عریضهنویسی که یکی از سنتهای دیرین و همین چند هفته پیش در انحصار بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور بود که هر چهار سال یکبار در پی جابجائی مسند قدرت در کاخ سفید تعدادی از فعالان سیاسی خارج از کشور به دور هم جمع میشدند و از رئیس جمهوری جدید آمریکا درخواست میکردند تا به طرح مطالباتی آنها توجه کافی مبذول دارد، به این امید که اگر نه همه آن، بلکه حداقل بخشی از آن مورد عنایت دولت جدید آمریکا قرار گیرد. اما اغلب این عریضهها از حد طرح مطالبات فراتر نمیروند.
اواسط بهمن ماه ۳۸ نفر از «کنشگران» داخل کشور عریضهای برای «جو بایدن» مینویسند که به لحاظ مضمون با عریضه آن ۳۰ تن از سلطنتطلبان فَرَشگرد خارج از کشور، که تقدیم ریاست جمهوری «ترامپ» کرده بودند، اساساً تفاوتی ندارد. تنها تفاوت ظریف و فاحش این است که اینبار چنین عریضهای در داخل کشور تهیه و تدون شده است. و از انحصار اپوزیسیون وابسته خارج از کشور بیرون آمده است. به سختی میتوان باور داشت که تدوین چنین نامهای از سوی برخی از فعالان داخل کشور بدون هماهنگی با اپوزیسیون وابسته در خارج از کشور انجام پذیرفته باشد و این به هیچوجه اتفاقی نیست که طرح چنین مطالباتی از داخل کشور در انطباق با سیاست دولت «جو بایدن»، مبنی بر حمایت از مخالفان داخل کشور، است. اگرچه سیاست کابینه «جو بایدن» تا به امروز، آن طور که به نظر میآید، علیرغم آغاز مذاکرات غیررسمی هر دو بر سر نحوه برگشت به «برجام» و تغییر در ترکیب طرفین مذاکره – در امتداد همان سیاست «فشار حداکثری» «ترامپ» است، ولی مواضع و تحرکات بخشی از اپوزیسیون داخل کشور، مبنی بر تأکید تداوم سیاست «فشار حداکثری سیاسی، دیپلماتیک و مالی» بر ایران، حاکی از آن است که دولت «جو بایدن» قصد دارد تا از تمام ظرفیتهای مخالفان ایرانی در داخل کشور برای فشار بر ایران استفاده نماید. و این یکی از علائم برجسته تغییر سیاست آمریکا در قبال ایران است.
کافی است به نامه عریضهنویسان داخل کشور نگاهی انداخت تا متوجه شد که مطالبات مطروحه در این نامه تا چه اندازه با خواستهای اساسی وزارت امور خارجه آمریکا نزدیک است. این نامه به چند مسأله کلیدی اشاره دارد که مربوط میشوند به سیاست خارجی ایران در منطقه. این نکات به لحاظ محتوا و مضمون بیان موانع تحقق منافع سیاست راهبردی امریکا و اسرائیل در منطقه هستند.
یکم «رفتارهای تنش زا» ایران در منطقه.
دوم «صدور ایدئولوژی تمامیتخواه با تأمین بودجه شبکههای تروریستی».
سوم «توسعه فناوری موشکی به عنوان اهرم تهاجمی و سلطه بر خلیج فارس و فراتر از آن».
چهارم «ایجاد آشوب در منطقه خاورمیانه».
البته عریضهنویسان داخل کشور علیرغم تأکید بر نکات گرهای فوق مطالباتی را مطرح میکنند که بیشتر جنبه فرعی و غیرعمده مضمون این نامه را تشکیل میدهند. از جمله
- به رسمیت شناختن خواست مردم ایران «برای دستیابی به یک قانون اساسی دموکراتیک و سکولار»
- پشتیبانی از حقوق بشر در ایران و آزادی همه زندانیان سیاسی – عقیدتی
- پشتیبانی از برگزاری یک همهپرسی آزاد و عادلانه جهت گذار خشونت پرهیز به سوی سامانهای دموکراتیک و سکولار
در ضمن عریضهنویسان برای اینکه عقبهای برای خود ساخته باشند، در خطاب به «جوبایدن» اشاره میکنند که ۱۱ نفر از امضاکنندگان این عریضه از همان نویسندگان بیانیه ۱۴ نفره هستند که زمانی خواستار برکناری خامنهای و انحلال قانون اساسی و اجرای رفراندم تحت نظر سازمان ملل بودند و تعدادی از آنها هم به دلیل درج امضاء خود به پای این بیانیه به زندان افتادند.
آنچه از مضمون این نامه برمیآید، این است که مخالفان داخل کشور سیاست «فشار حداکثری» دولت « ترامپ» را صحیح و در جهت و تقویت مبارزات مردم ایران ارزیابی میکنند و از دولت «جو بایدن» میخواهند که در اجرای ادامه این سیاست از خود قاطعیت نشان دهد و به هیچوجه با رژیم ایران سازش و مصالحه نکند. و در صورت احتمال از سرگیری مذاکرات «برجام» مسأله «توسعه فناوری موشکی ایران» را، که به عنوان «اهرم تهاجمی و سلطه بر خلیج فارس و فراتر از آن» عمل میکند، در دستور کار خود قرار دهد.
میبینیم که عریضهنویسان داخل کشور چگونه دست یاری به سوی یک دولت بیگانه دراز میکنند تا با پشتیبانی آمریکا مسأله دموکراسی و آزادی در ایران حل گردد. کمک از امپریالیسم آمریکا قطعاً منافع ملی ایران را حفظ نخواهد کرد. نتایج اسفبار سیاست فشار حداکثری بر ایران بر هیچکس پوشیده نیست. بار سنگین این تحریمات نه بر شانه حاکمیت، بلکه بر دوش ملت ایران سنگینی میکند. این سیاست، مبارزات حقطلبانه مردم ایران را از مسیر سالم و طبیعی خود به حاشیه میکشاند، آنها را زیر فشار اقتصادی قرار میدهد و تنها چیزی که عاید مردم خواهد شد جز تورم، بیکاری، گرانی، طلاق، فحشا، اعتیاد، قتل، دزدی، به کار گماردن کودکان ترک تحصیل آنها و صدها آلام اجتماعی دیگر نخواهد بود. تجربه ۴ سال گذشته صحت این حقیقت را به اثبات رسانید. صرفنظر از اینکه اِعمال هرگونه تحریمی علیه مردم ایران از سوی امپریالیسم آمریکا ناقض روح منشور ملل است، این سیاست به جای اثرگذاری بر رژیم ایران، جز سیهروزی برای مردم کشور ما بدنبال نداشته است. هیچیک از این نامهها و درخواستهای «کمک از امریکا» تاکنون در زندگی مردم ما «رفاه» و «آزادی» را به ارمغان نیاورده است؛ برعکس.
به محض انتشار نامه این ۳۸ تن برخی از امضاکنندگان آن امضای خود را پس گرفتند از جمله «حوریه فرج زاده طارانی». روابط عمومی جبهه ملی ایران نیز از برخی از امضاکنندگان، که خود را عضو «جبهه ملی ایران سامان ششم» نامیده بودند، طی اطلاعیهای فاصله گرفت و در عین حال که آن را یک «بدیلسازی تأملبرانگیز» خواند، اعلام داشت که «فشارهای حداکثری هم زندگی و معیشت ملت رنجدیده ایران را دچار مشکلات بیشتر میکند و هم به جنبش آزادیخواهانه و حقطلبانه این ملت، صدمهی افزونتری را وارد مینماید».
برخی از اعضای گروه بیانه ۱۴، که هنوز در حبس بهسرمیبرند، تردیدهای خود را راجع به اینکه افرادی مانند «عباس واحدیان»، «فاطمه سپهری»، «جواد لعل محمدی» و غیره پس از مدت زمان کوتاهی به دلایل «مرخصی استعلاجی بلندمدت»، «عفو رهبری» از زندان آزاد شدند، به فعالیتهای علنی خود علیه رژیم ادامه میدهند و بدون ترس و واهمه در پای نامه به «جو بایدن» نیز امضای خود را میگذارند. به نظر میآید که حکومت ایران از این نوع افراد مجهولالهویت در عین مماشات، سوء استفاده ابزاری میکند.
اکنون نگاهی بیندازیم به نامه سرگشاده ۱۲۰ جمهوریخواه به «جو بایدن». محتوای این نامه با مضمون نامه ۳۸ تن شباهتهائی را نشان میدهد: در همین اثناء ۱۲۰ نماینده جمهوریخواه آمریکا نامهای سرگشاده به «جو بایدن» مینویسند و از او میخواهند که «به دنبال تعامل با ایران نباشد». آنها به فقدان توافق بر سر برنامه موشکی بالستیک ایران در برجام ۲۰۱۵ اشاره کردند که «اجازه ندهید تاریخ خودش را با توافق هستهای ناقص و محتوم به شکست ایران تکرار کند». در این بیانیه همانگونه که رضا پهلوی و اسرائیل نیز خواستار آن هستند، از بازگشت (به برجام) به عنوان یک خطای استراتژیک سیاست خارجی آمریکا نام بردند که «به شکل فزایندهای بسیار خطرناکتر از پیامدهای رویکرد اشتباه اصلی است» چرا که «ایران به موضع ضعف احترام نمیگذارد و تنها برای قدرت احترام قائل است». نتیجه اینکه این نمایندگان همانطور که پیشتر بیش از ۵۰ قانونگذار آمریکایی در نامهای به «جو بایدن»، رئیسجمهور این کشور، از او خواسته بودند تا به توافق هستهای با ایران برنگردد خواستار ادامه سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران شدند. این در حالی است که «جو بایدن» اظهار داشته است که قصد دارد با همکاری متحدان و شرکایش به چنین توافقی که مسائل موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران را هم شامل میشود، دست پیدا کند.
در جائی که هم رژیم ایران و هم بیگانگان و سرسپردگانشان در برابر تودهها میایستند، تعالی و سعادت آنها را وجه همت خود قرار نمیدهند، در چنین اوضاعی کمونیستها، انقلابیون و نیروهای ترقیخواه به تودهها روی میآورند، به آنها باور و اعتماد دارند، همواره به نیروی لایزال و آیندهساز آنها تکیه میزنند، مبارزات آنها را سازمان و سامان میبخشند، اعتماد آنها را در مبارزات عملی روزانه آنها جلب میکنند؛ تنها از این طریق است که میتوان با اتکاء به تودهها بر مشکلات و معضلات فائق آمد و نه با رویآوردن به بیگانگان. حزب ما تأکید میکند که
- سرنوشت ایران و مردم ایران تنها به دست مردم ایران تعیین میشود و نه در کاخ سفید.
- تحریمات، تهدیدات تأثیر منفی و معکوس در مبارزات اقشار مختلف جامعه میگذارد. از سرعت آن میکاهد، و در برابر مردم جبهه دومی باز میکند.
- هرگونه تغییر و تحول در جامعه ایران باید با آگاهی و شناخت درباره آنچه که جایگزین میشود انجام گیرد.
- مبارزه برای آزادی، برابری و عدالت اجتماعی باید توأم با حفظ تمامیت ارضی و تأمین امنیت کشور باشد.
- مردم با دشمنورزیها و مداخلات خارجی در امور داخلیشان جداً مخالفاند.
- برابری ملتها ضامن همبستگی اقوام و ملتهای ایران است.
- امنیت و آرامش و آسایش ملتهای منطقه در گروی صلح دوستی و همبستگی بینالمللی آنهاست. ملتهای ترک، کرد، عرب، ایرانی و غیره… با هرگونه اختلافافکنی در روابط فرهنگی و دیرینهشان با جدیت مخالفت میکنند. و از اینرو خواهان خروج آمریکا، این عامل اصلی تشنج در منطقه، هستند.
توفان الکترونیکی شماره ۱۷۶ نشریه الکترونیکی حزب کار ایران (توفان) اسفند ماه ۱۳۹۹
حزب کار ایران (توفان) به حزب طبقه کارگر ایران بهپیوندید!
