آشکار است و به تجربه ثابت شد که با تحریم میتوان رژیمهائی را که منفور ملت خویشاند، تسلیم نمود، ولی نمیتوان سرنگون کرد. تحریمها فقط مردمان فرودست و زحمتکش را به فلاکت و تباهی میکشانند. پس برای سقوط رژیمهای تا مغزاستخوان ارتجاعی، آدمکش، دزد و فاسد چه کار باید کرد؟
عدهای از سرسپردگان و نوکران امپریالیستهای غربی و عدهای هم نادان و جاهل، دل به حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل میبندند و دست «یاری» به سویشان دراز میکنند! و به عبارتی، از دست عقرب جراره به مار غاشیه پناه میبرند!؟ آنها فکر میکنند که آمریکاییها، رژیم را سرنگون و کشور را «آزاد» میکنند و به مردم تحویل میدهند و کشور را نه اِشغال میکنند و نه نفت و گاز آنرا به غارت میبرند و نه منابع طبیعیاش به یغما خواهد رفت! و ما متأسفانه سالها درگیر و جدل با چنین تفکرات خانمانبراندازی هستیم! اینان قادر نیستند که مابین رژیم اسلامی و سرزمین مادریمان، «ایران»، فرق بگذارند! متوجه نیستند که جمهوری اسلامی ایران به مانند مستأجری است که بیش از چهل سال است که در خانه پدری ما نشسته، نه اجاره میدهد، نه خانه را تعمیر میکند، نه خانه را تخلیه میکند و مدام در حال تخریب آن هست. حال با این اوضاع هر چند سخت و غمبار، بعضیها برای «رهایی» از چنین مستأجر قلدر و زورگو، خواهان بمبباران و موشکباران خانه و یا همان سرزمین مادریاند و نمیفهمند که در صورت حمله نظامی، چیز سالمی از خانه – «ایران» – باقی نخواهد ماند و مستأجر هم بیرون نخواهد رفت! چون که با بمبباران و حملات موشکی هم نمیشود رژیمی را سرنگون نمود مگر با اشغال نظامی! آنهم حداقل با یک میلیون سرباز، که چنین نیرویی، به قول بعضیها، به «گروه خونی» جنگافروزان بینالمللی، از جمله آمریکا، نمیخورد. آنها از پسِ افغانستان و عراق برنیامدند تا چه رسد به ایران پهناور و با حدود نود میلیون جمعیت!! اما !
«قانون دیالکتیک به ما میآموزد که تمام پدیدههای جهان مملو از تضادهای درونی هستند و مبارزه اضداد در درون هر پدیده، اصلیترین عامل حرکت، تغییر، دگرگونی و اساس تکاملاند». جوامع و حکومتها هم از این قاعده مستثنی نیستند! بنابر این معتقدیم که سرنوشت رژیم حاکم در داخل و در درون کشور رقم خواهد خورد.
جمهوری اسلامی ایران چنان درگیر تضادها و شکافهای عمیق اجتماعی است که هیچ نیروی خارجی و داخلی، چه بستن «قرارداد» بیست و پنج ساله با چین، چه دست گدایی به سوی غرب استعمارگر درازکردن، چه «امید»بستن به انتخابات پیشِرو، هیچکدام قادر به حلّ تضادهای عمیق و نهفته در درون جامعه نخواهند بود. حکومت به حدّی در بین اکثریت مردم ایران منفور است که دادن کوچکترین امتیازی را هم مجاز نمیداند و ابلهانه فکر میکند که حیاتاش به سرکوبِ خشن وابسته است! اما واضح است که هیچ حدّی ازخشونت، قادر به مهار خشم و نفرت تودههای زحمتکش نخواهد شد .
مردم دلیر ما هزینههای سنگینی پرداخت کردند تا رژیم را از ماه به کف خیابان بیاورند و ضربات مهلکی به رژیم وارد کنند. فقر و فشار طاقتفرسای زندگیِ بیش از۶۰ میلیون کارگران و زحمتکشان و دیگر اقشار فرودست، «ندا میکند بلند» که ایرانیان آزادیطلب و میهندوست یک روزی با سازماندهی و تشکیلات، بدون «کمک» نیروهای استعمارگر غربی به سرکردگی آمریکا و اجنبیپرستان و وطنفروشان ریز و درشت داخل و خارج، طومار حاکمیت فاسد را خواهند پیچید. دیر و زود دارد، سوخت و سوز هم دارد، اما «ثبت است بر جریده عالم دوام ما».
برگرفته از «توفان الکترونیکی» شماره ۱۷۸ نشریه الکترونیکی حزب کارایران اردیبشهت ماه ۱۴۰۰