در مورد جنایتکاری صهیونیستها همه نیروهای مترقی جهان همنظرند. در مورد تبهکاری آنها، که سرزمین یک ملتی را طلبکارانه و بیشرمانه اشغال کردهاند و در پی نسلکشی در فلسطین هستند، همه نیروهای مترقی و انساندوست همنظرند، در مورد همدستی امپریالیستهای آمریکا، اروپا، استرالیا، کانادا و … همه این مدعیان کذاب حمایت از حقوق بشر، در پشتیبانی بیبرو برگرد از جنایات اسرائیل، همه انسانهای صمیمی و روشنبین اتفاقنظر دارند. در مورد اینکه ملت فلسطین حق دفاع از خود و دفاع از سرزمین اباء اجدادیاش را دارد، همه انسانها متفقالقولند، در مورد اینکه صهیونیستها باید گور خود را از منطقه گم کنند و بروند به کشورهائی که در آن ساکن بودهاند، همه مردم جهان هم نظرند. در مورد اینکه هولوکاستِ نازیها در مورد یهودیان را نمیشود در تاریخ با دست صهیونیستهای نازی تکرار کرد، همه نیروهای مترقی همداستاناند. فلسطین سرزمین «لیلا خالد»هاست و نه سرزمین «گُلدامایر» و «آریل شارون»ها. در مورد اینکه اخبار انحصارات فکری امپریالیستی دروغ پخش میکنند و سیاه را سفید جلوه میدهند و از تجاوزکار جنایتکار، مظلوم میسازند و از مورد ظلم و تعدی، جنایتکار علم میکنند، همه نفرت دارند و حالت تهوع نسبت به این مدعیان دروغگوی «آزادی افکار و بیان» در خود احساس میکنند. ولی هستند گروههائی در جهان، که از آخور امپریالیستها و صهیونیستها نشخوار میکنند و دست درازشده آنها در نهضتهای استقلالطلبانه و انقلابیاند. این گروهها تئوریهای صهیونیستی «منصور حکمت» را بازتاب داده و مبارزهای را که در فلسطین درگرفته است، مبارزه بین «دو قطب ارتجاع جهانی» جا میزنند. البته هدف آنها در ماهیت و در عمل حمایت از اسرائیل است. هدف آنها تکفیر جنبش مقاومت مردم فلسطین در مقابل اسرائیل است. هدف آنها حفظ وضع موجود است تا سرزمینهای فلسطینی همانطور که هست در اشغال صهیونیستها باقی بماند و مردم فلسطین در جامعه اسرائیل حل شود. هدف آنها تضعیف حمایت بینالمللی از جنبش مردم فلسطین است، جنبشی که امروز چه به خواهیم یا نخواهیم سازمان حماس را نماینده مشروع، منتخب و قانونی خود میداند. هدف آنها جنگیدن در جبهه جنگ روانی صهیونیستها و امپریالیستها برای خلع سلاح روانی نیروهای مترقی در زیر شعارهای کاذب و ارتجاعی با لفاظی «انقلابی» است. آنها بیشتر حملاتشان تنها علیه حماس است و جنایات اسرائیل و بمباران نوار غزه و گرسنگیدادن به مردم فلسطین و تحریم اقتصادی را عملاً تأیید میکنند. آنها از حق دفاع صهیونیستها و امنیت آنها بیشرمانه دفاع میکنند.
وقتی آنها از «دو قطب ارتجاعی» صحبت میکنند، منظورشان تنها فلسطینیها هستند. این ایرانیهای مرتجع، که نقابشان در کارزار مسخره امپریالیستی «ایران تریبونال» افتاد و منابع مالی آنها رو شد و سر «شهرزاد نیوز» از آخور وزارت خارجه هلند درآمد، مردم فلسطین را فرا میخوانند که در نوار غزه بر ضد جنایات اسرائیلیها مبارزه نکنند، بلکه برای اینکه «انقلابی» باشند، خوب است مسلح شوند و در پارکابی صهیونیستها با «اسلام سیاسی» حماس بجنگند. آنها مردم فلسطین را به جنگ داخلی و برادرکشی دعوت میکنند تا خیال صهیونیستها و امپریالیستها راحت شود. البته آنها به این وضوح، که ما دستشان را رو میکنیم، حرف نمیزنند. همه نیروهای ضدانقلاب چون همدست صهیونیست و امپریالیست حرفهایشان دو پهلوست، زیرا از مردم میترسند. آنها به مردم فلسطین توصیه میکنند، وقتی اسرائیلیها به نسلکشی فلسطینیها اقدام کردند، نیروهای «مترقی» در فلسطین باید با اسلحه خود هر دو طرف را «نابود» سازند، جنگ داخلی راه بیاندازند و در نوار غزه سوسیالیسم!!؟؟ را مستقر کنند. یک تیر هوائی به صهیونیستها و یک تیر خلاص به حماسیها!! به این میگویند یک سیاست چپ اندرقیچی به نفع صهیونیسم و امپریالیسم. «جبهه سوم» این جریانات عجق وجق، یک جبهه موهومی است، وجود ندارد. در نتیجه در جنگ و تجاوز و کشتاری که در جریان است، بیطرفاند، به هر دو طرف نه میگویند، هیچ طرف جنگ عادلانه نیست، مقاومت ملت فلسطین هم عادلانه نیست، زیرا، رهبری آن در دست سازمان حماس است، حتا اگر این سازمان منتخب ملتی باشد که تحت اشغال قرار دارد….. این جریانات به لحاظ ذهنی و روانی سالم نیستند، آلودگی شدیدی به تئوریهای ترتسکیستی «منصور حکمت»ی دارند و نقش مخرب و خائنانهای علیه خلقهای جهان و جنبشهای آزادیبخش ایفا میکنند،باید در مقابل این فرقههای ورشکسته سیاسی ایستاد و به افشا و طرد آنها پرداخت.
زنده باد همبستگی با نبردعادلانه خلق قهرمان فلسطین!
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۷۹ خرداد ۱۴۰۰