سه شنبه , ۲۷ آبان ۱۴۰۴
برگ نخست / مجموعه مقالات / مقالات توفان الکترونیکی / ۴۲ سال از انقلاب میلیونی بهمن ۵۷ گذشت

۴۲ سال از انقلاب میلیونی بهمن ۵۷ گذشت

انقلاب برای چه بود؛ چر اروحانیت به قدرت رسید و اکنون راه حل کدام است؟

امروز در اثر سرکوب‌های خشن و خیانت‌های رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی و اوضاع وخیم ایران و پیامدهای ناگوار شکست انقلاب و گسترش نارضایتی مردم، بویژه فرودستان جامعه، دشمنان انقلاب و نیروهای امپریالیستی تلاش می‌کنند با حیل مختلف بر موج نارضائی و اعتراضات عمومی سوار شوند و آنرا از مسیر اصلی خود، که تحقق نان، آزادی و دمکراسی و حفظ استقلال و تمامیت ایران است، منحرف سازند.

امروز بحث بر سر علل بروز انقلاب بهمن و شکست آن همچنان و با حرارت تمام ادامه دارد. بخشی از روشنفکران خودفروخته ایران نه تنها به نکوهش انقلاب بهمن و اساساً تحولات انقلابی در ایران و جهان می‌پردازند، بلکه با همدست‌شدن با امپریالیسم آمریکا در جهت احیای بساط ننگین و پوسیده سلطنتی، که خود دلیل روشنی بر ظهور رژیم سیاه جمهوری اسلامی است، عمل می‌کنند. این عده از روشنفکران سترون، که در هیبت «کمونیست‌های» باسابقه ولی نادم و تواب ظاهر می‌شوند، برای منافع‌شان به کثیف‌ترین دروغ‌ها و جعلیات سیاسی و تاریخی توسل می‌جویند تا تحولات نواستعماری «انقلاب سفید شاه» را مثبت و انقلاب بهمن را غیرضروری و ارتجاعی ارزیابی کنند. این محافل مذبذب و ضدانقلابی بی‌شرمانه کودتای ننگین ۲۸ مرداد را، که با دخالت امپریالیسم آمریکا صورت گرفت و اولین جوانه‌های دمکراسی در ایران را در نطفه خفه کرد و استبداد و وابستگی را بر مردم ایران تحمیل نمود و ایران را از کاروان تمدن و پیشرفت و توسعه ملی بازنگاه داشت، از قلم می‌اندازند و به تطهیر مداخله امپریالیستی می‌پردازند.

بدون تردید انقلاب میلیونی بهمن ۵۷ بر علیه سلطه دیکتاتوری رژیم وابسته به امپریالیسم آمریکا، فقر و شکاف طبقاتی و سرکوب‌های سیاسی بود و نه برای اسلام و رژیم قرون وسطایی. برای جمهوری دمکراتیک و رفاه و آزادی بود و نه برای استبداد مذهبی و مخالفت با آزادی و دمکراسی و برای زن و مرد و آزادی پوشش. این انقلاب از سر سیری شکم نبود. چنین تبلیغاتی از «روشنفکرانی برمی‌خیزد که به تمام آرمان‌های پیشین خود پشت پا زدند و امروز به مجیزگوئی رسانه‌های امپریالیستی و ضدانقلابی مشغول‌اند.

در چهل و دومین سالگرد انقلاب بهمن بار دیگر به علل بروز انقلاب، مضمون اصلاحات و «توسعه اقتصادی» و دروازه تمدن رژیم شاه و چه باید کرد و راه خروج از اوضاع کنونی می‌پردازیم:

نخست اینکه با کودتای ننگین ۲۹ مرداد ۳۲ شاه با وابسته‌نمودن کامل میهن ما به قدرت‌های امپریالیستی، بویژه امپریالیسم امریکا، در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی ایران به حیاط خلوت و منطقه نفوذ آمریکا و حافظ منافع آنها محسوب می‌شد. ایران به یک کشور نیمه مستعمره تبدیل شد و استعمار جمعی نتیجه مترتب بر کوتادی سیاه و سرنگونی دولت ملی «دکتر محمد مصدق» بود.

دوم اینکه رژیم شاه بر اساس «دکترین نیکسون»، نقش ژاندارم منطقه را ایفاء می‌کرد و منافع امریکا در منطقه را تأمین می‌نمود و بر این اساس در اواسط دهه ۱۳۵۰ ایران به بزرگ‌ترین خریدار تسلیحات آمریکایی تبدیل شد. از سال ۱۹۵۰ تا زمان سقوط شاه ارزش قراردادهای خرید تجهیزات و خدمات نظامی ایران از آمریکا به حدود ۵۰ میلیارد دلار رسید.

سوم اینکه تصویب و اجرای طرح کاپیتولاسیون، مصونیت قضائی اتباع امریکائی در ایران، ورود هزاران متخصص نظامی آمریکایی و سلطه آنها بر ارتش، مداخله شاه در عمان و گسیل هزاران نیروی نظامی در ظفار برای سرکوب انقلابیون و آزادی‌خوهان ضداستعمار و ارسال تجهیزات نظامی از سوی شاه به مراکش، اردن و …. برنامه‌هایی بود که به دستورامپریالیسم آمریکا و در راستای منافع بین‌المللی این کشور تحقق یافت. امروز سلطنت‌طلبان در پاسخ به این پرسش که چرا شاه در ظفار این همه نیرو فرستاد تا نیروهای استقلال‌طلب و چپ و سکولار را سرکوب کند، پاسخی ندارند، سکوت می‌کنند و سکوت علامت رضاست!

چهارم اینکه شاه به طور کلی سرسپرده آمریکا بود و در خدمت منافع امپریالیست‌ها عمل می‌کرد. مناسبات دولت شاه و دولت آمریکا فراتر از رابطه دو دولت در عرصه دیپلماتیک بود. شاه مدیون امپریالیسم آمریکا بود و بقاء خود را به این ابر قدرت گره زده بود. شاه هیچگاه تصور نمی‌کرد که با وجود چنین حمایتی از غرب و در رأس آن آمریکا، توده‌ها بپاخیزند و او و رژیم‌اش را درهم کوبند.

پنجم اینکه تشدید و ژرفش بی‌عدالتی و تبعیض و سرکوب سیاسی در جامعه و شکاف طبقاتی و ضربه به اقتصاد کشور و تخریب و نابودی کشاورزی و ورود بی‌رویه کالاهای مصرفی و تشویق دهقانان به مهاجرت از روستاها به شهرها، تک‌محصولی‌شدن اقتصاد میهن و اتکاء به فروش نفت و وابستگی شدید اقتصادی به آمریکا نیز از جمله سیاست‌های نواستعماری بود که به کشور ما تحمیل شد. اصلاحات ارضی امپریالیستی، آب‌کردن کالاهای مصرفی در بازار ایران و نابودی کشاورزی نمی‌تواند مایه افتخار یک ایرانی میهن‌دوست باشد. زنده یاد «خسروگلسرخی» در بی‌دادگاه شاه شجاعانه دکترین اصلاحات ارضی آمریکا را به چالش گرفت و آنرا محکوم کرد و از مردم ستمدیده ایران قهرمانانه دفاع نمود و در راه حقیقت و انسان‌دوستی و ایرانی آباد، آزاد، شکوفان و مستقل جانش را فدا کرد.

ششم اینکه شعار «توسعه اقتصادی و فرهنگی» و دروازه تمدن شاه و جشن‌های دوهزاروپانصد ساله شیراز، توخالی و ارتجاعی بود.هزینه کردن ۹۵۰ میلیون دلار برای برگزاری چنین جشن مبتذلی بیانگر ورشکستگی رژیمی است که در کشورش بنابر آخرین آمار در دیماه ۱۳۵۷، یک ماه قبل از انقلاب بهمن ۵۵ تا ۶٠ درصد مردم در روستاها زندگی می‌کردند و فقط ٣ درصد مردم روستاها دارای برق و آب بودند. ٩٧ درصد زنان روستایی بی‌سواد بودند. در کل جامعه ایران ۶٠ درصد بی‌سواد بودند و از فقدان آموزش، تحصیل، بهداشت و مسکن در رنج بودند !۴۵ درصد مردم زیر خط فقر قرار داشتند. این در حالی است که در آن زمان حدود ۶ میلیون بشکه نفت تولید می‌شد! ایران در همان سال‌ها یکی از بزرگ‌ترین واردکننده سلاح و کالاهای بُنجل مصرفی از آمریکا بود. رژیمی که با ادعای «دروازه تمدن» اما کتاب خواندن را ممنوع کرده بود و کتاب‌خوان را به زندان پرتاب می‌کرد، نتیجه‌ای جز این نمی‌داشت که نیروهای اهریمنی قرون وسطایی از قعرتاریخ سربرآورند و از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند و خود را بر مردم تحمیل کنند. دیدن عکس امام در ماه محصول همان فقر فرهنگی عظیمی بود که رژیم پهلوی آفرید.

هفتم اینکه در چهل‌ودومین سالگرد انقلاب بهمن‌، اعتراضات و اعتصابات کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشچویان، مالباختگان، پرستاران، رانندگان … علیه فساد ،دزدی، رانتخواری، گرانی، بیکاری، بی‌حقوقی و بر علیه ضرب و شتم و شکنجه و نابسامانی نرخ ارز و برعلیه بی‌توجه‌ای رژیم جمهوری اسلامی به مطالبات عاجل و دمکراتیک جامعه ادامه دارد. این اعتراضات با این گستردگی و در عین حال پراکندگی در شعارها و اهداف و دورنماهای متناقض، نشان می‌دهد که فقدان رهبری سیاسی، که چشم‌انداز روشنی به مردم ارائه دهد، به شدت حس می‌شود. تشدید اعمال تحریم‌های ضد بشری و غیرقانونی آمریکا علیه ایران بر شدت این بحران افزوده است.

اکنون رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی در دو جبهه در محاصره قرار دارد. یکم در محاصره اکثریت قاطع مردم، بویژه کارگران و زحمتکشان، که برغم سرکوب و زندان و شکنجه هر روز حلقه محاصره را بر رژیم که هیچ پاسخی جز تشدید فضای رعب ووحشت ندارد، تنگ‌ترمی‌کند. رژیم همچنان پاسخ نان و معیشت کارگر را با سرنیزه و شکنجه و اعتراف‌گیری قرون وسطایی می‌دهد تا چند صباحی بر سریر قدرت باقی بماند. دوم محاصره اقتصادی و نظامی خارجی و جنگ روانی و تحریکات منطقه‌ای مزدوران امپریالیسم آمریکا، عربستان و اسراییل رژیم را در شرایط سختی قرارداده است. عقب نشینی رژیم و«نرمش قهرمانانه» هسته‌ای برای حفظ نظام نیز با خروج آمریکا از برجام با شکست روبرو شده است. تمام تلاش رژیم تاکنون سیاست سازش با امپریالیسم آمریکا برای حفظ نظام سرمایه‌داری بوده است. پروژه خائنانه برجام نیز حاصل همین ترس نظام از نارضائی عمومی و خطر اوج‌گیری مبارزات مردم بود. سیاست‌های فشار حداکثری دولت ترامپ تأثیرات عمیقی بر پول ملی کشور گذاشت و بر شدت فقر و اختالف طبقاتی افزود.

هشتم اینکه انقلاب، قابله هر جامعه کهنه‌ای است، که آبستن نظم نوینی باشد. اعتراضات و اعتصاباتی که در چند سال اخیر، بویژه در دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ آغاز شد، ارکان پوسیده نظام سرمایه‌داری اسلامی را به شدت تکان داد و کلیت حاکمیت را به زیر پرسش بُرد. کشتار وحشیانه مردم معترض در آبانماه ۹۸ بخاطر افزایش نرخ سوخت فریادی بود علیه بیکاری و گرانی و فساد اقتصادی و سرکوب‌های سیاسی که صبرشان به سرآمده، کارد به استخوان‌شان رسیده بود و رژیم حامی سرمایه‌دار و شکنجه و زندان اسلامی را مورد آماج حملات خود قرار دادند. رژیم با سلاخی بی‌رحمانه ۱۵۰۰ تن از مردم غیرمسلح، که برای نان، کار و مسکن و یک زندگی انسانی به میدان آمدند، تلاش نمود کنترل اوضاع را دردست گیرد و رئیس جمهور شیادش با لبخند پیروزی در مقابل دوربین ظاهر شد و از تصمیم افزایش نرخ بنزین ابراز بی‌اطلاعی نمود!

نهم اینکه نظام سرمایه‌داری جمهوری اسلامی ایران امروز در چهل و دومین سالگرد انقلاب در همه عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به بن‌بست رسیده است و دست‌آوردی جز فقر، تحقیر، تبعیض و هزاران آلام اجتماعی دیگر برای مردم رنجدیده ما نداشته و به حق مورد «تنفر» توده‌ها قرار دارد. اما این «تنفر» نمی‌تواند مایه و محرک تغییر و تحول در جامعه ایران باشد، چون نفرت نوعی رمیدگی است، فرار و گریز است و نه ماندن و امر به تغییر شرایط. آنچه که تغییر و تحول را موجب می‌شود، عمل از روی آگاهی است که ناگزیر با سازمان درمی‌آمیزد. پیروزی و موفقیت مبارزات مردم ایران در گروی این دو اصل است.

کارگران و زحمتکشان ایران به حزب سیاسی و طبقاتی خود نیاز دارند، تا در مصاف با بورژوازی بتوانند به موفقیت و پیروزی دست یابند. بر اساس این تجارب باید ترویج و تبلیغ کرد که طبقه کارگر به وحدت و تشکیلات نیاز دارد، تا بتواند جنبش اعتراضی مردم را رهبری کند و به سر منزل مقصود برساند. حزب کار ایران (توفان) این وظیفه کمونیستی را در دستور کار خویش قرار داده است و بی‌حزبی و سرفرودآوردن در قبال اعتراضات خودجوش و بی‌دورنما را نه تنها راه حل خروج از بحران کنونی نمی‌داند، بل دنباله‌روی از بورژوازی و شکست و بن‌بست سیاسی و به زیان منافع کارگران و زحمتکشان ارزیابی می‌کند. برای تحقق مطالبات دموکراتیک انقلاب بهمن، برای آزادی و حقوق اولیه و بنیانی کارگران و زحمتکشان و توده‌های تحت ستم، برای دفاع از ادامه و تضمین استقلال سیاسی ایران، انقلاب دیگری باید سامان گیرد. انقلابی که رسالت پاسخ به این وظایف انجام نشده را داراست؛ یک انقلاب قهرآمیز سوسیالیستی به رهبری حزب واحد طبقه کارگر است. شکی نیست که راه حل نهایی جامعه سرمایه‌داری ایران حل تضاد کار و سرمایه است، یعنی استقرار سوسیالیسم. این برنامه استراتژیک حزب ماست که به طور روشن و شفاف در برنامه حزب تدوین و منتشر شده است. لیکن این امر به هیچ وجه مانع همکاری حزب ما با گروه‌ها و جریانات سیاسی بر سر مطالبات مشترک امروز یا فردا نمی‌باشد. ما تاکنون با حفظ استقلال سیاسی خود در زمینه‌های مختلف همکاری‌های مختلفی را در ایران و خارج انجام داده‌ایم و امروز نیز طبق برنامه حداقل زیر با جریانات سیاسی خواهان همکاری مشترک هستیم:

نخست اینکه باید از مبارزه عادلانه مردم، بویژه کارگران و زحمتکشان برای کسب حقوق دمکراتیک و آزادی‌های سیاسی و عدالت اجتماعی مستقلانه دفاع کرد و با آن ابراز همسبتگی نمود و برای حفظ تمامیت ایران و اتحاد همه آحاد ملت کمر همت بست.

  • ما رژیم ایران را سد راه تحولات دموکراتیک در ایران می‌دانیم و به این جهت خواهان سرنگونی این رژیم به دست مردم ایران هستیم.
  • ما از حق دموکراتیک و مساوی همه ملت‌ها و دولت‌ها صرف‌نظر از نژاد، مذهب، رنگ پوست، ایدئولوژی و نوع حکومت آنها در مراجع جهانی حمایت می‌کنیم.
  • ما تهدید به تجاوز علیه ایران را مغایر موازین جهانی و منشور سازمان ملل می‌دانیم و با آن مخالفت می‌کنیم و متعلق به جبهه ضد جنگ و تحریم هستیم.
  • ما از مبارزات طبقه کارگر برای بهبود شرایط زندگی خویش حمایت می‌کنیم.

همه ایرانیانی که دل درگرو مردم و میهن دارند موظف‌اند در شرایط بحرانی کنونی در کنار هم در یک صف واحد دمکراتیک و ضد نیروهای امپریالیستی و متجاوز گرد آیند و متحداً برای استقرار ایرانی آزاد و آباد، دمکراتیک و مستقل پیکار نمایند. در این صف نیروهائی نظیر سلطنت‌طلبان، شورای‌گذار، فرقه رجوی و احزاب ناسیونال شوونیست تجزیه‌طلب کُرد و عرب و بلوچ و آذری … که سر در آخور اجانب دارند، جایی نخواهند داشت. باید صف دوستان و دشمنان مردم را از هم تمیز داد و در مورد مداخلات ضدبشری قدرت‌های امپریالیستی و ویرانی ممالک عراق، لیبی، سوریه، افغانستان و یمن … روشنگری کرد و مردم ایران را از تکرار چنین سناریوهای فاجعه‌باری، که در قالب «حقوق بشر و دمکراسی» صورت می‌گیرد، آگاه و بر علیه اینگونه تبلیغات استعماری و مسموم مبارزه نمود. راه‌ دیگری متصور نیست!

توفان الکترونیکی شماره ۱۷۶ نشریه الکترونیکی حزب کار ایران (توفان) اسفند ماه ۱۳۹۹

Print Friendly, PDF & Email