در حاشیه پیام تبریک «حسن شریعتمداری»
هیچ انتخاباتی در دنیا به اندازه انتخابات ریاست جمهوری امریکا نتوانسته توجه افکار عمومی جهان را تا به این حد به خود جلب کند. حساسیت جامعه جهانی به نتایج انتخابات و ترکیب کابینه دولت آمریکا از اینروست که سیاست خارجی آمریکا، که اساساً از یک سیاست راهبردی معینی پیروی میکند و با آمدن و رفتن این یا آن وزیر، این و یا آن رئیس جمهوری در آن تغییر ماهوی بوجود نمیآورد، منافع رقبای خود و ملل مستقل جهان را تابعی از خود ساخته است. البته در نحوه اجرا و تعیین اولویتهای سیاست خارجی آمریکا میتواند تفاوتهائی وجود داشته باشد، ولی این تفاوتها تنها در شکل و نمودی از ماهیت سیاست و منافع استراتژیک آمریکا هستند. «کامالا هریس» معاون «جو بایدن» هنوز مهر وزارتاش خشک نشده است، بر حمایت بی قید و شرط آمریکا از اسرائیل تأکید میکند و وعده میدهد که دولت بایدن – هریس در قبال تأمین امنیت اسرائیل متعهد خواهد بود و حمایت از امنیت اسرائیل را به تصمیمات سیاسی اتخاذ شده از سوی این رژیم، گره نمیزند. بنابر این اینکه چه کسی بر مسند امور مینشیند، به تنهائی تعیینکننده نیست، مهم تشخیص و تخصیص منافع هیأت حاکمه امپریالیسم آمریکاست. با توجه به اهمیت درک این مسأله میتوان گفت که انتخابات در آمریکا نمیتواند بازتابی در روابط بین دول سرمایهداری نداشته باشد و از آن تأثیر نپذیرد. این جابجائیها در دستگاه دولت امریکا مسائل جهان و منطقه خاورمیانه را بالطبع تحت شعاع قرار میدهند. این اما تنها شامل دولتها نمیشود، بلکه مشمول گروهها و دستجات اپوزیسیون وابسته در کشورهای مختلف نیز میگردد تا آنجا که از «خوآن گوایدو»، سردسته مخالفان دولت قانونی ونزوئلا دعوت میشود تا در مراسم تحلیف «جو بایدن» شرکت کند «با هدف ادامه همکاری با متحد اصلی خود برای یک ونزوئلا آزاد». البته در این میان سر اپوزیسیون وابسته ایرانی بیکلاه ماند و هیچیک از افراد شاخص این اپوزیسیون مورد عنایت صاحبان جدید کاخ سفید قرار نگرفت، اگرچه مورد مهر و محبت خزانهداری امریکا کماکان قرار دارند. این بخش از اپوزیسیون وابسته سیاستاش را در قبال حاکمیت ایران با سیاست و منافع امریکا تنظیم میکند، لذا هرگونه تغییر و جابجائی در کاخ سفید میتواند سرنوشت این گروهها را به نحوی رقم بزند. چاکرمنشی و چاپلوسی از خصائل بارز وطن فروشی است. تاریخ معاصر ایران از این عناصر زیاد به خود دیده است که روز را در صحن مجلس شورای ملی میگذراندند و شام را در حیاط سفارتخانه دولت فخیمه بریتانیای کبیر صرف میکردند. امروز نیز اینچنین است. در خلال پیامهای تبریک دولتها به «جو بایدن»، پیام تبریکی از سوی «حسن شریعتمداری»، دبیر کل «شورای مدیریت گذار از جمهوری اسلامی» به «جو بایدن» جلب نظر میکند. ببینیم محتوای این پیام چیست و از دولت «بایدن» چه انتظاری میرود!
«جو بایدن» در سخنرانی تحلیف خود بارها از «دموکراسی» و «حقوق بشر» به عنوان یک دستآورد دنیای پیشرفته غرب نام برد که گویا آمریکا وظیفه خود میداند تا از آن در سطح جهان صیانت کند. البته جهانیان نتیجه دفاع آمریکا از «حقوق بشر» را به خوبی تجربه کردهاند. کافی است که تنها به سرنوشت غمانگیز چهار کشور (افغانستان، عراق، لیبی و سوریه ) در طی بیست سال گذشته نگاه کنیم تا متوجه شویم که ادعای «جو بایدن» و نه تنها او، واقعیت ندارد و هر آنچه او بر زبان میآورد، دروغ و تزویر و ریاست. رهآورد «دموکراسی» و «حقوق بشر» امریکائی برای این کشورها چیزی جز مرگ و ویرانی نبوده است. اما این واقعیت مانع از این نمیشود که «حسن شریعتمداری» سخنان «جو بایدن» را «جذاب و امیدبخش» تلقی نکند. ایشان آنچنان مجذوب این دموکراسیخواهی آمریکا هستند که «برای برقراری دموکراسی و حقوق بشر در ایران» روی آمریکا حساب باز میکنند. «سخنان شما، بخصوص برای ما ایرانیانی که برای برقراری دموکراسی و حقوق بشر در ایران بر روی شما و مردم آمریکا حساب میکنیم، جذاب و امید بخش بود». حتی منافع استراتژیک امپریالیسم آمریکا را در ایران، که چیزی جز تسلط کامل بر حیات سیاسی، اقتصادی کشور ما نیست، آنرا «کاملاً در راستای آرزوهای مردم ایران» ارزیابی میکند؛ و قصد دارد تا «بار دیگر ایالات متحده آمریکا را به متحد استراتژیک ایران تبدیل» کند (تأکید از – توفان الکترونیکی). این یعنی بازگشت به گذشته و روی گردانیدن از رفتن به سوی پیش در جهت حفظ استقلال و استقرار آزادی و عدالت اجتماعی که بدون آن، همه افزار لازم جهت پیشرفت، تعالی و سعادت مردم و کشور ما بدست نمیآید.
با توجه به اینکه سالهاست سیاست امریکا در قبال ایران بر تهدید و تطمیع استوار است، علیرغم این اپوزیسیون وابسته چندان دل خوشی از این سیاست یک بام و دو هوای دولتهای امریکا ندارد. البته دولت «ترامپ» با به اجرا درآوردن فشار حداکثری و تنظیم دوازده فرمان «پمپئو» این امید را در دل این بخش از اپوزیسیون زنده کرده بود و انتظار میرفت تا با واردآوردن فشار بر مردم از طریق تحریمات سنگین و بیسابقه آنها را به کف خیابان بکشانند. این سیاست البته نتیجه نداد و هماکنون یکبار دیگر فصل جدیدی از ترغیب و تحریض روابط بین ایران و امریکا آغاز میشود که موجب نگرانی این بخش از اپوزیسیون شده است. روح این پیام برای مردم ایران چیزی جز بیان تسلیم و رضا، خاری و زبونی، پشت پا زدن به مبارزات مستقل آنها، رویگردانیدن از تودهها – این تنها عامل تغییر و تحول جامعه ما – نیست.
آنچه که ما بر آن تأکید میکنیم این است که هرگونه تغییر و تحول در درون ایران باید به دست تودههای مردم عملی گردد. این تحولات باید منافع آنی و آتی مردم و تساوی حقوق خلقهای ایران را در چارچوب تمامیت ارضی کشور بازتاب دهد، استقلال کشور را تضمین و تأمین نماید، دموکراسی و عدالت اجتماعی را مستقر گرداند و آن را در بستر همبستگی با خلقهای منطقه تعمیق بخشد. موفقیت چنین تحولی در گروی چند عامل است یکم اینکه کمونیستها ونیروهای انقلابی و ترقیخواه بتوانند مشترکاً مبارزات مردم ایران را در یک بستر سالم سازمان دهند و آن را به سرانجام برسانند. دوم اینکه با امپریالیسم و صهیونیسم و جریانات تجزیه طلب و وابسته مرزبندی مشخص و جدی داشته باشند. در این میان بدون تردید پرولتاریای ایران تنها طبقهای است که میتواند در نهایت اعتماد اقشار زحمتکش جامعه را از آنِ خود کند و نقش تعیین کنندهای تحت رهبری حزب سیاسیاش، حزب کار ایران (توفان) در سرنگونی رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی ایران ایفا نماید.
حزب کار ایران (توفان) به حزب طبقه کارگر ایران بهپیوندید!
