نامه رسیده ازایران
براساس قانون دیالکتیک، تمامی پدیدههای جهانِ هستی از تضادها تشکیل شدهاند. مبارزه لاینقطع بین اضداد در درون هر پدیده، چه در طبیعت و چه در اجتماع، نقش بنیادی و تعیینکننده در تکامل و دگرگونی طبیعت و جامعه دارند. لذا همه چیز همواره در حال شدن و نابودشدن است. هیچ چیزی هرگز ثابت نخواهد ماند. هر پدیدهای عمری مفید دارد بعضی پدیدهها عمری بسیار کوتاه دارند و بعضیها، مثلاً کوهها، میلیونها سال. سرمایهداری جمهوری اسلامی حاکم بر ایران از این قاعده خدشهناپذیر مستثنی نیست. بیاد بیاوریم ابتدای انقلاب ۵۷ و عشق دهها میلیون انسان ایرانی به خمینی و انقلاب «اسلامی» و ببینیم اکنون کینه و نفرت دهها میلیون انسان ایرانی از رژیم اسلامی حاکم بر ایران را. تضاد درون جامعه باعث چنین دگرگونی شِگفت و «آسمان آهنگ» گردید. اما دریغ که چنین دگرگونی «عینی» عظیم هنوز به مرحله «ذهنی» کامل و پخته و سازمانیافته نرسیده و لذا بخشی از این انسانهای جان به لب رسیده ولی نا آگاه از سر استیصال و بیداد بیش از چهل سال رژیم جور و فساد، خواهان تحریم بیشتر و حتی حمله نظامی امپریالیستها و صهیونیستهای جنایتکاراند. سخنم با خائنان، وطنفروشان، تجزیهطلبان و مزدبگیران داخل و خارج نیست، بلکه با کسانی است که هیچگونه وابستگی به اغیار ندارند و در صورت حمله نظامی هیچ نفعی هم عایدشان نخواهد شد و فقط ازسرِ خشم و نفرت و استیصال چنین «امیدی» را در سرمیپرورانند! شاید فکر میکنند که آمریکاییها و اسراییلیها موشکهای مخصوص «عمّامه زن» دارند و فقط آخوندها و حوزههای «علمیه» را مورد هدف قرار میدهند! اینان مشکل را در آخوندها و ملاها و اسلام میبینند و نه در سیستم سرمایه داری رانتخوار و فاسدِ نئولیبرالی، که آخوندها به نام اسلام، تعزیهگردان آن هستند. لابد خیال میکنند اگر روحانیت برود و به جایش فوکل کراواتیها بیایند، مشکلات حل خواهند شد!؟ در حالی که واضح است که اصل و اساس تباهیها، سیاست «بازار آزاد» سرمایهداری است، چه با آخوند چه بیآخوند!
اینان شاید ندانند که جنگ احتمالی امپریالیستها و صهیونیستها علیه ایران، تنها برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نیست – تازه اگر بتوانند با بمباران هوایی رژیم را سرنگون کنند – بلکه اشغال ایران، تجزیه ایران و غارت منابع نفت و گاز و ثروتهای ملی کشور است.
باید این حقیقت را دریافت، همانگونه که رژیم صدام، سرزمین عراق نبود و قذافی هم لیبی نبود، جمهوری اسلامی هم سرزمین ایران نیست و نخواهد بود. نباید نابودی ایران و چه بسا تجزیه ایران را فدای رژیمی قدّارهبند نمود. وطندوستی و دفاع از سرزمین مادری یکی از فضایل ستودنی مردان و زنان ایراندوست در طی قرون بوده است. رژیمها برفاند و ایران کوه. «بسی برف رفت و بجا ماند کوه».
کمونیستها با عشق به میهن و در راه آزادی و استقلال و حفظ تمامیت ارضی، با هر متجاوزی در هر شکلی که ظاهر شود، پیکار میکنند. آنها بخوبی میدانند که ریشه تمامی رنجها و تباهیها در نظام سرمایهداری، چه از نوع سرمایهداری جمهوری اسلامی و چه از قماش سرمایهداری غربی به رهبری امپریالیسم آمریکا، نهفته است. کمونیستها به دنبال تغییر نظام بهرهکش سرمایهداری در ایران و جهان و در تلاش استقرار سوسیالیسم از طریق انقلاب قهرآمیز مردمی هستند. نظام بردهداری انسانها را به برده و بردهدار، نظام فئودالی آدمها را به ارباب و رعیّت، سیستم سرمایهداری هم انسانها را به کارگر و «کارفرما» تقسیم کرد. اما در سوسیالیسم چنین تقسیمبندی وجود ندارد و در آن تمام کارگران و زحمتکشان، یعنی تولیدکنندگان واقعی ثروت، قدرت برابر دارند و همه با هم صاحبان کار خود هستند و به گفته سعدی: «نه خداوند رعیّت، نه غلام شهریارند». اقتصاد و بازار سرمایهداری بنیادش براساس مقدار پول پرداختی است. «هر چقدر پول بدی، همانقدر آش میخوری» پولی نباشد آشی هم نیست! اما اقتصاد درسوسیالیسم یکسره به گونه دیگری است. توزیع ثروتها و منابع و کالاها، بر اساس نیاز جامعه است. تمام تلاش سرمایهداری بهرهکشی و انباشت سود سرمایه است که پایانی بر آن متصوّرنیست. ولی تمام تلاش سوسیالیسم برای بهبود و رفاه حال انسانها و حفاظت از طبیعت و محیط زیست استواراست.
اگرچه شناخت از سوسیالیسم، به دلیل تبلیغات زهرآگین مخالفان ریز و درشتاش، بویژه رویزیونیستها و ترتسکیستها، در رسانههای جهنمی و قدرتمندشان، باعث تشتت و سردرگمی شده، اما جویندگان حقیقت میدانند که خودباید آن را بمانند علم فیزیک و یا شیمی بیاموزند. زیرا که تنها سوسیالیسمِ راستین راه نجات بشریت از شرّ نظام انسانکُش و ضدطبیعت سرمایهداری است.
توفان الکترونیکی شماره ۱۷۶ نشریه الکترونیکی حزب کار ایران (توفان) اسفند ماه ۱۳۹۹
حزب کار ایران (توفان) به حزب طبقه کارگر ایران بهپیوندید!
