واقعه غرقشدن خانواده پنج نفره ایراننژاد در «کانال مانش» در ماه گذشته در حالی که تلاش میکردند با یک قایق کوچک خود را از راه آب به انگلستان برسانند، در صدر اخبار بسیاری از رسانهها نشست. حکایتی دردناک از ناکامی خانوادهای جوان متشکل از والدین و سه فرزند خردسال، که در آرزوی رسیدن به یک زندگی ایدهآل سرنوشت خود را به دست قاچاقچیان سپردند و از راه کوه، جنگل و دریا سعی در رسیدن به انگلستان را داشتند و نهایتاً به کام مرگ رفتند.
بازتاب خبر در بیشتر رسانههای خارجی دلالت بر نوعی فرار از دیکتاتوری مذهبی و غیرروادار و در عین حال فشار اقتصادی حاکم بر جامعه ایران در نتیجه فساد و رانت موجود داشت. چیزی که به طور متدوال در طول چهل سال گذشته میتوان بر آن صحه گذاشت. در این میان ایهام موجود در نام خانوادگی جانباختگان، کنایهای به وضعیت وخیم مردم در ایران امروز دارد.((ایراننژاد)) شاید تداعی نژادی است که علیرغم شایستگی خود در بهرهوری از مواهب طبیعی و اجتماعی گرفتار مخمصهای تاریخی به نام جمهوری اسلامی گشته است و در راه فرار از آن اینچنین خود را به آب و آتش میزند.
انتشار فیلمی از تست بازیگری دختر خردسال خانواده به قصد ایفای نقش در یک اثر سینمایی، که در آن بلافاصله بعد از قهقههزدن قادر به گریستن است و در عین حال صدای پدر، که در پس زمینه او را هدایت و تشویق میکند، موجی از احساسات در مخاطب ایجاد میکند. روایت پدری امروزی، که برای نیل به اهداف والای خود و خانواده و نجات همسر و فرزندان از وضعیت حاکم بر ایران دست به چنین مخاطرهای میزند و نهایتاً در جدالی دردناک با قهر طبیعت مقهور میگردد، بسیار دردناک و حزنانگیز است که البته در ذهن خواننده مسببی جز رژیم فاسد اسلامی ندارد.
واضح است که حقایق روشنی در مطالب پیش گفته موجود است، ولی آنچه از دید و ذهن مخاطب غیرحرفهای مستتر است، زوایائی دیگر از این فاجعه انسانی است که ناروا نیست، اگر نام جنایت بر آن گذاریم که صد البته به عمد در گزارش بسیاری از رسانهها مغفول ماند.
بنابر گزارش خبرگزاری آلمانDW «دویچه وله» «بر پایه تازهترین گزارش سازمان ملل شمار پناهجویان و آوارگان در سال ۲۰۱۸ به نسبت دو دهه پیش دو برابر شده است. در سال گذشته تعداد کسانی که به اجبار سکونتگاه خود را ترک کردهاند، به ۷۰ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر رسید». به گزارش همین خبرگزاری «بیشترین آوارگان جهان در سال ۲۰۱۸ شهروندان کشورهای جنگزده، از جمله سوریه، افغانستان، سودان جنوبی، میانمار و سومالی بودهاند. تعداد آوارگان سوری شش میلیون و ۷۰۰ هزار نفر ثبت شده است».
برای روشنتر شدن صورت مساله به گزارشی دیگر از BBCفارسی اشاره میکنیم بنا به تحقیقات بیبیسی و وزارت کشور بریتانیا، «در سال ۲۰۱۸ میلادی ۲۹۷ نفر با قایقهای کوچک خود را به بریتانیا رساندهاند. در سال ۲۰۱۹ این رقم به ۱۸۴۰ نفر رسید، و در نه ماهه سال جاری میلادی هم هشت هزار نفر از این راه وارد بریتانیا شدند که اکثرا ایرانی هستند».
با کمی تأمل در این گزارشات متوجه میشویم که رشد بیسابقه آوارگی در جهان مربوط به دو یا نهایتاً سه دهه گذشته است. پرسش اساسی این است: مولفه اساسی متغیر در شرایط جهانی در این سه دهه چه چیزی بوده که نتایجی چنین سهمگین داشته؟ دیکتاتوری رژیمهای مذهبی چون ایران یا انواع دیگر سرکوب یا فساد مالی در رژیمهای دیگر مولفهای بوده که در دوران مذکور تقریباً ثابت یا در برخی موارد رو به کاهش بوده است، ولی در مقابل شاهد افزایش جنگها و درگیریهای منطقهای بودهایم که تماماً ناشی از مداخلات نظامی آمریکا و همپیمانان آن بوده است. در تحلیل نهایی رشد نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی در عرصه بینالمللی را در سیاستهای مالی و اقتصادی دیکته شده از سوی صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی میتوان ارزیابی کرد. پیگیری این سیاستهای مالی از سوی کشورها به اضافه سیاستهای مداخلهجویانه ایالات متحده در بسیاری از کشورها از جمله ایران و ونزوئلا مهمترین مولفه در وخامت اوضاع در جهان است. درگیریهای سوریه، عراق، لیبی و یمن با حمایت آمریکا و متحدین منطقهای را نیز به این فهرست اضافه کنید. در مورد ایران بالاخص اعمال تحریمهای همه جانبه آمریکا و تشدید معضلات اقتصادی یکی ازمولفههای مهم در ایجاد شرایط وخیم زندگی مردم است.
در این میان عدم پایبندی کشورهای اروپائی به میثاقهای بینالمللی امور پناهندگان و پناهجویان و رشد راسیسم در این ممالک را نیز نمیتوان از دید پنهان داشت.
حال با نگاهی اجمالی به حوادث منجر به مرگ پناهجویان در مسیرهای پرخطر درمییابیم این نه یک معضل ایرانی، بلکه یک معضل جهانی ناشی از سیاستهای نئولیبرالیستی جهان سرمایهداری است که در این سه دهه هارتر از قبل مشغول دریدن جهان است. پس باید نامی شایستهتر بر این قربانیان مهاجرت نهاد. بهتر است نام خانواده «ایران نژاد» را «جهان نژاد» صدا بزنیم. نژادی جهانی که قربانی سیاستهای عدهای قلیل ولی مسلط در سراسر جهان است.
توفان الکترونیکی شماره ۱۷۳ نشریه الکترونیکی حزب کارایران آذر ماه ۱۳۹۹