سه شنبه , ۲۷ آبان ۱۴۰۴
برگ نخست / مجموعه مقالات / مقالات توفان الکترونیکی / سخنی کوتاه در مورد کودتای رضاخانی و «خدمات آموزشی او»

سخنی کوتاه در مورد کودتای رضاخانی و «خدمات آموزشی او»

این روزها به مناسبت کودتای سوم اسفند سال۱۲۹۹، که با برنامه دولت وقت انگلیس و با کمک و همکاری فرمانده لشکر قزاق، سرلشگر «ادموند آیرونساید»، زمینه قدرت‌گیری «رضا شاه» فراهم گردید و پس از چندی به نام «رضا شاه پهلوی» بر تخت سلطنت نشست، در فضای مجازی، از جانب سلطنت‌طلبان داخلی و خارجی چنان توصیفی از کارها و «خدمات» وی نشر و پخش می‌گردد که خواننده بی‌اطلاع از تاریخ معاصر خیال خواهد کرد که «اگر او نمی‌بود امروز کشوری به نام ایران موجودیت نمی ٔداشت». اگر او نمی‌بود امروز همه ایرانیان بی‌شناسنامه، بی‌سواد، کچل، تراخُمی، گَرگرفته، عقب‌مانده و بدون مدرسه و دانشگاه و غیره می‌بودند. می‌نویسند که « … قبل از رضا شاه مدرسه و دانشگاه نبود و او بود که مدرسه و دانشگاه ساخت…»!! ما بنا نداریم که در این مقاله برخی «اصلاحات» رضا شاه را تخطئه کنیم و یا او را تنها معمار دوره خود بدانیم و عملکرد مشاوران بلندپایه‌اش را، امثال «علی اکبرخان داور»، «عبدالحسین تیمورتاش»، «سردار اسعد» و «فیروز میرزا» را نادیده بگیریم. می‌دانیم که «داور»، معمار دادگستری نوین ایران، بر سر اختلاف‌اش با شاه، خودکشی کرد، «فیروز میرزا» اعدام شد و «تیمورتاش»، تحصیل کرده عالی از دانشگاه نظامی در روسیه و وزیر دربار شاه، در زندان درگذشت و «سرداراسعد»، وزیر جنگ رضا شاه هم زندانی و در زندان درگذشت .

پرداختن به کارنامه رضاشاه، از برآمدن‌اش توسط امپریالیسم انگلستان و تاجگذاری‌اش در سال ۱۳۰۴ تا اخراج و تبعیداش از ایران، بازهم توسط انگلستان در سال ۱۳۲۰، کاری است که در حوصله این نوشته نیست. درباره «رضا شاه» خوشبختانه، کتاب‌ها و مقالات ارزشمندی هست که برای ذهن‌های نقّاد و پرسش‌گر براحتی قابل دسترس هستند. ما دراین مقاله مختصر، فقط به مسئله آموزش و پرورش، که گفته می‌شود رضا شاه باعث و بانی آن بوده، می‌پردازیم و می‌خواهیم ببینیم آیا واقعاً مدرسه و دانشگاه توسط او دائر شدند و قبل از او وجود نداشتند!؟

***

۸۰ سال قبل از سلطنت رضاخان، در ابتدای پادشاهی «ناصرالدین شاه» قاجار، «میرزا تقی‌خان امیرکبیر»، صدراعظم وقت ایران، در سفری که به روسیه تزاری داشت، متوجه نیاز کشور به یک مرکز آموزش عالی علوم و فنون جدید گردید. لذا پس از برگشت از سفر، دستور تأسیس «دارالفنون» را صادرکرد. لازم است گفته شود که در نوشته‌های ایرانیان آن زمان، همه دانشگاه‌های خارجی را دارالفنون می‌نامیدند. چنانکه شهرداری را «بلدیّه» می‌گفتند. دارالفنون را می‌توان نخستین دانشگاه در تاریخ معاصر ایران دانست. در همان زمانِ تأسیس دارالفنون، مدارس دولتی در تبریز و اصفهان هم تشکیل شدند. و بعدها در شهرهای دیگر نیز مدارسی تأسیس گردیدند که دولت دخالتی در آنها نداشت. این را نیز باید گفت که اولین مدرسه ابتدایی سبک جدید در سال ۱۲۶۱ خورشیدی، یعنی ۴۳ سال قبل از تاجگذاری رضا شاه و به کوشش «میرزاحسن‌خان رُشدیه» در تبریز احداث گردید و به مرور مدرسه‌سازی به نهضتی بزرگ تبدیل شد و تا انقلاب مشروطیت ده‌ها مدرسه در نقاط مختلف ایران تأسیس گردیدند. بااین توضیح مختصر متوجه می‌شویم که این سخن که «رضاشاه» بنیانگزار مدارس و دانشگاه بود، یکسره سخن پوچی است.

جمعیت ایران در سال ۱۳۱۹، یکسال قبل از تبعید رضاخان، بیش از چهارده میلیون نفر بود. در همان سال‌ها، طبق آمار موثق، نود درصد ایرانیان بی‌سواد بودند. یعنی بیش از ۱۳ میلیون نفر. این نشان می‌دهد که «اعلیحضرت» هیچ علاقه‌ای به سواد و فرهنگ مردم نداشته است، اِلّا به تحصیلات برخی نورچشمی‌ها !

ریاکاری، دروغ‌پردازی، عوام‌فریبی، سیاه‌نمایی در تاریخ و حتی رویدادهای جاری در ایران و خارج، صفت آدم‌های مزدور، نوکرصفت، بی‌شخصیت، بی‌ریشه، بی‌استخوان، جاسوس و حقوق‌بگیر است که منافع ملی و حقیقت را در پای منافع شخصی و پول و مقام قربانی می‌کنند و منافع خود را بر مصالح ملی رجحان می‌نهند.

فقط کمونیست‌های راستین و انسان‌های شریف و وطن‌دوست هستند که پاسدار واقعی راستی و درستی‌اند و فردوسی بزرگ، این بیت شعر را برازنده نام و نشان‌شان سروده است:

«مرا سر نهان گر شود زیر سنگ

از آن به که نامم بر آید به ننگ»

توفان الکترونیکی شماره ۱۷۶ نشریه الکترونیکی حزب کار ایران (توفان) اسفند ماه ۱۳۹۹

Print Friendly, PDF & Email