برگ نخست / مجموعه مقالات / مقالات نشریه توفان / ماشین تروریسم دولتی آمریکا – اسرائیل با هلهله شادی اپوزیسیون خودفروخته ایران همراه شد

ماشین تروریسم دولتی آمریکا – اسرائیل با هلهله شادی اپوزیسیون خودفروخته ایران همراه شد

خبرگزاری‌ها خبر دادند که «محسن فخری‌زاده»، فیزیکدان هسته‌ای، رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع ایران، در ۲۷ نوامبر ۲۰۲۰ ترور شد. این نخستین تروری نیست که توسط عوامل صهیونیسم و امپریالیسم و در رأس‌شان آمریکا در ایران صورت می‌گیرد. تعداد افرادی، که دولت جمهوری اسلامی رسماً به ترور آنها اعتراف کرده است، عبارتند از: در سال ۲۰۰۷ «اردشیر حسن‌پور»، پرفسور دانشگاه شیراز؛ در ژانویه ۲۰۱۰ «پرفسور مسعود علی‌محمدی»، فیزیکدان هسته‌ای؛ در ۲۹ نوامبر ۲۰۱۰ «مجید شهریاری» مشهورترین فیزیکدان هسته‌ای ایران؛ در ۱۲ آبان ۱۳۹۰ برابر با ۱۲ نوامبر ۲۰۱۱ «حسن تهرانی مقدم»، بنیانگذار برنامه موشکی ایران، در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۲ «مصطفی احمدی روشن»، کارمند مرکز غنی‌سازی اورانیوم در نطنز و یا در تاریخ ۱۳ دی ۱۳۹۸ «سردار قاسم سلیمانی».

نوع ترور و تدارکاتی که از مدت‌ها قبل برای انجام آن صورت گرفته و تکنیک‌های پیشرفته‌ای که در آن به‌کاررفته‌اند، نشان می‌دهد در پشت این ترور دست دولت‌های خارجی در کار است. همان دولت‌هائی که دست غرقه به خون‌شان در ترور سایر دانشمندان ایران، که سرمایه‌های ملی ایران هستند، آلوده است.

این اقدام یک اقدام جهانی تروریستی و بخشی از تروریسم صهیونیسم و امپریالیسم است که به این نوع ترور و آدمکشی دولتی، لقب «تروریسم خوب» داده‌اند. تروریسم «خوب» تروریسمی است که مورد تأیید «ترامپ» و «نتانیاهو» و سایر رهبران این دو کشور و همدستان‌شان باشد. طبیعتاً جهانی که بر اساس سیاست «تروریسم خوب»، «آدمکشی خوب»، «انتقام‌گیری خوب»، «بمباران خوب»، «قتل‌عام خوب»، «نسل‌کُشی خوب» و… برپا شود، جهان جنگل، جهان وحوش و هرج و مرج است و خودِ بنیانگذاران آن نیز از این نوع «تروریسم خوب»، که بشریت سرانجام از دستش رها خواهد شد، در امان نمی‌مانند.

این تروریسم نقض حاکمیت ملی کشورها و عملاً نقض تمامیت ارضی آنهاست، صرف‌نظر از اینکه ماهیت حاکمان آن چه باشد. حق را بر اساس ایدئولوژی تقسیم نمی‌کنند، مگر اینکه ضد دموکرات‌ها و فاشیست‌ها زمام امور دنیا را در دست داشته باشند.

دولت اسرائیل با توسل به همین تروریسم و راه‌زنی بود که براساس گزارش مطبوعات آلمان، خرواری اسناد مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای ایران را بار کامیون کرد و از طریق پایگاه‌های جاسوسی و نظامی صهیونیسم اسرائیل در جمهوری مستقل آذربایجان به اسرائیل رساند.

آنیس کالامار «Anis Kalamar»، گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل اظهار داشت: «اما به یاد داشته باشیم، یک قتل هدفمند فراسرزمینی خارج از منطقه درگیری‌های نظامی نقض قوانین بین‌المللی حقوق بشر است که محروم‌کردن عامدانه یک انسان از حق زندگی را منع می‌کند، و همچنین نقض منشور ملل متحد است که استفاده از زور در زمان صلح را در فراسرزمین منع می‌کند».

این سخنان «Anis Kalamar» در نزد دارو دسته‌های مشکوک و غیراصیل حقوق بشری ایرانی‌های خودفروخته اثری ندارد. حقوق بشر آنها نیز گزینشی و عوامفریبانه است. دلیل آن هم اظهر من الشمس است و آن سکوت آنهاست.

جرم این دانشمندان این است که برای تسلط به دانش هسته‌ای در ایران تحقیق می‌کنند و آمریکا و اسرائیل، که خودشان مخازن بزرگی از بمب اتمی را دارا هستند، نمی‌توانند توانائی‌های هسته‌ای سایر ملل و از جمله ایران را تحمل کنند. فقط نوکران آنها با نظارت شدید آنها حق دارند نیروگاه‌های هسته‌ای داشته باشند- مانند امارات و عربستان سعودی- که با سرمایه آنها ساخته شود ولی دانشمندان آمریکائی، اسرائیل و اروپائی آن را بگردانند. زبان آمریکا و اسرائیل زبان زور و قلدری است. آنها از حقوق بشر و حقوق دموکراتیک دم می‌زنند از محسنات اتکاء به قانونمداری و احترام به قانون و حقوق مدنی سخن می‌گویند و از همه دنیا می‌خواهند که به موازین جهانی و حقوق بین‌المللی احترام بگذارند، ولی خودشان برای این موازین و حقوق جهانی تره هم خورد نمی‌کنند. این نسخه‌پیچی آنها برای دیگران است و رطب‌خوردگانی هستند که منع رطب می‌کنند. با توجه به قطع‌نامه‌های دو دهه اخیر شورای امنیت و اعلامیه مجمع عمومی سازمان ملل در رابطه با محکومیت تروریسم بین‌الملل (قطعنامه‌های ۶۰/۴۹) به نظر می‌رسد که میان کشورها بر سر مبارزه با تروریسم توافق عمومی وجود دارد. ولی رأیی‌ که امپریالیسم و صهیونیسم – که خود سرمنشاء تروریسم هستند – به این قطعنامه‌ها می‌دهند، نعل وارونه‌زدن است. کشتار دانشمندان و مقامات ارشد نظامی و دیپلماتیک ایران نقض منشور ملل متحد است. توگوئی موضوع این منشور به اتباع ایرانی ربطی ندارد و ایرانیان «داخل آدم» نیستند. توگوئی موضوع این منشور تنها با ملاک ایدئولوژیک اندازه‌گیری می‌شود. البته کشورهای جهان، که به خطر هرج و مرج و گردنکشی دیپلماتیک واقف‌اند. برخی از صمیم قلب و برخی برای حفظ ظاهر به محکوم‌کردن این عمل دست زدند. دفتر سیاست خارجی اتحادیه اروپا روز جمعه ۴ نوامبر با صدور بیانیه‌ای ترور «محسن فخری‌زاده»، دانشمند هسته‌ای ایران را به شدت محکوم کرد. این در حالی است که وزیر امورخارجه آلمان در شرایط «پیش‌گیرانه» در جهت حفظ منافع اسرائیل این عمل را نادرست ندانست. در این بیانیه با اشاره به قتل «محسن فخری‌زاده» و چندین غیرنظامی دیگر آمده است: «این یک عمل جنایتکارانه بود و در تضاد با اصول احترام به حقوق بشر اتحادیه اروپا قرار داشت»!؟

برنان او جان «John O. Brennan»، مدیر پیشین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، نیز روز جمعه در صفحه تویتر خود در واکنش به ترور «محسن فخری‌زاده» از «اقدامی جنایی و بسیار بی‌پروا» سخن گفت. وی که در دوره دوم ریاست جمهوری «باراک أوباما» هدایت سازمان سیا را برعهده داشت، نوشت: «نمی‌دانم که آیا یک دولت خارجی مجوز قتل فخری زاده را صادر کرده یا آن را انجام داده است یا خیر. اقدامی این‌ چنینی در راستای هدایت دولتی تروریسم، نقض آشکار مقررات بین‌المللی است و دولت‌های بیش‌تری را به حمله به مقامات خارجی تشویق می‌‌کند». وزارت امورخارجه ترکیه با انتشار بیانیه‌ای قتل «محسن فخری‌زاده» را «منفور» و «جنایت» خواند و محکوم کرد و به دولت ایران و خانواده وی تسلیت گفت. دبیرکل «جبهه مبارزه خلق فلسطین» ضمن محکومیت شدید جنایت ترور شهید «فخری‌زاده»، گفت: «این جنایت در راستای طرح مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی اتفاق افتاد».

البته روشن است که دشمنان ایران به خرابکاری، جنگ، تحریم، ترور و… دست می‌زنند تا ایران را به دوران حکومت دست نشانده «محمدرضا شاه» بازگردانند. و از کشور ما ایران کشوری نیمه مستعمره بسازند. ولی اگر همه تقصیرها را به گردن دشمنان ایران بیاندازیم، آب تطهیر برسر جمهوری اسلامی ریخته‌ایم. جمهوری اسلامی از دستگاه‌های فراوان امنیتی برخوردار است و هر نهادی برای خودش دستگاه امنیتی دارد. این دستگاه‌های عریض و طویل، که در سرکوب مردم و معترضان و کارگرانی که برای دریافت دستمزد معوقه خود به خیابان می‌آیند، حداکثرِ سرکوب، نقض حقوق بشر و جنایت را بکار می‌برد، در مقابل رخنه جاسوسان اسرائیل، که تا مغز استخوان رژیم رسوخ کرده‌اند، ناتوان هستند. آنها پشت سرهم از اسرائیل ضربه می‌خورند، ولی قادر نیستند این شبکه‌های جاسوسی را کشف و سرکوب نمایند. عمده نیروی آنها برای نظارت و سرکوب مردم هدر می‌رود. مشکل آنها حجاب است تا حفظ جان دانشمندان ایران. همه آخوندهای سرشناس در اتوموبیل‌های ضدگلوله حرکت می‌کنند، ولی دانشمندان ایرانی ،که مورد حمله پهپاد، به یاری ماهواره‌های آمریکائی – اسرائیلی هستند، طعمه تروریست‌های دشمن‌اند.

روزنامه آمریکایی «وال استریت ژورنال»، در مقاله‌ای تحلیلى درباه ترور «محسن فخری‌زاده»، دانشمند هسته‌ای ایران، نوشت: «ترور این دانشمند، نشان‌دهنده ضعف قدرت امنیتی در داخل ایران و سهولت جذب جاسوسان به نفع سرویس‌های اطلاعاتی خارجی است». به نوشته این روزنامه: «ترور فخری‌زاده نشان داد که برغم اینکه رژیم تهران غیرنظامیان دارای تابعیت دوگانه ایرانی و خارجی را که وارد ایران می‌شدند به جاسوسی متهم می‌کند، در جلوگیری از نفوذ عوامل اطلاعات آمریکا و اسرائیل در داخل ایران عاجز است».

در همین راستا، «حسین علایی»، یکی از فرماندهان سابق سپاه پاسداران ایران، به ضعف آشکار امنیتی در داخل ایران انتقاد کرد. او در اظهاراتی که روز جمعه رسانه‌های محلی آن را منتشر کردند، گفت: «بیش از ۱۰ سال است که اسرائیل در داخل ایران عملیاتی از جمله ترور دانشمندان را انجام می‌دهد. قتل محسن فخری‌زاده نشان می‌دهد که ساختار عملیاتی اسرائیل در داخل ایران بسیار پیچیده و براساس اطلاعات بسیار دقیق صورت می‌گیرد».

باید پرسید که دلیل نفوذ این جاسوسان در ایران چیست؟ در درجه اول بی‌اعتمادی مردم به این رژیم است که به مجموعه‌ای از خانواده‌های هم‌خون و در‌هم‌تنیده می‌ماند که به میهن ما مانند کشور اشغالی برخورد کرده و در ته دل، خود را حاکمان موقت و غاصب می‌دانند که تا می‌توانند باید از فرصت بدست آمده برای غارت ایرن حداکثر استفاده را بکنند. این راهزنان، که برای غارت برسرکار هستند، با دریافت کسب پول بیش‌تر از اسرائیل برای هر خیانتی خود را مهیا می‌کنند. از این گذشته این بی‌اعتمادی نسبت به این رژیم و انتقاد و نفرت مردم از آنها به جائی رسیده است که هر ضربه به آنها را، متأسفانه اگر ضربه به منافع ملی ایران هم باشد، می‌پذیرند. رژیم کنونی زمینی آماده برای بذر خیانت آفریده است. روزنامه «وال استریت‌ژورنال» با توجه به این واقعیت نوشت: «افزایش فعالیت‌های اطلاعاتی در ایران بیانگر سهولت جذب جاسوسان برای سرویس‌های اطلاعاتی خارجی است که با افزایش تنش داخلی به ویژه پس از سرکوب اعتراضات سال گذشته ، تسهیل شده است».

یکی از راه‌های مبارزه با جاسوسان مبارزه با فساد و راهزنان حاکم، برگماری افراد کارشناس و مدبر و نه فقط مورد اعتماد دستگاه بر سر کار است. هر رژیمی از جمله رژیم ایران، اگر برمردم تکیه نکند و حقوق انسانی و مدنی آنها را برسمیت نشناسد، به عنوان یک غده بیگانه از صفحه تاریخ حذف خواهد شد.

به نظر حزب ما این ترور تبهکارانه در آستانه روی کار آمدن «بایدن» نه تنها مانند گذشته در خدمت افزایش تحریک و تشنج در منطقه است تا ایران را به واکنش غیرمنطقی وادارد و منطقه را به خون بکشد، در عین حال هشداری به ایران است که جبهه واحد آمریکا و اروپا در مذاکرات آتیه «برجام» تلاش دارد با دست پُر و تضعیف مواضع ایران پا به مذاکره بگذارد و خواست‌های ترامپ را برای تغییر «برجام» در محیط متشنج و تحریک‌آمیزی بر ضد ایران به کُرسی بنشاند و ایران را به عقب‌نشینی وادارد. باید منتظر خرابکاری‌های دیگری در تأسیسات هسته‌ای و غیرهسته‌ای ایران نیز بود.

در این میان وضع اپوزیسیون خودفروخته و جاسوس ایران از همه فضیحت‌بارتر است. آنها که هوادار تجاوز به ایران، تحریم مردم ایران و گرسنگی‌دادن به آنها بودند و هستند، حال در تکمیل سیاست‌های ضدایرانی و ضدبشری خود با تروریسم آمریکا – اسرائیل به بهانه دشمنی با رژیم جمهوری اسلامی همراهی می‌کنند، همدست‌اند و برایشان هلهله و شادی سر می‌دهند و تروریسم آنها را تأیید می‌کنند. و چه بسا مزدورانی در بین آنها باشند که خودشان این اطلاعات را در اختیار سازمان‌های امنیتی «سیا» و «موساد» می‌گذارند. خلق ایران از این خودفروختگان، که برای ترور «سردار قاسم سلیمانی» پایکوبی کردند و حال برای ترور اخیر رقاصی می‌کنند، نفرت دارد. مخالفت با جمهوری سرمایه‌داری اسلامی همدستی با وهابیسم، صهیونیسم و امپریالیسم را توجیه نمی‌کند. اپوزیسیون خودفروخته نمی‌تواند زیر شنل «سرخ» خیانت خود را به مردم ایران توجیه کند.

برگرفته ازتوفان شـماره ۲۵۰ دی ­ماه ۱۳۹۹  دسامبر ۲۰۲۰

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

Print Friendly, PDF & Email