و «ترامپ» هم به آن گردن نهاده است. جملات وی بصورت ملایم و تفاهم شکلک «قصد نیکیکردن به مردم آمریکا» را به خود گرفته است و تسلیم رأی اربابان خود، که حتی سرمداران مالی مالک بانکهای وال استریت نیستد، یعنی مشتی مدیران جوان (نسبت به سران خانواده راکفلرها و روتشیلدها…) است که میتوانند با تصمیمات خود بانکی که بزرگترین بانک وال استریت بوده است، یعنی Lehman Brothers را در عرض دو ساعت دود کرده به هوا فرستاده بدون اینکه محاکمه شود!!
این افراد مشتی تکنوکراتهای نوینی هستند که لنین آنها را بخوبی به عنوان قشری، که در کلوبها با یکدیگر آشنا میشوند و دست آنها را گرفته و برای جانشینی خود آماده میکنند. این قشر اکنون به شاگردان اول دانشگاهها، که بیشتر آنها از ریاضیدانان هستند، مانند «فربیس»، فارغ التحصیل ۱۹ ساله از دانشگاه سوربون فرانسه است که با نامههائی به نامزد خود طرز کار درونی «گلدمن ساکس» و وظایف خود را توضیح داده بود که در دادگاه هم محکوم نگردید. این قشر درواقع گردانندگان طبقه حاکمه آمریکا هستند که ناآگاه از قدرت خود با اثبات نظریات خود به عنوان راهی برای سود بری نجومی و یا نجات از مخاطرات پس لرزهای چنین سودبریهای نجومی، خواست طبقه حاکمه آمریکا را جهت میدهند. آنها خود همیشه از اهمیت کار خود آگاه نیستند. بجز رئیس «گلدمن ساکس»ی که در بحران «آباکوس» «مسکن» نام خدایی بخود داد (معروف به یکی از فرزندان طبقه کارگر آمریکا)، که سپس مجبور به پس گرفتن آن گردید.
آری «سوسیال دمکراسی» دیروزی (سالهای ۸۰ و نود مانند «یوشکا فیشر»ها و «لافونتن»ها)، که همان چپهای امروزی («سیپراس»ها و «گیزی»ها…) میباشند، سعی در زنده نگاهداشتن نظام مرده، که بوی گندیدگی آن همه جهانیان را آزار میدهد، دارند تا شاید آنها هم زیر سایه جهانخواران آمریکایی چند صباحی به زندگی انگلوار خود ادامه دهند.
توفان الکترونیکی شماره ۱۷۳ نشریه الکترونیکی حزب کارایران آذر ماه ۱۳۹۹