اگر بخواهیم صادقانه به مسائل ملی و بینالمللی در بیش از نیم قرن اخیر نگاهی بیندازیم، درمییابیم که این کشور چین نیست که تمامیت ارضی، حق حاکمیت ملی و حقوق کشورهای دیگر را، از جمله کشور ما ایران را تهدید میکند و با زبان نژادپرستان و زورگویان با جهان صحبت مینماید. حکومت چین در حرف «سوسیالیسم» و در عمل امپریالیسم است. به نظر چنین میآید که «سوسیال امپریالیسم» چین، سیاست تعاون و «همزیستی مسالمتآمیز» را برای منافع درازمدت خود برتر از تشنج و درگیری با جهان امروز در دستور کار خود قرارداده است! به سخن دیگر، چین را نمیتوان بمانند امپریالیسم جهانخوار آمریکا، فرانسه، انگلیس، آلمان و ژاپن دشمن بالفعل دولت و ملتهای دنیا نامید! میتوان گفت که امپریالیسم چین از طریق صدور سرمایه مالی، تکنولوژی و واردات مواد خام سایرکشورها، در پی کسب سود هر چه بیشتر است و در این سیاست راهبردیاش در شرایط کنونی به دنبال جنگ و حمله نظامی نیست.
درست عکس آن صادق است؛ این امپریالیستهای «دنیای آزاد غرب» و در رأس آنها، امپریالیسم تبهکار و جنگافروز آمریکاست، که به خود اجازه میدهد سایر ملل را تحقیر کند. قلدرمآبانه در امور کشورهای جهان دخالت میکند و از طریق اهرمهای مافیایی و قدرت دلار، با توطئه، خرابکاری، تهدید، فشارهای بینالمللی، کودتا و جنگ برای سایر کشورها تعیین تکلیف کرده و با کمک یاران استراتژیک خود در اتحادیه اروپا، همچون انگلیس، فرانسه و آلمان، رئیس جمهور و دولت تعیین میکند و در این راستا و باگستاخی تمام کشور ما را هم مورد تحریم حداکثری و در محاصره اقتصادی و نظامی با بیش از بیست پایگاه نظامی در پیرامون مرزهای ایران قرار میدهد. در این راستا عملکرد ضدایرانی و ضدمردمی جمهوری اسلامی نیز، بستر مناسبی برای دشمنان مُلک و ملت ما فراهم کرده و میکند. امپریالیسم امریکا از بعد از جنگ جهانی دوم به این سوی حداقل از ۱۹۴۵ تا ۲۰۰۳ بیش از ۴۰ دولت خارجی – دولت مصدق و آلنده در شیلی – و بمباران ۲۵ کشور در جهان – از ژاپن گرفته تا کره، ویتنام، تا یوگسلاوی، عراق، لیبی، افغانستان، سودان، سومالی و غیره اقدام به سرنگونی کرده است. در این عملیات تجاوزکارانه حدود ۳۰ میلیون انسان بیگناه، فقط درخاورمیانه و شمال آفریقا، کشتار شدند و میلیونها انسان دیگر آواره و بیخانمان و به زندگی پر از رنج و نومیدی دچار گردیدهاند. این واقعیتی است که ما در دنیای کنونی و در منطقه با آن روبرو هستیم. این امپریالیسم آمریکاست که ایران را محاصره اقتصادی، سیاسی و نظامی کرده و با قلدری هرگونه ارتباط اقتصادی و خرید و فروش نفت و معاملات بانکی را با ممالک دیگر منع نموده است و برای خرابکاری، چمدانهای پول در خارج میان اپوزیسیون خودفروخته پخش میکند، تا شب و روز در کانالهای ماهوارهایشان کشور ما را تهدید و افکارعمومی را برای «دوستی» با غرب و آمریکا آماده و در ایران رژیمی وابسته و سرسپرده، همانند رژیم پهلوی، بر سرِ کار آورند. در این کارزار تبلیغاتی جمهوری سرمایهداری اسلامی با افکار ارتجاعی و عقبمانده، با سرکوب خشن و وحشیانه، با فساد، دروغ و دزدی، با تورم، فقر و بیکاری، با واردات کالاهای خارجی و ورشکستگیِ اقتصادی، با نابودی و تخریب محیط زیست، با کم آبی و خشکسالی و نیز ورشکستگی و با به اصطلاح انتخابات مسخره خود آب به آسیاب دشمن میریزد و بهانه به دست دشمنان غدّار ایران میدهد. جمهوری سرمایهداری اسلامی ابلهانه فکرمیکند که دوران خلافت عباسی است و لذا با دستگیری، زندان، شکنجه، اعدام و سرکوب خشن، میتواند چندین قرن حکومت کند! رژیم اسلامی با تکیه به افکار و آموزههای ناهمگون و پُر از تناقض حدیث و روایتِ هزارساله و از رده خارج شده خود دستوپای مذبوحانه میزند و ۴۲ سال جز تیره ساختن قلوب مردم حاصلی ببار نیاورده و هنوز «خوشدل در این خیال که اکسیرمیکند»!
در این مدت حاکمیت ۴۲ ساله آخوندها و ملاها بیشترین فشار و فقر روی گرده کارگران و زحمتکشان بوده است. دیر نیست که طبقه کارگر با تشکیلات و حزب راستین و طراز نوین خویش طومار جنایتکاران داخلی و خارجی را درنوردد. چنین باد!
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره ۱۸۰ تیر ۱۴۰۰