی خود را «چپ» و «انقلابی» بداند، ولی درعین حال از مداخلات تروریستی امپریالیستی در منطقه و جهان شادمان و از اعدام «صدام» و «قذافی» و یا محاکمه و قتل «میلوسویچ»، رئیس جمهور یوگسلاوی، توسط پیمان نظامی ناتو حمایت کند و به سماع بنشیند! چنین افرادی نه «چپ» هستند، نه ملی و انقلابی و نه مترقی و نه اساساً بویی از انسانیت بردهاند؛ جاهل، نادان و خودفروخته سیاسیاند. مشتی ایرانی وطنفروش هم این روزها ترور دانشمند ایرانی را که مغایر حقوق بینالملل و ناقض حق حاکمیت ملی کشورهاست، جشن گرفتند و ابراز شادمانی کردند!
اما زمانی باید شادمان بود که رژیم جبار جمهوری اسلامی توسط توده کارگران و زحمتکشان وعموم مردم ایران برافتد و سران جنایتکار رژیم در دادگاه خلق محاکمه و مجازات شوند! زمانی میتوان شادمان بود و از سرنگونی رژیم استقبال کرد که آزادی و عدالت اجتماعی را به ارمغان آورد و حافظ استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ایران باشد. در غیر اینصورت با مداخله خارجی و سرنگونی رژیم چه جای شادمانی دارد؟ ویرانی عراق، لیبی و اشغال افغانستان و سوریه … چه جای خوشحالی دارد؟ با شیوه انتقامجویانه و ویرانی ایران و دل خنککردن که نمیتوان به آزادی و عدالت اجتماعی دست یافت. چنین سیاستی بیراهه است، آب در هاون کوبیدن است، یک حماقت محض است و جز این نیست. تشکل و آگاهی رمز پیروزی مردم ایران است.
توفان الکترونیکی شماره ۱۷۳ نشریه الکترونیکی حزب کارایران آذر ماه ۱۳۹۹
حزب کار ایران (توفان) به حزب طبقه کارگر ایران بهپیوندید!
